
نظرات کاربران درباره کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان
۳٫۲
(۱۶۱)
صبا بانو:)
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان مجموعهای از خاطرات و شرح ما وقع یک کورد است که به دلیل شرایط دشوار زندگی در کشورش، به صورت غیر قانونی راهی استرالیا میشود. همه ما در گوشه و کنار از سرنوشت تلخ پناهجویانی که در راه رسیدن به یونان و یا استرالیا گرفتار امواج دریا میشوند، شنیدهایم. اما تا به حال کمتر کتابی در این باره به صورت مستند نوشته شده است. اهمیت کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان در همین است که یک واقعیت را ثبت کرده تا به همه جهان و حتی آیندگان بگوید، دنیا برای خیلیها جای امن و زیبایی نیست. این کتاب برای من اثر مهم و تاثیر گذاری بود. خیلی از کتابها را نه به خاطر هیجان و داستانشان، بلکه به خاطر واقعیت تلخی که روایت میکنند، ارزشمند هستند. مثلا من در این سبک، نوشته های خانم سوتلانا الکسیویچ را هم میپسندم. مثلا کتاب سرانجام انسان طراز نوین ایشان، روزمره نگاریهایی است که برای من تاثیرگذار و جذاب بود. البته بوچانی در این کتاب کمی از مستندنگاری خارج شده و به سمت مکلف نویسی و بازی زبانی رفته که این کار از جذابیت کتاب کاسته. اگر کتاب به صورت جستاری بلند نوشته میشد، ممکن بود برای من جذاب تر باشد. خلاصه، پیشنهاد میکنم این کتاب را با این دید بخوانید که برگی از تاریخ ماست و فرصت خواندنش را از خودتان دریغ نکنید.
پریوش
دوست دارم صوتی شو با یکی از خوانندگان که صدای خوب و تاثیر گذاری داره گوش بدم
محمد
طرز نوشتار صحیح اش کورد هست ، متاسفانه ما کورد ها حتی اگر نام ملت خودمون رو درست بنویسیم(کورد) به همون انگ جدایی طلب بودن می زنن
کاربر 1418812
بله خطر از بین رفتن اصالت نوشتاری اسم یک ملت در میانه، واین یعنی اسم ملتی که قدمتش به بلندای تاریخ و شاید هم بیشتر در میانه
ahwraafardin
این کتاب توسط نشر های ایرانی تا حد امکان سانسور شده من نسخه انگلیسی رو خوندم کلی با این فرق داشت تو اون نسخه کلی از مشکلات ایران هم گفته خلاصه که نخرید!
niloufareabi
وای نه
چقدر بد
اتفاقا همونش جذابتره
وای چه حیف...
ʚMerryɞ
من نتونستم از سایت دیگه ای نسخه بدون سانسورش رو پیدا کنم...بالا نمیاورد انگار که برداشته باشنش
علی عقیلی نسب
ویکی پدیا:
نشر چشمه همچنین نسخه چاپی این کتاب را نیز به فارسی برگردان کرده و خود بوچانی، بر ویرایش آن نظارت کرده است. بوچانی، بخشهایی از این ویرایش کتاب را به صلاحدید خود حذف کرده است. این نسخه چاپی، در مدت کوتاهی به چاپ چهاردهم رسید
MediaAsvad
من تجربیات مشترکی با این کتاب دارم و در طول خواندن این کتاب بارها به یاد خاطرات خودم می افتادم قلم آقای پوچانی بسیار زیبا و عالی بود ممنون از طاقچه
MisSSis
لطفا به کتابخانه بی نهایت اضافه کنید
Agha_M@hdiar
داستان و ماجرای هیجان انگیز و به شدت متفاوت کتاب رو برای پیشنهاد کردنش کافی میدونم. اما قلم و دیدگاه متفاوت نویسنده جذابیت کتاب رو دوچندان میکنه. بهروز بوچانی خاطراتش از پناهندگی به استرالیا و زندانی شدن در جزیره مانوس را در همان مدت اسارت می نویسد و به زیبایی تجربه ها و احساساتش را به شکل روانشناسانه ای نقل میکند.
این کتاب جایزه معتبر ویکتوریا رو در سال گذشته می بره و همین مساله هم باعث آزادی بهروز بوچانی از مانوس می شه...
کتابخون
کتاب خیلی خوبی هست.احتمالا قسمت های زیادیش که مربوط به مشکلات نویسنده در ایران و علت مهاجرتش باشه سانسور شده
🍃بانو🌼
کتاب رو مطالعه کردم و راستش منو جذب نکرد ولی فضای کتاب و شرح حال خودش و اطرافیان قابل لمس بود اما از لحاظ محتوا و پایان اون ترجیحم این بود که کتاب دیگری رو مطالعه میکردم
Elaheh
من تقریبا ده درصدش رو خوندنم و واقعا پاراگراف به پاراگراف رد میکنم چون توصیفهاش از حد میگذره خیلی جاها. به نظرم کتاب رو به صورت روایت ساده مینوشتن جذابتر بود. چون اصلا توصیفها زیبایی ادبی هم ندارند.
سید مهدی
بله واقعا خوب نبود نه شروع خوبی داشت و نه پایانی خوب و قابل فهم
fl
این کتاب
یه داستان نیس ک بخواین جذبش شین یجور زندگی نامس و بیشتر جنبه خشونت سیاسی داره تا ادبی
میشه گفت کتابخوان
کتابی فوق العاده که رنج و سختی مهاجرانی که از کشور خودشون میرن و به امید یه جای بهتر این کارو انجام میدن. زیر پوست کشورای پیشرفته ای رو که دارن دم از آزادی و دموکراسی وعدالت هست رو توضیح میده که فقط ماسکی به چهرشون زدن. البته این به اون معنا نیست که کشور خودش گل و بلبله
توضا
ایشان پناهجو بودند و نه مهاجر. از لحاظ حقوقی این دو با هم فرق دارند. البته انتقادها و اعتراضات بسیاری به نحوه ظالمانه و غیرانسانی برخورد دولت راستگرای فعلی با پناهجویان شده است و همچنان هم ادامه دارد.
fatemeh
من خودم به شخصه داستان هایی که واقعی باشند رو دوست دارم این داستان هم، داستان خوبی بود و فضای کتاب خیلی ملموس فضاسازی خوب داستان هم باعث شده بود که مخاطب بیشتر جذب شه ولی به نظرم فضاسازی دیگه خیلی زیاد بود و خسته کننده میشد
Cmactavish
مهمترین نکته ای که در خصوص این کتاب قابل بیان است فضاسازی های به غایت جذاب نویسنده است که گویی سطر به سطر این تعابیر را مانند قطعات پازل آزموده و بعد در جای خود به کار برده است. این کتاب برای من تجربه خواندن کتاب سفر به دور دنیا را زنده کرد البته با چاشنی تلخی فراوان
panah
توصیفات تکراری بودند و باعث میشدن حوصله ادم سربره.
خیلی زیاده گویی داشت.
اصلا نتونسته بود سمت و سوی داستانی بهش بده.
فرنگیس
منم همین نظرو دارم ،حوصله سربر و توصیفات تکراری
محسن ۱۵۳۱
با نظرتان موافقم
کاربر ۲۷۸۳۴۱۶
از هر نظر کتاب خیلی متوسطی هست. نه اونقدر قشنگه ک کلی ازش تاثیر بگیری و نه اونقدر افتضاحه ک ارزش چند صفحه و جمله خوندن هم نداشته باشه. اگه آدم خیلی کتاب خونی هستین پیشنهادش میکنم ولی اگه زیاد اهل مطالعه نیستین و فرصت چندانی هم برای کتاب خوندن ندارین، کلی کتابهای بهتر هست ک بهتره اونا رو بخونین.
نیتا
این اثر از نظر من رمان نیست. کتاب داستانی را روایت نمی کند، تنها خاطره نگاری فردی در بند است که بسیار زیبا به رشته تحریر درامده است.
khasragh
نویسنده خیلی موضوعات را کش داده و مقداری خسته کننده است
saeed
من تقریبا ۲،۳ فصل خوندم ، با اینکه اعتقادی به نصفه رهاکردن کتابها ندارم ولی این فاجعه بود ، حرفای تکراری توضیحات اضافی و بیهوده و ...
tahereh
کتاب فوق العاده تاثیرگذاری است جالب بود
mahdi.star
کتاب خوبیه و حس تحقیز شدن رو به خوبی به آدم نشون میده توصیه میکنم واسش وقت بذارین
مرتضی عارف
یک پناهنده به دلیلی که دقیقا معلوم نیست خودش را دوبار به خطر مرگ در دریا میاندازد تا در استرالیا پناهنده شود. استرالیا او را نمیپذیرد و در کمپ جزیره مانوس همراه دیگر پناهندگان غیر قانونی نگه میدارد تا خسته شوند و به کشورشان برگردند.
این نوشته قطعا داستان نیست. عناصر داستانی را ندارد ناداستان و روایات هم نیست. بیشتر یک گزارش نیمه ادبی مطول همراه با تفسیرهای آبکی شبهفلسفی از زندگی و دنیا و آدمها و ... است.
اساسا بیشتر ارزش آن معرفی نسبی اوضاع کمپ مانوس است و ارزش ادبی خاصی ندارد. نه نگاه متفاوت و هنرمندانهای دارد و نه روایت جذابی.
تکرار تکرار تکرار. فصل مفصلی در مورد دستشویی و چگونگی توالت رفتن پناهندگان دارد. در هر فصلی گریزی به توالت و دستشویی میزند! علاقه زیادی به کلمه سرین دارد! باور کنید!
پرش موضوعی و بیربط به موضوعات بیربط دارد. کردستان و جنگ و کوهستان.
انگار نویسنده میخواسته یک چیزی نوشته باشد که بعداً بتواند پناهندگی بگیرد.
در کل حواشی زرد آن بیشتر از خود کتاب باعث معروفیت آن شده است.
از چشمه انتشار این حجم از ابتذال ادبی دور از انتظار بود.
maryam ghaziani
ببین واقعا خفن بود
اول فکر کردم نویسندش خارجیه و مترجم داره بعد دیدم نه ایرانیه و همون لحظه واقعا افتخار کردم.
داستان به شدددت کشش داشت طوری که نمیشد رهاش کرد.
شیوه روایت فوق العاده تاثیرگذار بود و پر از هایلایتای قابل توجه.
همیشه مهمترین و تاثیرگذارترین داستان ها نه بخاطر داستان عجیب و خارق العاده بلکه بخاطر شیوه و نوع روایت متفاوت از یک داستان تبدیل به شاهکار میشن و این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست.
ضمن اینکه درد و رنج پناهنده هارو هم به خوبی بیان کرد و من واقعا با گوشت و پوست و استخونم حسش کردم
دمش گرم!
roza
آه از ترک وطن و آه از مهاجرتی که جز درد ، سوغاتی نداره
برای من که قصد مهاجرت دارم خوندن این کتاب مث دیدن نادیده ها بود
شيـوا راشدی
اصلا توصیه نمیکنم. کتابهای به مراتب از این بهتری برای خوندن وجود داره.
