کتاب دیوان پروین اعتصامی
معرفی کتاب دیوان پروین اعتصامی
کتاب دیوان پروین اعتصامی، مجموعه اشعار این شاعر مشهور است. پروین اعتصامی یکی از مشهورترین شاعران زن تاریخ ادبیات است گه با مناظرههایش در شعر نزد عموم مردم مشهور شده است.
درباره کتاب دیوان پروین اعتصامی
پروین (رخشنده) اعتصامی، مشهورترین شاعر زن ایرانی است. او که فرزند یوسف اعتصامی شاعر، مترجم، نماینده مردم تبریز و نوه اعتصام الملک، رئیس کل دارایی آذربایجان بود در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز متولد شد، از کودکی شروع به آموختن فارسی، انگلیسی و عربی کرد. پدر پروین که در شکلگیری و شکوفایی زندگی هنری او نقش فراوان داشت، او را نزد اساتید بزرگی همچون دهخدا و ملک الشعرای بهار میبرد تا از آنها تعلیم شعر بگیرد. پس از آن در مدرسه امریکایی «ایران کلیسا» ادامه تحصیل داد و معلم زبان آن مدرسه شد.
پروین نخستین اشعارش را در هفت سالگی سرود و زیباترین سرودههایش مربوط به دوران نوجوانی او است. او که از ابتدا در محضر اساتید بزرگ و ازادی خواه زبان و ادب فارسی رشد کرده بود. اشعاری کوبنده و صریح و در حمایت مظلوم و نکوهش ظلم میسرود و زبان شعرهایش انتقادی، صریح و شیوا بود.
دیوان اشعار پروین اعتصامی بعد از ازدواج ناموفق او در ۲۸ سالگی به چاپ رسید. برخی از اشعارش نیز در مجله «بهار» و «امثال و حکم » چاپ میشد. پس از این که سعید نفیسی دیوان پروین را در روزنامه ایران معرفی کرد، او موفق به دریافت نشان علمی از وزارت معارف شد.
مضامین و معانی اشعار پروین، توصیفکننده دلبستگی عمیق او به پدر، استعداد و شوق فراوان به آموختن علم و دانش، روحیه ظلم ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان است.
پروین در سال ۱۳۲۰ پیش از چاپ دومین نوبت از دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن ۳۵ سالگی در تهران درگذشت و در حرم حضرت معصومه، در آرامگاه خانوادگیاش، به خاک سپرده شد.
خواندن کتاب دیوان پروین اعتصامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر فارسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دیوان پروین اعتصامی
آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز
از جور تبر، زار بنالید سپیدار
کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی
از تیشهٔ هیزم شکن و ارهٔ نجار
این با که توان گفت که در عین بلندی
دست قدرم کرد بناگاه نگونسار
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بود و نیست ترا بار
تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ، سحر هیمهٔ بسیار
دهقان چو تنور خود ازین هیمه برافروخت
بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار
آوخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی
اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار
هر شاخهام افتاد در آخر به تنوری
زین جامه نه یک پود بجا ماند و نه یک تار
چون ریشهٔ من کنده شد از باغ و بخشکید
در صفحهٔ ایام، نه گل باد و نه گلزار
از سوختن خویش همی زارم و گریم
آن را که بسوزند، چو من گریه کند زار
کو دولت و فیروزی و آسایش و آرام
کو دعوی دیروزی و آن پایه و مقدار
خندید برو شعله که از دست که نالی
ناچیزی تو کرد بدینگونه تو را خوار
آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد
فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار
جز دانش و حکمت نبود میوهٔ انسان
ای میوه فروش هنر، این دکه و بازار
از گفتهٔ ناکردهٔ بیهوده چه حاصل
کردار نکو کن، که نه سودیست ز گفتار
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت
روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار
از روز نخستین اگرت سنگ گران بود
دور فلکت پست نمیکرد و سبکسار
امروز، سرافرازی دی را هنری نیست
میباید از امسال سخن راند، نه از پار
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۴۸۲ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۴۸۲ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپی دیوان پروین را در خانه دارم و بعضا که دلم می گیرد آن را باز می کنم و گوش جان به نصایح دلسوزانه پروین می سپارم شاعری قدرتمند با سبک خاصی از شعر (مناظره)و جان بخشی به
خوب است