
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
معرفی کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان نوشتهی بهروز بوچانی، توسط نشر چشمه منتشر شده است. نشر چشمه همچنین نسخهی صوتی کتاب را با همکاری و صدای نوید محمدزاده، بازیگر نامآشنا و همزبان بوچانی به بازار عرضه کرده است. کتاب روایت روزنامهنگاری ایرانی است که از سر ناگزیری سر در راهی میگذارد که او را به یکی از مخوفترین بازداشتگاههای مهاجرت در جهان، جزیرهی مانوسِ پاپوآ گینه نو، میکشاند. پژواکی از هزاران اندوه بیصدا، و آوایی خفته از عمق مرزهایی که مهاجران را در دل فراموشی دفن میکند.
بوچانی متن کتاب را همزمان و در دوران حضورش در مانوس، از طریق پیامهای واتسآپی برای دوستش ارسال میکند. کتاب با نثری شاعرانه و فلسفی، روایتگر خشونت و سرکوب آدمهایی است که به جرم مهاجربودن، از سوی نظامهای قدرتمحور تحقیر، منزوی و بیهویت شدهاند؛ انسانهایی که در دل جزیرهای فراموششده، به ابزاری برای نمایش قدرت بدل شدهاند، بیآنکه هیچگاه شنیده شوند. هیچ دوستی به جز کوهستان جوایز بسیاری را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است. شما میتوانید این کتاب الکترونیکی و همچنین نسخهی صوتی آن را از سایت طاقچه خریداری و دانلود کنید.
دربارهی کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان، اثری در ژانر خاطرات تبعید و روایت مهاجرت است که در سال ۲۰۱۸ و در استرالیا به زبان انگلیسی منتشر شده است. کتاب از نظر محتوا و فرم، نهتنها اثری ادبی بلکه سندی انسانی و اجتماعی دربارهی سیاستهای مهاجرتی و خشونت ساختاری است که بر پناهجویان اعمال میشود. نویسندهی کتاب، بهروز بوچانی، روزنامهنگار و فعال کرد ایرانی است، که حاصل تجربهی شخصیاش در دل یکی از مخوفترین مراکز بازداشت مهاجران در جهان را روایت میکند. اما فارغ از تجربهی شخصیِ نویسنده، بازتابی است از سرنوشت انسانهایی بینامونشان که در ساختارهای پیچیدهی قدرت و بیعدالتی دولتها گم شدهاند. عنوان کتاب استعارهای است از تنها مأمن و یار همیشگی انسانها در برابر تهدید و تبعید.
کوهستان، جایی که در فرهنگ کردی و اصالت بوچانی، بخشی از هویت او محسوب میشود. کوهستان نه مکانی طبیعی، بلکه نمادی است از مقاومت، استقلال و رهایی. کتاب با ترکیبی از شعر، روایت، تحلیل سیاسی و نگاه فلسفی بههمراه تجربهی محبوسماندن هفتسالهی بوچانی، آن را به اثری ادبی و چندلایه تبدیل میکند. محتوای کتاب روایتگر زندگی مشترک بوچانی با مهاجرانی از فرهنگها و کشورهای مختلف، و همچنین مواجهه با سازوکارهای تحقیر، نظارت و سلطه در اردوگاه مانوس، توسط دولت استرالیا است. ویژگی منحصربهفرد کتاب در ادغام رویکردهای ادبی، فلسفی و ژورنالیستی است؛ اثری که در مرز میان ادبیات و اعتراض ایستاده و صدای آنهایی است که به ناچار بیصدا و خاموش ماندهاند.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان، فراتر از خاطرهای شخصی، صدای پناهجویانِ جزیرهی مانوس و دیگر بازداشتگاههای مهاجران در سراسر دنیا است که در دل سیستمهای چندلایه و سرکوبگر قدرتهای جهانی به حاشیه رانده شدهاند. کتاب با ترکیب نثری شاعرانه، روایتهای سیاسی و دیدگاههای فلسفیِ نویسنده، بهشکلی غیرداستانی تجربهی زندان، تبعید و مهاجرت را به تصویر میکشد. و خواننده را به درک عمیقتری از مفهوم هویت میرساند. خواندن این کتاب فرصتی است برای شناخت بهتر ابعاد انسانیِ بحرانهای معاصر؛ مهاجرت و تبعید. همچنین به تأثیر سیاستهای ناعادلانهی حکومتها بر زندگی واقعی انسانها میپردازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات معاصر، تاریخ مهاجرت و حقوق بشر مناسب است، بلکه هر آنکس که بهدنبال درک عمیقتری از تجربهی تبعید، مقاومت و هویت انسانِ معاصر باشد نیز مفید است. پژوهشگران و فعالان اجتماعیای که در پی آثاری فراتر از روایتهای رسانهای و تبلیغاتی پناهجویان هستند.
دربارهی بهروز بوچانی؛ نویسندهی کتاب
بهروز بوچانی روزنامهنگار و فعال فرهنگی و حقوق بشری کرد ایرانی است که در رشتهی علوم سیاسی با گرایش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در دانشگاه خوارزمی و تربیتمدرس مدارک کارشناسی و کارشناسیِارشد را دریافت کرده است. او تا قبل از ترک ایران در سال ۲۰۱۳ یکی از مؤسسان مجلهی کردیزبانِ وریا بود که در فضای فرهنگیِ کردستان سالها فعالیت داشته است. پس از ترک ایران و تلاش برای پناهندگی در استرالیا، توسط دولت این کشور به اردوگاه مهاجران جزیرهی مانوس فرستاده میشود.
هفت سال حضور در پاپوآ گینه نو و جزیره مانوس، هستهی اصلی کتاب تحسینشدهی هیچ دوستی به جز کوهستان را شکل میدهد. بوچانی اکنون استاد مدعو در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه نیوساوت ولز و همچنین استاد مهمان در کالج حقوق بیرکبک لندن است. وی در کنار نویسندگی، با فیلم مستند چوکا، لطفاً زمان را بگو! در سال ۲۰۱۷ و همچنین نمایشنامهی مانوس، در حوزهی هنرهای اجرایی نیز فعالیت دارد. بوچانی تاکنون جوایز متعددی از جمله جایزهی رسانهای عفو بینالملل استرالیا، جایزهی ادبی ویکتوریا و جایزهی آنا پولیتکوفسکایا را برای روزنامهنگاری دریافت کرده است.
دربارهی امید توفیقیان؛ مترجم کتاب
امید توفیقیان، پژوهشگر فلسفه در دانشگاه سیدنی، مترجم کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان از فارسی به انگلیسی است. او یادداشتهای پراکندهی بهروز بوچانی را که از درون اردوگاه مانوس فرستاده میشدند، گردآوری و ویرایش نموده است. توفیقیان با تأیید و نظارت بوچانی نسخهی نهایی را در اختیار انتشارات پیکادور استرالیا قرار میدهد. کتاب در سال ۲۰۱۸ و در ۴۱۶ صفحه منتشر میشود. توفیقیان در این پروژه، صرفاً مترجم نیست، بلکه همراه فکری و ادبی بوچانی نیز محسوب میشود، کسی که در انتقال لحن، جهانبینی و تجربهی زیستهی نویسنده نقشی اساسی داشته، و با رویکردی مسئولانه و وفادار به روح متن، کوشید صدای بوچانی را به مخاطب انگلیسیزبان برساند؛ بیآنکه آن را سادهسازی یا از زمینهی سیاسی و فرهنگیاش جدا کند.
توفیقیان باور دارد که کتاب بوچانی را میتوان بهدرستی در کنار آثاری چون از اعماق نوشتهی اسکار وایلد، دفترهای زندان نوشتهی آنتونیو گرامشی، مردان میمیرند نوشتهی وله سوینکا، نامهای از زندان بیرمنگام نوشتهی مارتین لوتر کینگ جونیور، و در گونهی ادبیات زندان یا حبسیه جای داد.
این کتاب به چه زبانهایی برگردان شده است؟
کتاب به بیش از ۱۸ زبان، از جمله آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی و هلندی برگردان شده و در ۲۳ کشور دنیا چاپ و عرضه شده است. کتاب دیگر بوچانی که مجموعهای از یادداشتهای زندان است با نام تنها آزادی، تنها آزادی در سال ۲۰۲۲ توسط نشر بلومزبری چاپ و منتشر شده است.