محمدحسین
خیلی تبلیغات و نظرات کتاب خوانها منو ترغیب کرد که با شوق بخونم جز بخش اول که ازاندونزی روی اقیانوس بود بقیه کتاب بیشتر نفس گیر و غمناک بود واقعا جذابیت آنچنانی نداشت
Anahitak
متن داستان گاهی کشدار به نظر می رسید. اما موضوعی که تاثیر گذاری کتاب رو کم می کرد اول نگاه سیاه و سفید بوچانی به وقایع و آدم هاست. یا یک نفر یا یک گروه بد مطلق توصیف میشه و به ندرت هم خوب مطلق. دوم داستان بیشتر توصیفات تفکرات و تصورات بهروز بوچانیست و نه روایت گفتگو با افراد دیگر و قضاوت بر اساس شواهد و دلایل. مثلا او احساس می کند که نگهبانان استرالیایی کمپ از آنها متنفرند و در دل به آنها فحش می دهند اما هیچ روایت یا شاهدی برای این ادعا نمی آورد. یا فلان شخصیت خانم در داستان فرشته است اما تمام شاهدی که بر این ادعا می آورد، تلاش زن برای تقسیم جیره غذا در شرایط بحران است.
پریسا مردانی
کتابی که حیوان درونمان را به رخمان میکشد. با تمام وجود حسهای این انسان و همراهانش رو درک میکردم. خیلی کتاب تاثیرگذاری بود. پایانبندی خوبی داشت.
سعیده سادات
داستانی درباره پناهندگی و مهاجرت.یک سری از جاهای داستان میخکوب میشی اما خب شاید خسته کننده هم باشه.شاید داستان و روایتش برای همه جالب نباشه اما دوست داشتم بخونمش.شاید یکبار خوندن برای کسانی که بخوان از وضعیت پناهگاه ها اگاه بشن،بد نباشه!
کاربر ۳۸۱۱۸۸۴
توصیفات زیبا زبان ساده و آموزنده بودن کتاب جالب بود و نشان از روح بلند و متعالی نویسنده دارد
zahra rahimzadeh
حقیقتا این موضوع در سینما بسیار و بسیار کار شده و تمام متن عینا برای من تکرار سکانس ها بودند، من مدام منتظر خلاقیتی در نوع نوشتار بودم که این روایت را از باقی روایت ها جدا کند که متاسفانه این امر اتفاق نیفتاد... با آگاهی از اینکه روایت واقعیست، این نظر را ثبت کردم... سپاس
زهرا
هنوز وسطای کتابم اینقدر توصیف در توصیف داره که ادم خسته میشه میشد خیلی خلاصه تر نوشتش
مائده
این کتاب تو طاقچه بی نهایت بود، وسط مطالعه من حذف شد :)))
سید مهدی
خوب نبود چیزی دستگیرتون نمی شه. نه شروع خوبی داره و نه پایانی درست و حسابی
كاربر ١٣٩١٢٢٢
بهروز !! پیداشدن کشتی ماهیگیری اثر همون دعاهایی بود که هرکس به زبان خودش می خوند!
ایمان ات رو مثل قلم ات قوی کن ! از نظر موضوع جدید- فضاسازی خوب - ولی مکلف نویسی شده ( توضیحات بیش از حد) !! خسته کننده است خوندن همه ی این جزئیات..
