دانلود و خرید کتاب پرزنت یک دقیقه ای کیت شرایتر ترجمه بامداد صالحی
تصویر جلد کتاب پرزنت یک دقیقه ای

کتاب پرزنت یک دقیقه ای

معرفی کتاب پرزنت یک دقیقه ای

کتاب پرزنت یک دقیقه ای با عنوان فرعی مثل حرفه‌ای‌ها کسب‌وکار بازاریابی شبکه‌ای‌تان را معرفی کنید اثری از کیت شرایتر و تام شرایتر درباره‌ی تکنیک‌های ارائه‌ی کوتاه و اثرگذار است. نویسندگان کتاب با تجربه‌ای پربار در زمینه‌ی پرزنت‌ها تبلیغاتی و تجاری، مخاطبان را با زوائد یک پرزنت تبلیغاتی آشنا می‌کنند، تا در کمترین زمان بیش‌ترین بازده را به‌دست آورند.

این کتاب را بامداد صالحی به فارسی ترجمه و انتشارات رخداد کویر آن را منتشر کرده است.

درباره‌ی کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای

کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای با عنوان (The One-Minute Presentation) نوشته‌ی کیت شرایتر و تام شرایتر فعالان حوزه‌ی بازاریابی است. هدف این کتاب آشنا کردن مخاطبان و فعالان حوزه‌ی بازاریابی شبکه‌ای با مهارت‌هایی است که به کمک آن می‌توانند کسب‌وکار خود را در قالب یک پرزنت کوتاه تبلیغ کنند. این مهارت‌ها زمانی‌که با حذف زوائد همراه باشد منجر به پرزنتی سودبخش در کم‌ترین زمان ممکن می‌شود. کتاب پرزنت یک دقیقه ای را بامداد صالحی ترجمه کرده و انتشارات رخداد کویر آن را به انتشار رسانده است.

کیت شرایتر در بخش‌های آغازین کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای از تجربه‌ی خود در ورود به بازاریابی شبکه‌ای در سال ۱۹۷۲ می‌گوید. ورود به عنوان مهندسی خام که همه‌چیز را در داده‌ها می‌دیده، و مثل همه‌ی مهندس‌ها علاقه‌ای ویژه به اطلاعات، جمع‌آوری، دسته‌بندی و بررسی آن‌ها داشته است. شرایتر علاقه به داده‌ها و شرح و توصیف آن‌ها را خام‌دستانه وارد کسب‌کار جدید خود کرده بود. پرزنت یا معرفی محصول او پر بود از داده‌ها و تحلیل آن‌ها که گاهی تا ۴۵ دقیقه از وقت مشتری‌ها را می‌گرفت. او که انتظار داشت با برق چشمان مشتریان و جواب مثبت آن‌ها روبه‌رو شود، توفیقی در جذب مشتری نیافت. شرایتر برای علاج کار باز هم از عینک یک مهندس به این شکست نگاه کرد. او سعی کرد پرزنت خود را از آن‌چه بود، کامل‌تر و پروپیمان‌تر کند، اما نتیجه سنگین‌تر شدن شکست بود. این‌جا بود که فهمید باید عینک مهندسی را از چشمانش بردارد و به‌عنوان یک بازاریاب به بازی برگردد. شرایتر دریافت با پرزنت‌های طولانی و یک‌طرفه کاری از پیش نمی‌برد. سیل اطلاعات حوصله‌ی هر مستمعی را با خود می‌برد، به‌خصوص کسی که به دنبال سود و درآمد بیشتر است و حوصله و وقت طول و تفصیل را ندارد. چه این‌که خود ما هم به‌زور از پس تحمل یک آگهی بازرگانی سی‌ثانیه‌ای برمی‌آییم.

کیت شرایتر و تام شرایتر در بخش‌هایی از کتاب پرزنت یک دقیقه ای با مطرح کردن نکات روان‌شناختی از لزوم آگاه شدن از اعماق ذهن مشتری سخن به میان آورده‌اند. این ذهن‌خوانی البته آن‌قدرها که ظاهرش مخوف می‌نماید، پیچیده و عجیب نیست. آن‌ها بر همین اساس به نکاتی که برای قانع کردن مشتری به پذیرفتن قرار ملاقات، لازم است رعایت شود، اشاره می‌کنند. جزئیاتی که دانستن آن به‌طور کلی برای توفیق در بازاریابی در اولین گامش ضروری است.