جوایز و افتخارات کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
هیچ دوستی به جز کوهستان، جوایز متعددی از جمله جایزهی ادبی ویکتوریا، جایزهی بهترین کتاب غیر داستانی و جایزهی ملی بیوگرافی استرالیا را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.
نظرات مشهور دربارهی کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان با نظر مثبت منتقدان و فعالان حقوق بشر، توانسته جوایز و افتخارات زیادی برای بوچانی بههمراه داشته باشد: مایکل فاوست، منتقد ادبی نیویورک تایمز میگوید: کتاب روایتی تکاندهنده دارد که ما را وامیدارد تا دربارهی انسانیت و عدالت اجتماعی عمیقتر بیندیشیم. سارا گرین روزنامهنگار ارشد گاردین معتقد است: این کتاب صدای بیصدایان را به جهانیان رسانده و مرزهای ادبیات و سیاست را بهشکلی استادانه درهم شکسته است. ترکیب نثر شاعرانه و تحلیل سیاسی بوچانی، اثری بینظیر خلق کرده است؛ این نظر لیزا کالوین، پژوهشگر حوزهی حقوق بشر، در مورد کتاب بوچانی است.
بخشی از کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان
اَحَدی دم برنمیآورد. بچه کوچک چندماهه هم غریزهاش به کار افتاده بود و جیک نمیزد؛ سینه مادرش را گرفته بود و بیاینکه آن را بمکد، فقط نگاه میکرد. کوچکترین جیغ یا صدایی ممکن بود همهچیز را خراب کند. سه ماه آوارگی و گرسنگی در جاکارتا و کِنداری و همهٔ آن ترسها عاقبت ختم شده بود به سکوتِ آن ساحل.
مرحلهٔ نهایی.
ساحل.
گرسنگیهای جزیرهٔ کِنداری لحظهای از خاطرم پاک نمیشد...
چهل روزِ تمام درحالیکه بهشدت گرسنه بودم در زیرزمین هتل کوچکی در کِنداری گرفتار شده بودم؛ کِنداری که روزگاری بهشت پناهندههایی بود که میخواستند با قایق به استرالیا بروند.
در بحبوحهٔ ورودِ من، کِنداری تغییر ماهیت داده و گورستان پناهندهها شده بود. باید در جوّ بهشدت پلیسی آنجا در زیرزمین هتلی حبس میماندم. پولم تمام شده بود و هجوم گرسنگی بدن و روحم را نشانه رفته بود. فقط شانس آوردم که نیازی نبود برای صبحانه پولی بپردازم. صبح زود بیدار میشدم تکهای نان برشته، قالب کوچکی پنیر، و یک لیوان چای داغِ پُر از شکر میبلعیدم و این تمامِ غذایم در یک شبانهروز بود.
حضورِ پلیسهایی که سرتاسر شهر را در تعقیب ما زیرورو میکردند آرامشمان را گرفته بود. هر که را میگرفتند اول زندانیاش میکردند، چند روزی نگهش میداشتند، و بعد بهزور میفرستادندش به جایی که از آن آمده بود. حتی فکر کردن به این اتفاق کابوسی هولناک بود، بازگشت به نقطهٔ آغاز سفرم برایم حکم مرگ داشت.
روزهای آخر، صبحانهام را که میخوردم، فرصتی دست میداد تا در صبحهای نمناک کِنداری هتل را ترک کنم و در جادههای جنگلی اطراف قدمی بزنم. مطمئن بودم که شهر در آن وقتِ صبح خواب است و سروکلهٔ آن پلیسهای سِمِج هم هیچگاه در آن جادهٔ جنگلی پیدا نمیشود.