میرزاقلمدون
متن گیرا ولی فاقد پیوستگی زمانی٫ توصیفات هنرمندانه نویسنده بخوبی فضای تلخ و تنگ و تاریک اسارت و بیکسی و انتظار رو به خواننده منتقل میکنه، حس کتاب چیزیه شبیه انجماد وسط یک روز گرم تابستانی
setareh
کتاب منو جذب نکرد و قسمت زیادی از توصیفاتش از زندان به نظرم حوصله سربر بود به خصوص توصیفش از دستشویی و کثافت زندان که بارها و بارها تکرارش میکرد . در عین حال داستان جذاب و پرمحتوایی نبود. در کل سلیقه من نبود و البته این نظر منه
sami
در مورد فرار از ایلام ایران و پناهنده شدن به استرالیا و زندگی در اردوگاه یا زندانهای جزایر دورافتاده و صعب السکونت گینه نو ! آدم بهر دلیلی از سرزمین مادری اش با این همه مفاخر فرار کنه که بعد استرالیایی ها حتی بعنوان یک انسان قبولش نکن! این آقا ۶ سال رو زندانی بوده بعد پناهندگی نیوزیلند رو میگیره! واقعا ارزش داشت آقای بوچانی🤦
niloufareabi
نه من نه شما و نه هیچ کسی حتی خودِ خدا هم بجای آقای بوچانی نبودیم که ببینیم چی بر ایشان گذشته و چرا چنین تصمیمی گرفته...بنظر خودت آقای بوچانی حق دارن در مورد تصمیم هایی که خود شما در زندگیتون گرفتین قضاوت کنن، نظر بدن و بدتر از همه سرزنشتون کنن؟ قطعا نه.پس چطور من و شما اینو حق خودمون میدونیم که راجب درست یا غلط بودن تصمیماتی که ایشون برای زندگیِ شخصی خودشون گرفتن نظر بدیم و حتی سرزنش هم بکنیم؟
sumit
نظر گذاشتن راجع به این کتاب سخت هست. کتاب انقدر گیرا هست که بتونی تا آخر داستان آن را دنبال کنی. شخصا با هیچ یک از شخصیت ها ارتباط حسی یا همزادپنداری نداشتم. چیزی که شاید شاخصه ی قلم های برتر باشه. فقط داستان را از نگاه نویسنده دنبال کردم و در پایان انگار من هم در همان زندانی که داستان کتاب در آن رقم می خورد، باقی موندم. حس پایانی ام فعلا کاملا خنثی است. حتما به زمان نیاز هست تا معانی کتاب را درک کنم.
رضا سلیمانی
به هیچ عنوان نویسنده خوبی نداره
کاربر ۱۲۳
خاطرات یک مرد ایرانی از سفر غیرقانونی به استرالیا و چندماه زندانی شدن در یک جزیره با دیگر پناهنده ها، در شرایط خیلیی سخت.
توصیفات و توضیحات ذهنی نویسنده زیاد بود و ریتم کتاب رو کند می کرد و برای من کمی خسته کننده شد.
ولی در کل خیلی خوب فضاسازی می کرد و احساسات خودش و سختی شرایط زندان رو می تونست منتقل کنه.
با اینکه با نویسنده اشتراک فکری خاصی نداشتم ولی عمیقا باهاش همذات پنداری کردم و غصه خوردم.
یه خشم خیلی عمیق هم نسبت به سیاست مدارها و قانون گذارهای استرالیا پیدا کردم.
به چه حقی با آدم هایی که از سر ناچاری مهاجرت و پناهنده شدن رو انتخاب کردن اینجوری رفتار می کردن؟!
و اینکه گاهی کشورهایی که مقصد مهاجرت هستن تو سخت شدن شرایط زندگی برای مهاجرین تو کشور خودشون، بطور غیرمستقیم نقش دارن خشمم رو بیشتر می کنه، گویا تو خیلی از کشورها مهاجرین غیرقانونی با شرایط سخت برای ورود مواجه میشن.
Ashkan
متاسفانه نویسنده کتاب بهشدت درگیر قومیتگرایی تجزیهطلبی است. گویی تمام هدف زندگی ایشان در تفرقه انداختن و جداسازی اقوام ایرانی تحت عنوان هویتفردی است.
CRAS 64
کتاب خوبیه برای قدر دانستن چیزهایی که داریم .
انسانهاییهستند رو این کره خاکی که از سرویس های بهداشتی استفاده میکنند که من نوعی از صد متریش هم فرار میکنم .
چی باعث میشه ادمی بپذیره چنین حقارتی رو .
و این کتاب باعث شدم بفهمم زندگیم خوبه و خدا رو شاکرم .