شرح روش پرزنت یک دقیقه‌ای طبیعتا مهم‌ترین بخش کتاب است. پرزنتی که به‌گفته‌ی نویسندگان کتاب باید کامل، تمام‌وکمال، جامع و با همه‌ی اطلاعاتی باشد که مشتری احتمالی لازم است بداند تا تصمیم هوشمندانه‌ای بگیرد. جمع‌کردن پرزنتی در یک دقیقه که حتا برشمردن خصوصیات آن نیز چندین ثانیه به طول می‌انجامد، کمی سخت و غریب به نظر می‌رسد، اما با دقت به چند نکته و به‌کارگیری آن‌ها خیلی هم دورازدسترس نیست.

طبیعتا در گام ابتدایی، یک سوال اساسی ذهن ارائه‌دهنده را درگیر می‌کند؛ این همه مطلب را چطور در یک پرزنت یک دقیقه‌ای جا بدهم؟ شرایترها عقیده دارند مشکل اصلی همین است که مطالب زیاد و پرحجمی را برای پرزنت خود در نظر گرفته‌اید. قرار نیست پرزنت بازرایابی سخنرانی جامع علمی-پژوهشی باشد یا خطابه‌ای پر از جزئیات سرگیجه‌آور. پس یا باید آن‌قدر سرعت سخن گفتن را بالا ببرید که تا می‌توانید در ارائه‌ی خود، مطالب کوچک و بزرگ و رنگارنگ بچپانید یا این‌که یاد بگیرید چگونه چیزهای اضافی را حذف کنید. راهکار دوم منطقی‌تر به‌نظر می‌آید. بخش مهمی از کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای به شرح راهکار دوم اختصاص یافته است.

مشتری‌های احتمالی مایلند سریع تصمیم ابتدایی خود را بگیرند. آن‌ها می‌خواهند همان ابتدا تصویری کلی از کار ببینند تا دریابند دلیلی برای ادامه وجود دارد یا نه. نویسندگان کتاب از سه سوال اصلی که ذهن مشتری در ابتدا به‌دنبال جوابی برای آن‌هاست پرده برداشته‌اند و نحوه‌ی پاسخ‌گویی موجز و موثر به هر کدام از این سوالات را در پرزنت یک دقیقه‌ای، در بخش‌هایی جداگانه از کتاب توضیح داده‌اند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای را به فعالان حوزه‌ی بازاریابی پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب مهارت‌های لازم را برای پرزنتی کوتاه اما بسیار موثر در جذب مشتری، در اختیار مخاطبانش قرار می‌دهد.

چرا باید کتاب پرزنت یک دقیقه ای را بخوانیم؟

کتاب پرزنت یک‌ دقیقه‌ای یکی از کتاب‌های مشهور در حوزه موفقیت و کسب‌وکار است. اگر می‌خواهید در بازاریابی شبکه‌ای موفق شوید، می‌توانید این کتاب را بخوانید و توصیه‌های آن را به کار بگیرید.

درباره‌ی کیت شرایتر و تام شرایتر

کیت شرایتر نویسنده، سخنران و فعال در حوزه‌ی بازاریابی شبکه‌ای و بازاریابی چندسطحی است. او با بیش از بیست‌سال سابقه‌ی کار در زمینه‌ی بازاریابی شبکه‌ای، کتاب‌هایی در این حوزه تالیف کرده است. کیت شرایتر در آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی به سخنرانی و آموزش افراد پرداخته است. او کتاب «چرا بازاریابی شبکه‌ای؛ چطور یک زندگی بهتر با ریسک کمتری داسته باشیم» را خود و کتاب‌هایی از جمله «پرزنت یک دقیقه‌ای؛ مثل حرفه‌ای‌ها کسب‌وکار بازاریابی شبکه‌ای‌تان را معرفی کنید»، «به زبان رنگ‌ها؛ با هرکس به زبان خودش صحبت کنید»، «پیگیری در بازاریابی شبکه‌ای»، «مثل آدم بفروش»، «رهبر انگیزه‌بخش» و «سه عادت؛ به موفقیت عادت کنید» را به همراه تام شرایتر تالیف کرده است.

تام شرایتر معروف به «بیگ ال» نویسنده و فعال حوزه‌ی بازاریابی شبکه‌ای و بازاریابی چندسطحی با چهل‌سال سابقه است. او در اواخر دهه‌ی هفتاد میلادی کتاب آموزشی «بیگ ال» را منتشر کرد و با استقبال مواجه شد. شرایتر علاوه‌بر تالیف کتاب، در بیش از هشتاد کشور جهان به سخنرانی در زمینه‌ی بازاریابی شبکه‌ای، تبلیغات و نحوه‌ی گفتگو با ضمیر ناخودآگاه پرداخته است. کتاب‌های تام شرایتر عموما به‌صورت مشترک با کیت شرایتر به تالیف درآمده است.