با ترسولرز از جادهٔ کوتاه آسفالتهای میگذشتم و به سمت یک محوطهٔ جنگلمانند دنج و خلوت میپیچیدم که با پرچینهایی چوبی دورتادورش را حصار کشیده بودند. حضور من در آن مکان، که به نظر ملکی شخصی میآمد، بهنوعی یک تجاوز آشکار بود، با اینهمه هرگز تنها نگهبان آنجا مرا بازخواست نکرد. وسط آن باغ بزرگِ پُر از درختِ نارگیل، جایی که یک کلبهٔ زیبا ساخته بودند، همیشه برمیخوردم به یک مرد قدکوتاه و او، درحالیکه چند سگ اطرافش میپلکیدند و دُم تکان میدادند، به من لبخند میزد و با مهربانی دستی برایم تکان میداد. آن لبخند مهربانانه موجب میشد با آرامش خاطر پیشرَویام را در جادهٔ خاکی میان آن باغ بزرگ ادامه دهم. درختان نارگیل بلند اطراف جاده و شالیزار کوچکِ سرسبزی که در انتهای مسیر بود زیباییِ آن لحظات را با یک رؤیای بهشتی پیوند میزدند. یک تنهٔ عظیم درخت نارگیل کنار جاده و باتلاقِ شالیزار افتاده بود. روی آن مینشستم، سیگاری روشن میکردم و به دور از آشفتگیهای ذهنی و حس گرسنگی، به طبیعت مینگریستم. سیگارم که به انتها میرسید، هوا دیگر داشت رفتهرفته روشن میشد و از همان مسیر جنگلی به هتل برمیگشتم. در راهِ برگشت، باز هم آن مرد قدکوتاه دستی برایم تکان میداد و لبخندی مهربانانه چاشنیاش میکرد.
زندگیام در آن سه ماه آمیزهای بود از ترس، اضطراب، گرسنگی، آوارگی، و آن ساعات کوتاهِ خوشِ بر روی آن تنه درختِ باغ بهشتی. و حال، همه آن زندگی پُرتنش ختم شده بود به آن لحظات نَفَسگیر که هر لحظه امکان داشت با جیغ یک بچه چندماهه همهچیز بازگردد به نقطه صفرِ سفر.
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان مجموعهای از خاطرات و شرح ما وقع یک کورد است که به دلیل شرایط دشوار زندگی در کشورش، به صورت غیر قانونی راهی استرالیا میشود. همه ما در گوشه و کنار از سرنوشت تلخ
این کتاب توسط نشر های ایرانی تا حد امکان سانسور شده من نسخه انگلیسی رو خوندم کلی با این فرق داشت تو اون نسخه کلی از مشکلات ایران هم گفته خلاصه که نخرید!
من تجربیات مشترکی با این کتاب دارم و در طول خواندن این کتاب بارها به یاد خاطرات خودم می افتادم قلم آقای پوچانی بسیار زیبا و عالی بود ممنون از طاقچه
لطفا به کتابخانه بی نهایت اضافه کنید
داستان و ماجرای هیجان انگیز و به شدت متفاوت کتاب رو برای پیشنهاد کردنش کافی میدونم. اما قلم و دیدگاه متفاوت نویسنده جذابیت کتاب رو دوچندان میکنه. بهروز بوچانی خاطراتش از پناهندگی به استرالیا و زندانی شدن در جزیره مانوس
کتاب رو مطالعه کردم و راستش منو جذب نکرد ولی فضای کتاب و شرح حال خودش و اطرافیان قابل لمس بود اما از لحاظ محتوا و پایان اون ترجیحم این بود که کتاب دیگری رو مطالعه میکردم
کتابی فوق العاده که رنج و سختی مهاجرانی که از کشور خودشون میرن و به امید یه جای بهتر این کارو انجام میدن. زیر پوست کشورای پیشرفته ای رو که دارن دم از آزادی و دموکراسی وعدالت هست رو توضیح
من خودم به شخصه داستان هایی که واقعی باشند رو دوست دارم این داستان هم، داستان خوبی بود و فضای کتاب خیلی ملموس فضاسازی خوب داستان هم باعث شده بود که مخاطب بیشتر جذب شه ولی به نظرم فضاسازی دیگه
مهمترین نکته ای که در خصوص این کتاب قابل بیان است فضاسازی های به غایت جذاب نویسنده است که گویی سطر به سطر این تعابیر را مانند قطعات پازل آزموده و بعد در جای خود به کار برده است. این
این اثر از نظر من رمان نیست. کتاب داستانی را روایت نمی کند، تنها خاطره نگاری فردی در بند است که بسیار زیبا به رشته تحریر درامده است.