اینکه خیلی از نداشته های من بودنشون اهمیت انچنانی نداره و حداقل ها رو دارم و باید ازش لذت ببرم
Moon
کتاب درمورد جزیره ای در استرالیا و اقیانوس و پناهنده شدن نویسنده و اتفاقاتی که در طول این مدت برای خودش و اطرافیانش رقم میخوره
_جزئیات خوب اشاره شده و جذابه
_و باعث میشه صحنه ها خوب به تصویر کشیده بشن
_چون واقعی و تجربه شده بود بیشتر جذبم کرد _حجمش خیلی زیاد بود دو سه فصل وسطا جهش زدم
_به پایانش رسیدم
_اخرش حس پوچی دارم
_سیاهی و ظلمت رو میشه حس کرد..
Naz66dashti
با احترام به نویسنده گرامی ،راستش من زیاد با این کتاب ارتباط برقرار نکردم و متاسفانه اولین کتابی بود که نیمه کاره رهاش کردم،به نظرم خیلی جاهای کتاب تکراری بود و از دستشویی و آدمهای کثیف و صف غذا میگفت.البته که داستان قابل لمس بود و میشد تصویرپردازی کرد ولی خب زیادی به نظرم جذاب نبود
زهرا
S99VJ2EFRM6U1
۵۰ درصد تخفیف کتاب
محسن ۱۵۳۱
خیلی تلخ بود .افسردگی گرفتم
امیر ۱۹۰۵
تجربه خواندن این کتاب برام خیلی لذت بخش بود...
ati
خروج غیرقانونی و پناهندگی و در پی اون، زندانی شدن و حبس در یک جزیره دور افتاده که برای هموطنمون اتفاق افتاده، موضوع اصلی کتابه که برای کسانی که زیاد اهل مطالعه اند توصیه میشه..یا برای کسانی که دنبال مهاجرتن یا شاید کسانی که خوندن زندگینامه دوست دارند...ولی به کسی که به عنوان مبتدی میخواد کتاب خوندن رو شروع کنه، اصلاا
به شخصه توضیحات و استعاره های اضافه خستهام میکرد. اصل داستان برام جالب بود، ولی وسط یک داستان واقعی وجود اینهمه استعاره و تشبیه به نظرم معنی نداره...
کاربر ۶۲۱۰۱۷۳
اگر به شندیدن سرگذشت ها و تلخی ها و سختی های سفر علاقه دارید بخونیدش خیلی جاها باهاش همزاد پنداری میکنید
کاربر ۱۵۸۷۲۲۴
تلخ اما دوست داشتنی.ارزش مطالعه رو داره.توصیف فضاها و شخصیتها عالی بود.
vida.fazel
اوایل کتاب که فقط اشک ریختم
به نظرم برای شستشوی روان گزینه خوبیه
فضای دارکی داره
و موقعی که از نظر روحی خوب هستین این کتابو بخونید.
این بخش از کتابو خیلی دوست داشتم:
"شجاعت پیوند عمیقی با حماقت دارد
جنگ با موج ها و ادامه سفر بدون داشتن نشانه هایی از حماقت ممکن نبود،
چندبار فرصت پیش آمده بود که تسلیم و منصرف شوم اما هربار به کمک رگه های حماقت درونم به پیش میرفتم
درک خطر خودش عامل بزرگی است برای خطر نکردن و من مجبور بودم به حماقتم میدان بدهم تا به خطر فکر نکنم
این را هم میدانم شجاعت پیوند عمیقی با ناامیدی دارد."
roxana
کتاب از نوع زندگینامه ست و داستانش در مورد مهاجرت غیرقانونی و سختی هایی که در این راه متحمل میشن و همچنین قوانین غیر بشری دولت استرالیا در رابطه با پناهجویانه , از نظر روانی و جذابیت , کتاب فوقالعاده ایه و نویسنده خیلی دقیق و زیبا تونسته حس و حال خودش رو در جریان داستان به خواننده منتقل بکنه و این توانایی رو در خواننده به وجود میاره که با شخصیت های داستان نهایت همزادپنداری رو داشته باشی , ولی خب داستان بسیار تلخی داره که تا مدت ها میتونه توی ذهنتون باقی بمونه , اگر تو شرایط روحی خوبی نیستید به هیچ عنوان توصیه نمیکنم که بخونیدش.