بخشی از کتاب پرزنت یک دقیقه‌ای

شاید با خودمان فکر کنیم:

«این مهارت در قرار گذاشتن، بزرگ‌ترین مهارت در تاریخ تمدن غرب به حساب میاد. این مهارتی که ما بلدیم دنیا رو عوض می‌کنه. بعد از اختراع نون تُست و نوشابه، این خارق‌العاده‌ترین چیزی بوده که تا به حال اختراع شده. باورم نمی‌شه یه چیزی این قدر باحال باشه، واقعاً محشره، دیگه نونم توی روغنه. از این به بعد کل هفته رو به جای اینکه دنبال مشتری‌های احتمالی بگردم صرف معرفی کار می‌کنم. اما یه اشکال کوچیک وجود داره...»

چطور می‌شود معرفیم را در یک دقیقه خلاصه کنم؟

غیرممکن به نظر می‌رسد، نه؟

مثل اینکه یادتان رفته. شما نبودید که فکر می‌کردید قرار گذاشتن با صد در صد از مشتری‌های احتمالی که می‌بینیم غیرممکن است؟ هر چیزی که بلد نباشیم سخت یا غیرممکن به نظر می‌رسد. اما وقتی آن را یاد بگیریم، باورمان می‌شود. پس بیایید شروع کنیم.

حقه‌ای در کار نیست، واقعی واقعی است

اول بگذارید توضیح دهم منظورم از معرفی یک‌دقیقه‌ای چیست.

* منظورم تبلیغات طولانی یا عادی تلویزیونی نیست.

* منظورم تیزر کوتاه تبلیغاتی که پیش‌زمینهٔ تبیلغات اصلی باشد نیست.

* منظورم حرف‌هایی نیست که با گفتن آنها موفق شویم با طرف قرار بگذاریم.

منظورم از معرفی یک‌دقیقه‌ای این است:

یک معرفی کامل، تمام و کمال، و جامع با همهٔ اطلاعاتی که مشتری احتمالی باید بداند تا تصمیم هوشمندانه‌ای بگیرد و بگوید «بله، من مایلم وارد مجموعه بشم»، یا بگوید «نه، نمی‌خوام وارد مجموعه بشم»، یا شاید «یکی دو تا سؤال دارم». دوز و کلکی در کار نیست. این معرفیی است که مشتری احتمالی لازم دارد تا بتواند یک تصمیم درست و حسابی بگیرد و جواب مثبت یا منفی بدهد.

ما فقط به وظیفهٔ خودمان عمل می‌کنیم

ما نسبت به مشتری‌های احتمالی خود متعهد هستیم. این که اطلاعات و حقایق مهم را پیش خودمان نگه داریم دردی از آنها دوا نمی‌کند. اما، دادن انبوهی از اطلاعات بی‌فایده و نامربوط هم کار بیهوده‌ای است.

ما که دوست نداریم مشتری احتمالی بعداً بیاید و بگوید «ای بابا، اگه همه چیز رو به من گفته بودی حتماً وارد مجموعه می‌شدم. دو سال از عمرم رو الکی توی اون شغل تلف کردم، چون یه سری اطلاعات مهم رو به من ندادی.»

پس وظیفهٔ ما است که اطلاعات مهم را با مشتری‌های احتمالی‌مان در میان بگذاریم.

تعهد ما همین جا تمام می‌شود. ما مسئول تصمیم‌های مشتری‌های احتمالی‌مان نیستیم. ما مسئول همسری که مشتری احتمالی‌مان انتخاب می‌کند نیستیم. ما مسئول شغلی که مشتری‌های احتمالی‌مان انتخاب می‌کنند نیستیم. و مسئولیت تصمیمی که می‌گیرند هم با خودشان است.

مسئولیت ما این است که اطلاعات مهم را در اختیار مشتری احتمالی‌مان قرار دهیم، تمام شد و رفت.

خیال‌تان راحت شد؟

ما که از شرایط فعلی مشتری احتمالی‌مان اطلاع نداریم و نمی‌دانیم چه مسائلی در زندگی او اتفاق می‌افتد. نمی‌توانیم این عوامل را کنترل کنیم. پس غصه‌اش را نخورید. مسئولیت ما این است که مؤدبانه اطلاعات مهم را به او بدهیم... و دیگر کاری با او نداریم.

بقیه‌اش دیگر به عهدهٔ خودش است.

دیگر از جواب منفی خبری نیست، دیگر استرس ندارید.

علی رحیمی
۱۳۹۹/۱۲/۰۱

خیلی عالی بود حتما برای یاد گرفتن علم پرزنترینگ و تبدیل شدن به یه پرزنتر حرفه ای نیاز هست که این کتاب رو بخونید کتاب (پرزنتر حرفه ای) و کتاب (چگونه به سرعت اعتماد، باور، نفوظ و حسن تفاهم دست یابیم) اثر

- بیشتر
کاربر 4764563
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

عالیه

کاربر 1435386
۱۴۰۳/۰۵/۲۷

کتاب خوبی بود مخصوصا برای کسانی که میخواهند بازاریابی شبکه ای رو شروع کنند. ایده های خوبی برای شروع بازاریابی شبکه ای داره

Leila sadat Seyedmehdi
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

این کتاب رو به همه نتورکر هاییکه مسیر حرفه ای شدن رو انتخاب کردن توصیه میکنم که بخونن و به کار ببندن

کاربر 4426381
۱۴۰۱/۰۲/۰۹

واقعا اطلاعات مفید و خوبی داشت لذت بردم ازاین کتاب 👌👌👌

متوجه شدم که معرفی‌های طولانی و سرشار از اطلاعات مردم را از کسب‌وکار ما فراری می‌دهد. نشستن در کنار مشتری‌های احتمالی و صحبت کردن برای آنها به مدت ۴۵ یا حتا ۹۰ دقیقه نسخهٔ خوبی برای شکست خوردن است. من خودم یک پیام بازرگانی ۳۰ ثانیه‌ای را هم تحمل نمی‌کنم. اگر پیام بازرگانی یک دقیقه طول بکشد کانال را عوض می‌کنم. آن وقت چطور فکر می‌کردم یک پیام بازرگانی بدون وقفهٔ ۴۵ دقیقه‌ای از طرف یک معرفی‌کنندهٔ ناشی (یعنی خودم) می‌تواند حاضران را شیفته و علاقه‌مند کند؟ واقعاً با خودم چه فکری کرده بودم؟! مشخص بود که کلاً زیاد فکر نکرده بودم.
کاربر ۳۲۵۸۷۳۷
سه سؤالی که باید جواب دهیم اینها است: سؤال اول: «کار شما چیست؟» ‌ سؤال دوم: «چقدر می‌توانم در بیاورم؟» سؤال سوم: «برای در آوردن این مبلغ دقیقاً باید چه کار کنم؟» تمام شد و رفت!
کاربر ۳۲۵۸۷۳۷
با استفاده از دو جمله که امتحان خود را پس داده‌اند می‌توانیم همهٔ این ماجراها را خاتمه دهیم و باعث شویم مشتری احتمالی‌مان احساس راحتی کند. این دو جمله فقط ۲۲ کلمه است. اولین جمله این طور است. (لطفاً تا هر دو جمله را نخوانده‌اید عجولانه قضاوت نکنید.) «می‌تونم یه معرفی کامل برات انجام بدم، اما کلاً یک دقیقه طول می‌کشه.» جملهٔ دوم این است: «کِی می‌تونی یک دقیقهٔ تمام به من وقت بدی؟»
کاربر ۳۲۵۸۷۳۷
یادتان باشد، ما مسئول تصمیمات همکارمان در زندگی شخصی‌اش نیستیم. ما نمی‌توانیم نگران انتخاب‌های او باشیم. ما نمی‌دانیم چه برنامه‌هایی برای زندگی‌اش دارد. فقط یک گزینهٔ دیگر به زندگی همکارمان اضافه کردیم. دیگر به خودش مربوط است که از این گزینه
کاربر ۲۲۴۱۷۳۶
وقتی مشتری احتمالی سؤالی می‌پرسد، یعنی می‌خواهد وارد سازمان شود. درباره‌اش فکر کنید. اگر مشتری احتمالی ما نمی‌خواست وارد سازمان شود، پس چرا درخواست اطلاعات بیشتر کرد؟ آنها به اطلاعات بیشتری نیاز دارند تا تمایل‌شان به پیوستن را توجیه کند.
honarjoo
قسمت سختش یافتن کسی است که بخواهد به ما گوش دهد!
pinoo
«می‌تونم یه معرفی کامل برات انجام بدم، اما کلاً یک دقیقه طول می‌کشه.» جملهٔ دوم این است: «کِی می‌تونی یک دقیقهٔ تمام به من وقت بدی؟»
drm.ahmadpour
دو جملهٔ جادویی با استفاده از دو جمله که امتحان خود را پس داده‌اند می‌توانیم همهٔ این ماجراها را خاتمه دهیم و باعث شویم مشتری احتمالی‌مان احساس راحتی کند. این دو جمله فقط ۲۲ کلمه است. اولین جمله این طور است. (لطفاً تا هر دو جمله را نخوانده‌اید عجولانه قضاوت نکنید.) «می‌تونم یه معرفی کامل برات انجام بدم، اما کلاً یک دقیقه طول می‌کشه.» جملهٔ دوم این است: «کِی می‌تونی یک دقیقهٔ تمام به من وقت بدی؟
کاربر ۱۴۳۴۴۲۰

حجم

۷۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۷۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان