کتاب خرگوش دانا
معرفی کتاب خرگوش دانا
بخشی از کتاب خرگوش دانا نوشته احمد حردانی است، کتاب خرگوش دانا را انتشارات گنجور برای کودکانی که داستان دوست دارند منتشر کرده است.
درباره کتاب خرگوش دانا
حیوانات جنگل در خطر هستند و نگران سلامتیشان هستد. فقط خرگوش دانا میتواند به خوبی از آنها مراقبت کند وگرنه همه چیز به خطر میافتد، خرگوش دانا به حیوانات میگوید راهی میشناسد که آنها را از خطرات محافظت کند، او به آنها یاد میدهد قلعهای محکم بسازند و تیرهایی که آنان را مقابل خطر محافظت کند.
کتاب خرگوش دانا داستان جذاب است که کودکان را سرگرم میکند و آنها را با مفاهیم دوستی و همدلی آشنا میکند.
خواندن کتاب خرگوش دانا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکانی که داستان دوست دارند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خرگوش دانا
در همین افکار بود که پل شروع به لرزشهای شدید میکند. گرگ همه توان خود را جمع میکند ودر عرض چند ثانیه از پل میگذرد. روباه برفراز ابرها سوار بربال جغد اطراف را نظاره گر بود و هرجا را نگاه میکرد خبری از خرگوش دانا نبود. روباه به جغد گفت: به نظرمن خرگوش دانا درغاری یا گودالی پنهان شده است. جغد اظهار بیخبری کرد و گفت: او همه جا میتواند باشد. مار که از مسیر زمینی و زیر زمینی میگذشت مصمم به پیدا کردن خرگوش دانا بود و در مسیر همیشه با خود فکر میکرد که چگونه درمورد امور اتفاق افتاده با خرگوش دانا صحبت کند.
روزی که خرگوش دانا در جنگل و کنار درخت بلوط پیدا شده بود همه حیوانات به سمتش رفتند، خرگوش دانا به آنها گفت: ای حیوانات با وفا این را بدانید که ازامروز به بعد شما باید مراقب جنگل و قلمروی خود باشید. من به شما یاد خواهم داد که چگونه بتوانید نیزه های زهراگین ساخته واز خود دفاع کنید، همچنین باید بدانید که تنها چند روز بیشتر فرصت ندارید که قلعه ای بزرگ ساخته و درهنگام حمله دشمن در آنجا پناه بگیرید. روباه کلید را تقدیم خرگوش دانا کرد و خرگوش کلید را در هوا چرخاند ودر لحظه ای ارتشی از خرگوش های ریز و درشت از دری نورانی خارج شدند. خرگوش ها به شکل سپاهی منظم درآمدند. قلعه ظرف مدت کوتاهی با استفاده از مواد اولیه سنگی و کاهگلی ساخته شد و توپخانه بر بالای آن مستقر شد.
خرگوش دانا همه را بار دیگر دور و بر خود جمع کرد و از آنها خواست که همدیگر را در آغوش بگیرند و برای نبردی سخت آماده شوند روز جنگ فرا میرسد و لشکریان ماهی و رود که سرشار از هوش و دانش بودند از مسیردرختان به اشکال موجهای شناور و باصدای مهیب وارد جنگل شدند و هر چه در مسیر بود را غرق میکردند و حتی به گل ها و بچه حیوانات نیز رحم نکردند. وقتی لشکریان ماهی به محل مبارزه رسیدند ناگهان به اشکال مختلف تغییر شکل دادند و همچون ارتشی از شغال ها و خرسها تبدیل شدند. آنها سر و صدای زیاد ایجاد کردند و با همه توان خود به سمت سپاه خرگوش دانا حمله کردند. خرگوش دانا سپاه خود را در آمادگی کامل نگه داشته بود و شروع به پرتاب تیرهای زهراگین خود کردند و تعداد زیادی از نیروهای دشمن را کشتند ولی شغالها و خرسها با سرعت سرسام آور به آنها نزدیک شدند وجنگ بزرگی رخ داد.
سپاه خرگوش ها از زمین و آسمان بر روی دشمن فرود آمدند و آنها را با دندانهای زهراگین خود زخمی و میکشتند. خرسها با حرکت دست خود چهار، پنج تا از حیوانات را به قتل میرساندند و شغالها با بیرحمی حیوانات را تکه تکه میکردند. خرگوش دانا دستور شلیک توپ را میدهد و هزاران توپ بر سر نیروهای دشمن میریزند که آنها را دچار ترس میکند. بعد از ساعتها مبارزه نیروهای دو طرف خسته میشوند و شروع به عقب نشینی میکنند. در آخر مبارزه خرگوش دانا دستور حمله نهایی و قطعی را میدهد و نیزه های سرآتشین به سمت خرسها و شغال ها فرو میریزد و آنها را دچار وحشت زیادی میکند.
حجم
۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۳ صفحه
حجم
۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۳ صفحه
نظرات کاربران
خیلی چرت و پرت است. اصلا همه اش غلط و غلوط است. این کا تاب مسخره. مثلا نتیجه اش چیه که اهو موفق نمی شود،
کتاب فوق العاده بیخودی هستش اصلا یه مشت مهملات خجالت اوره یه شعور خوانندها لطفا احترام بزارید
چرند محض، پر از غلط املایی و انشایی، بچه سه ساله من بهتر از این داستان میسازه.