Mehdi Sharifzadeh
ما ها همگی اکثر مواقع با افرادی برخورد داشتیم که وقتی موضوع یا چیزی توضیح میدن، اونقدر خوب از پس کار برمیان که ما خودمون شیفته و دلبسته اون موضوع میشیم. برای مثال شما شاید فوتبالی نباشید ولی وقتی گزارشگری «عادل فردوسی پور» رو گوش بدید، شما هم دچار هیجان بازی میشید (حتی اگر از رادیو گوش بدید) یا شاید شما اهل نقاشی نباشید ولی وقتی توضیحات تکنیکی و مجذوب کننده ی «باب راس» رو گوش بدید، ناخودآگاه میبینید که به سمت دفتر نقاشی و قلم میرید که نقاشی ای حتی شده ناشیانه بکشید. درباره ی «مرگ و تقلا از فرار کردن از اون» چی ؟ فردی رو میشناسید که براتون توضیحاتی بده ؟ اگر از من بپرسید میگم «بعله میشناسم. بهزاد بوچانی ! » بهزاد بوچانی در این کتاب جوری از مرگ و تقلا و دست و پا زدن و فرار از دست های دراز اون براتون میگه که شما یه وقت به خودتان میایید و میبینید که دارید با شخصیت اصلی داستان برای زنده موندن تلاش میکنید. شاهکار های کمی در ادبیات وجود داره که تونسته لااقل برای من اینجور حس ها رو برانگیزه. برای مثال ژوزه ساراماگو جوری در کتاب «کوری» داستان رو با جزئیات میگه شما یه لحظه فکر میکنید که نکنه من خودمم کورم !
این کتاب به زبان شخص اول نوشته شده و همانطور که میدونید در این سبک روایی نویسنده کار سختی داره چون باید بیشترین تلاش رو برای چینش و روایت داستان بکنه تا داستان از جذابیت نیفته. از حق و انصاف نگذریم بهزاد بوچانی خوب از پس این کار براومده چون ریتم و ضرب آهنگ داستان جوری تند و رگباری و با جذابیت هست که شما غرق در داستان میشید. مثل یک بوکسوری که گوشه رینگ گیر افتاده و داره مشت ها و پانچ های رقیبش رو تحمل میکنه. نکته ی دیگری که در این کتاب منو به حیرت واداشت این بود که نویسنده برخی از جزئیات رو جوری براتون تصویرسازی میکنه که شاید شما در مرحله ی اول بگید که « این اصلاً لازم نبود اینجا گفته بشه » ولی وقتی جلوتر میرید میبینید که نویسنده این جزئیات رو مانند یک رهبر ارکستر که میدونه کِی و کدوم ساز زِهی یا بادی رو وارد هارمونی و ملودی بکنه، رو به داستان اضافه میکنه.
خلاصه ی کلامم اینه که این کتاب جوری نوشته و پرداخته شده که مخاطب رو با داستان همراه میکنه و جوری بهتون یک نوع حس بقا و تلاش برای زنده بودن و تسلیم نشدن میده که حتی اگر شما روی مبل راحتی در لَش ترین حالت ممکن هم نشسته باشید نیز با موج داستان همراه خواهید بود.
میدونم زیاد وراجی کردم ولی این داشت یادم میرفت که بگم، این کتاب بهتون این حس افتخار رو میده که بدونید ادبیات معاصر کشورمون چه پتانسیل هایی داره و میشه بهش امیدوار بود چون بنظر من یه سر و گردن از ادبیات کشورمون بالاتره.
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان