کتاب گاندی چه میگوید
معرفی کتاب گاندی چه میگوید
کتاب گاندی چه میگوید نوشته نورمن فینکلشتاین است که با ترجمه محمد واعظینژاد منتشر شده است. بسیاری از مردم از گاندی حرف میزنند اما هیچ چیز درباره طرز تفکر و نگاهش به زندگی نمیدانند. این کتاب نگاه گاندی است در باب خشونتپرهیزی، مقاومت و شجاعت.
درباره کتاب گاندی چه میگوید
گاندی حقیقی البته زاهدی دست از دنیا شسته و عجیب وغریب بود، اما در عرصهٔ سیاست هم در زمرهٔ زیرکترین استراتژیستها به شمار میآمد و نقاط ضعف و قوت ملت خود و دشمنان خود را بهتر از همهٔ معاصرانش میشناخت.
گاندی حقیقی از خشونت بیزار بود، اما از بزدلی بیش از خشونت نفرت داشت. آن دسته از هموطنانش را، که توان مقاومت بیخشونت را در خود نمیدیدند، تشویق میکرد که شجاع باشند و در مقابل کسانی که تحقیرشان میکنند و به حقوقشان تجاوز میکنند بایستند.
اگر مبارزهٔ خشونتپرهیز و شجاعت را همزمان تبلیغ میکرد، از اینرو بود که باور داشت پرهیز از خشونت بیش از خود خشونت دل وجرئت میخواهد.
نظریهٔ مشهور او، سَتیاگرَهَه، به نحو غلطاندازی ساده است.
مگر این نظریه به معنی مقاومت عاری از خشونت در برابر پلیدیها نیست؟ اما گاندی هرنوع توسل به قوهٔ قهرآمیز را مصداق خشونت میدانست.
با این حال، به کارگران و روستاییان فقیر و مفلوک هندی توصیه میکرد نیروی نهفتهشان را بسیج کنند و طبقات استثمارگر را درهم بکوبند. در این کتاب میخوانید گاندی حقیقتا چه میگوید.
خواندن کتاب گاندی چه میگوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به خواندن تاریخ و جلوههای مختلف آن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گاندی چه میگوید
گاندی بیشک انسانی فروتن بود، اما انگار باور داشت ــ البته بهغلط ــ که همیشه به آنها که تناقضهایش را نشان دادهاند، جوابی دندانشکن داده است. البته باید اضافه کرد که او هرگز ابایی نداشت که منتقدانِ حرفها یا برنامههایش آزادانه نقدشان را مطرح کنند. در نقل اختلاف نظرهای سیاسی یا فکری حرف طرف دیگر را به نفع خود تغییر نمیداد و به مغالطهٔ پهلوانپنبه متوسل نمیشد.
گاندی بیش از آنچه نشان میداد تناقض (درونی) داشت. اما نباید از یاد برد که او پیش و بیش از هرچیز خود را «مصلح و مردعمل» یا «آرمانخواه عملگرا» میدانست، کسی که «منطق برایش پسینی است و پیش از رویداد نمیآید». میگفت: «من برای خلق تألیفات دانشگاهی ساخته نشدهام. قلمرو من عمل است.» آنچه برایش اولویت داشت انجام کار بود، نه انسجام و دقت اندیشه. ازاین رو، به کسانی که در گفتههایش «ناهمسازی واقعی یا خیالی» مییافتند میگفت هر حرفش را «در جایگاه خودش بسنجند» و «سعی کنند تلاش را ارج بنهند».
حالا که از نوسانهای گاندی میگوییم، باید بر این نکته نیز تأکید کنیم که او در عین آمادگی برای سازگاری با شرایط، پایبندی کمنظیری به اصولش داشت. اگر او هم از قماش سیاستمداران عملگرا بود، نمیتوانست نظر تودههای محروم هند را آنطور جلب کند. میگفت «من آرمانگرایی هستم اهل عمل و معتقد به مصالحه»، اما، به قول خودش، «تا جایی که اصول قربانی نشوند». یکی از اصول بنیادین گاندی راستگویی بود. میگفت: «هیچ موقعیتی وجود ندارد که آدم را مجبور به دروغگفتن کند. اگر بپذیریم چنین موقعیتی میتواند وجود داشته باشد، یعنی اصل راستگویی و راستکرداری ناقص است. یک اصل نباید استثنا داشته باشد. بنابراین حرف ناراستی که عامدانه بر زبان بیاید با هیچ کفارهای جبران نمیشود.» گاندی هم، مثل همهٔ آدمها، گاهی خودش را گول میزد. اما برخلاف تقریبآ همهٔ آدمها ــ البته ممکن است این حرف کلیشهای یا نامستدل به نظر برسد ــ احتمالا هیچگاه آگاهانه دروغ نگفت.
حجم
۸۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۸۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
بعضی از کتاب ها درباره شخصیت های مهم تاریخی هستند که به گفتن صرف حرف های اون شخصیت کتاب رو جمع میکنن ولی این کتاب خیلی منسجم و شیک اومد توصیف و تحلیلی درباره گاندی گفت. حجم زیادی هم نداره و
گاندی چه میگوید اثر نورمن فینکلشتاین، نویسنده آمریکایی است که فلسفه ماهاتما گاندی را پیرامون خشونتپرهیزی، مقاومت و شجاعت بررسی میکند. گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری