کتاب بازگشت استاد رقص
معرفی کتاب بازگشت استاد رقص
کتاب بازگشت استاد رقص نوشته هنینگ مانکل است که با ترجمه جواد ذوالفقاری منتشر شده است. این کتاب داستان یک قتل مرموز است که قاتل اثر پایی عجیب از خود به جا گذاشته است. اثر پایی شبیه به یک رقص تانگو.
درباره کتاب بازگشت استاد رقص
این رمان جنایی در مناطق شمالی و سرد سوئد روایت میشود، همه چیز با قتل مرموز افسر بازنشسته پلیس به نام هربرت مولین آغاز میشود. پلیس، اثرات و ردپاهای عجیبی روی برف پیدا میکند، انگار شخصی، مشغول تمرین رقص تانگو بوده است افسر پلیس جوانی به نام استفان لیندمان که به تازگی به بیماری سرطان دهان مبتلا شده است، تصمیم میگیرد به دنبال قاتل بگردد. بیماری او روز به روز بدتر میشود و خودش لحظه به لحظه به باند مخوفی نزدیک میشود که کارشان فراتر از یک قتل است.
خواندن کتاب بازگشت استاد رقص را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازگشت استاد رقص
مکمانامان یک قدم به عقب برداشت و داونپورت جلو رفت و دستهٔ بازکنندهٔ دریچهٔ کف را کشید. دختر مستقیم پایین افتاد، و داونپورت میدانست طول طناب را درست اندازه گرفته بود. به حد کافی بلند که گردن او را بشکند، نه اینکه سر از بدنش جدا شود. او و مکمانامان به زیر سکویی که چوبهٔ دار بر آن قرار داشت رفتند و بعد افسر پزشک انگلیسی به صدای قلب دختر گوش داد و مرگ را تأیید کرد، جسد را از طناب جدا کردند و روی برانکار گذاشتند و بیرون بردند. داونپورت میدانست گورها را داخل حیاط زندان کنده بودند. بر روی سکو رفت و در کاغذهای خود به مرور اندازهٔ طناب برای زن بعدی پرداخت. وقتی آماده شد، دوباره بهسوی استاکفورد سر خم کرد و کمی قبل الیزابت فولکنراث مقابل در ایستاده و دستهایش از پشت بسته شده بود. درست مثل ایرما گریز لباس پوشیده بود، روپوش خاکستری که تا زیر زانویش میرسید.
سه دقیقه بعد او هم مرده بود.
اعدامها دو ساعت و هفت دقیقه طول کشید. داونپورت دو ساعت و پانزده دقیقه پیشبینی کرده بود. مکمانامان طبق انتظار کارش را انجام داده بود. همهچیز مطابق برنامه پیش رفته بود. دوازده جنایتکار جنگی به مرگ رسیده بودند. داونپورت طناب و تسمههای چرمی را داخل جامهدان خود گذاشت و با افسر مکمانامان خداحافظی کرد.
«بیا یک لیوان برندی بنوش. کار خوبی کردهای.»
مکمانامان گفت: «حقشان بود. احتیاج به برندی ندارم.»
همراه با استاکفورد، داونپورت زندان را ترک کرد. دلش میخواست بداند ممکن بود قبل از برنامهٔ پیشبینیشده به انگلستان برگردد ــ چون نگران بود مشکلی در برنامه پیش آید، خودش برای بازگشت پرواز شب را توصیه کرده بود. حتی داونپورت، مجربترین دژخیم انگلستان، تجربهٔ دوازده اعدام در یک روز را نداشت. اما در پایان تصمیم گرفت طبق برنامه عمل کند.
استاکفورد او را به غذاخوری هتل برد و دستور ناهار داد. برای نشستن گوشهای را انتخاب کردند. استاکفورد زخمی داشت که مجبور بود هنوز روی پای چپ خم شود. داونپورت از او راضی بود، بهخصوص سؤالهای غیرضروری نمیکرد. داونپورت از هیچچیز بیش از این بدش نمیآمد که از او سؤال کنند. اعدام مثل چیست و بعد از اینکه دربارهاش در روزنامهها نوشتند، چهکسی بدنام میشود. غذا که میخوردند، دربارهٔ هوا، و اینکه انگلستان سهمیهٔ چای یا توتون را برای کریسمس، که زیاد هم به آن نمانده بود، اضافه خواهد کرد یا نه، صحبت کردند.
حجم
۶۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۶۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
نظرات کاربران
"هنینگ مانکل" نویسندهی سوئدی، منتقد و فعال اجتماعی است. او در حوزهی ژانر جنایی فعالیت میکند و معمولا داستانهایش فضایی مهیج دارد، "مانکل" در کنار ساختن این فضاها از مسائلی چون نابرابری اجتماعی و بیعدالتیها صحبت میکند و همین امر
داستانی با بنمایههای تاریخی. قلمی گرم و تامل برانگیز برای آنهایی که در فضای سیاه جنایت به دنبال معنایی بیشتر از سرگرمی هستند.
داستان در فضایی سرد سوئد رخ میدهد. ترجمه بسیار ضعیفی دارد و به لحاظ ویراستاری بسیار لنگ میزند. و توصیفات زیاد توسط نویسنده.
متاسفانه ترجمه ضعیفی داره. داستان یکم اضافه گویی داره. ولی داستان خوبیه. نازیسم و نژاد پرستی و خشونت رو به خوبی به تصویر کشید. شخصیت پردازی خوبی هم داره. برای یک بار خوندن بد نیست
خوب بود
من کتاب فیزیکیشو دارم.اما خوندش برام خیلی سخت بود.برای همین صوتی توی ماشین گوش دادم.در کل به نظر من موضوع جنایی خیلی عالی نداشت.موضوع کلی جنایت انتقام نژادپرستی بود.
کتاب خوب ولی ترجمه یکم ضعیف
سلام به طاقچه، رفیقِ فرهیخته ی خودم یه سوال دارم، کسی پاسخ میده؟ در کتابخانه ی کتابهایی که از شما خریدم بالای 80 درصد کتابهای توسعه فردی و معنوی هست اصلا من اهل رمان نیستم. چرا توی چرخونه هر بار به من