دانلود و خرید کتاب پولیانا الینور اچ. پورتر ترجمه شیما فتاحی
تصویر جلد کتاب پولیانا

کتاب پولیانا

معرفی کتاب پولیانا

پولیانا نوشته الینور اچ. پورتر از مجموعه رمان‌های کلاسیک انتشارات قدیانی برای کودکان و نوجوانان است. 

 درباره کتاب پولیانا

پولیانا دختربچه‌ یازده‌ساله‌ای است که بعد از درگذشت والدینش مجبور می‌شود پیش خاله‌اش، دوشیزه پولی و خدمتکارش،‌ نانسی زندگی کند. او با روحیه‌ شادش دنبال راهی برای خوشحال کردن مردمی است که با آنها روبه‌رو می‌شود. او برای روزها و شرایط سخت‌اش بازی مخصوصی دارد،‌ در آن بازی به دنبال تمرکز بر روی شادی و تقویت روحیه در شرایط سخت زندگی است. اما یک روز، اتفاق وحشتناکی می‌افتد که حتی بازی خوشحال بودن هم کسی را خوشحال نمی‌کند.

 خواندن کتاب پولیانا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه نوجوانان عاشق ادبیات داستانی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب پولیانا

ساعت یک و نیم بعدازظهر، تیموتی، دوشیزه پولی و خواهرزاده‌اش را به چهارپنج فروشگاه در شهر که نیم مایل از خانه فاصله داشت، برد.

خرید لباس برای پولیانا کم یا زیاد، تجربه‌ی‌هیجان‌انگیزی بود. خانـم پولی احساس فردی را داشت که پس از راه‌رفتن روی پوسته‌ی نازک و تازه‌خشک‌شده‌ی آتش‌فشان، می‌خواست کمی تمدد اعصاب کند.

برای فروشنده‌ها تجربه‌ی چهره‌هایی برافروخته و ازعصبانیت‌قرمزشده سرشار از داستان‌های مختلفی بود که از پولیانا به یاد داشتند و می‌توانستند تا یک هفته دوستانشان را حسابی بخندانند.

برای پولیانا هم تجربه‌ی خوبی بود. او با صورتی خندان و قلبی راضی و خوشحال به یکی از فروشنده‌ها گفته بود: «وقتی هیچ‌کس را جز کارمندان کلیسا و خانم‌های نیکوکار نداشته باشی تا برای تو لباس بخرند، این احساس فوق‌العاده‌ای است که صاف‌صاف راه بروی و لباس‌هایی با مارک‌های جدید بخری و اصلاً لازم نباشد که یا پاچه‌ی آن را تا بزنی یا آن را پایین بکشی که اندازه‌ات بشود.»

برنامه‌ی خرید تمام بعدازظهر طول کشید. وقتی به خانه برگشتند، شام خوردند و بعد زمانی‌که خاله پولی برای دیدن یکی از همسایه‌ها رفته بود، پولیانا توانست صحبتی حسابی و دلپذیر با تام پیر داشته باشد. بعدازآن هم وقتی نانسی ظرف‌ها را شست آنها باهم در ایوان پشتی حسابی حرف زدند.

تام پیر چیزهای جالب و هیجان‌انگیزی درباره‌ی‌مادر پولیانا تعریف کرد که او را واقعاً سر حال آورد. نانسی هم همه چیز را درباره‌ی خانواده‌اش که در شش مایلی آنجا زندگی می‌کردند، تعریف کرد. خانه‌ی نانسی در کُرنِر بود. در آنجا مادر عزیز و خواهران و برادر دوست‌داشتنی‌اش زندگی می‌کردند. نانسی به پولیانا قول داد که بعضی‌وقت‌ها، البته اگر خانم پولی اجازه بدهد، او را با خودش به خانه ببرد تا با خانواده‌اش آشنا شود.

نانسی آهی کشید و ادامه داد: «آنها اسم‌های خیلی قشنگی هم دارند. حتماً از اسم‌هایشان خوشت می‌آید. "آلجِرنون" و "فلوربل" و "اِستلا". من فقط از اسم نانسی نفرت دارم.»

«وای نانسی! این چه حرفی است که می‌زنی؟ خیلی وحشتناک است که آدم از اسم خودش نفرت داشته باشد. چرا؟»

«آخر مثل بقیه‌ی اسم‌های خواهرها و برادرم قشنگ نیست. می‌دانی؟ من بچه‌ی اولم و مامانم هنوز شروع به خواندن کتاب‌ها و داستان‌های مختلف نکرده بود تا به اسم‌های قشنگ بربخورد.»

پولیانا گفت: «اما من اسم نانسی را واقعاً دوست دارم. چون تو را دوست دارم.»

نانسی در جواب پولیانا گفت: «خُب. فکر کنم تو اسم "کلاریسا مابل" را هم دوست داشتی. و من خیلی خوشحال‌تر می‌شدم که اسمم به‌جای نانسی کلاریسا مابل بود. به نظرم خیلی اسم باشکوهی است!»

پولیانا خندید! و با همان خنده ادامه داد: «ولی به‌هرحال تو می‌توانی خوشحال باشی که اسمت "هپزیباه" نیست.»

«هپزیباه؟»

  

****
۱۴۰۱/۰۵/۲۰

عالی عالی و یکی از بهترین رمان های جهان، بهتره که نسخه چاپی این کتاب رو بخونیم، من چاپی اش رو داشتم و خواندم، چون داستانش طولانی هست اگه از روی گوشی خونده بشه به چشم ها آسیب میرسونه😉🌹ولی داستانش

- بیشتر
M
۱۴۰۳/۰۲/۲۲

خیلی خیلی عالی بود واقعا از تمام کتاب های انگیزشی سه هیچ جلو است و من هم سعی میکنم بازی پولینا را انجام بدهم.

کاربر 4356417
۱۴۰۳/۰۵/۲۴

عالی و جذاب

Sajedeh
۱۴۰۳/۰۱/۱۰

کتاب انرژی بخشی بود گرچه در تمام طول داستان فقط به یک مسئله خاص یعنی خوشحال بودن و پیدا کردن یک دلیل در شرایط سخت برای خوشحالی تاکید داشت ولی مطمئنا همین یک نکته تاثیر زیادی روی نگاه ما و

- بیشتر
کاربر ۴۷۰۶۱۴۷
۱۴۰۲/۰۵/۱۱

عالی بود امید واقعی به زندگی

soha_rj
۱۴۰۱/۱۲/۰۹

یه قسمتایی از آخر داستان نامفهوم بود ولی در کل بد نبود.

پولیانا با اطمینان سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان داد و گفت: «بله. او می‌گفت از روزی که شروع به شمردن آنها کرده، احساس بهتری داشته. و با همین‌ها بود که آن بازی را درست کرد.» کشیش پرسید: «و آن بازی چه بود؟» «می‌دانید، پیداکردن یک چیزی در هر موضوع ناراحت‌کننده‌ای، تا درباره‌ی آن شاد باشیم. گفتم که اولین‌بار هم این بازی را با من شروع کرد.»
Sajedeh

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۶۰,۰۰۰
۴۰%
تومان