کتاب بیشعوری
معرفی کتاب بیشعوری
کتاب بیشعوری (جلد اول) با عنوان بیشعوری بس است دیگر و یا «کتابی برای همهکس و هیچکس» اثر خاویر کرمنت است که برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. دکتر خاویر کرمنت در این کتاب به مسالهی بیشعوری به عنوان یک بیماری خطرناک و یک اعتیاد نگاه میکند و با نگارش این کتاب به انتشار یک راهنمای مناسب دربارهی این بیماری و چگونگی درمان آن کوشیده است.
بیشعوری با ترجمهی اسحاق احمدی در انتشارات شبگون منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
درباره کتاب بیشعوری
دکتر خاویر کرمنت در کتاب «بیشعوری بس است دیگر» که اولین جلد از چهارگانهی مجموعه کتاب بیشعوری است، پس از شفافسازی دلایل خود برای نگارش چنین کتابی (دکتر کرمنت از گذشتهی خود و اینکه بیآنکه بداند فردی بیشعور بوده است سخن میگوید و با بهرهگیری از این تجربه به نگارش این اثر پرداخته است.) در پنج بخش و ۲۵ فصل به بررسی بیماری خطرناک بیشعوری میپردازد.
در بخش نخست این کتاب، کرمنت به بررسی این سوال میپردازد که «بیشعور کیست؟» و ماهیت بیشعوری چیست و یک فرد بیشعور چه ویژگیهایی دارد.
دکتر کرمنت در بخش دوم کتاب به بیان انواع بیشعوری میپردازد. انواع بیشعوری از نظر دکتر کرمنت عبارتند از: بیشعور معتدل، بیشعور سهتکه، بیشعور آزاد، بیشعور متحجر، بیشعور دوران جدید، بیشعور بوروکراتیک، بیشعور بدبخت و بیشعور شاکی.
پس از این بخش، در بخش سوم کتاب، «زمانی که جامعه بیشعور میشود»، خاویر کرمنت به بررسی نشانههای بیشعوری در جامعه میپردازد.
در بخش چهارم کتاب بیشعوری جلد اول، «زندگی با بیشعورها»، دکتر کرمنت به بیان انواع ارتباطی که آدم میتواند با یک فرد بیشعور داشته باشد میپردازد و این ارتباطها عبارتند از: کار کردن با بیشعورها، وقتی بیشعورها دوست تواند، ازدواج با آدم بیشعور، بیشعوری مادرزاد (داشتن فرزند بیشعور) و بچههای بالغ آدمهای بیشعور (داشتن والد بیشعور).
پس از این بخش، در بخش پنجم کتاب، خاویر کرمنت به ارائه و بیان راههای درمان بیماری بیشعوری و همچنین ابزار درمان این بیماری با عنوان راه نجات میپردازد. در انتهای کتاب با جمعبندی مطالب بیانشده، دکتر کرمنت با بیان «بیشعوری بس است دیگر! لطفا؟» از مخاطب خواهش میکند تا با همکاری هم یاری کنند و بیشعوری را با هم بزدایند.
هرچند کتاب بیشعوری یک کتاب معتبر علمی نیست ولی نکات بسیار مهمی در آن وجود دارد. خاویر کرمنت این نکات را در بیانی طنز و جملاتی شوخیگونه مطرح کرده است و مخاطب کتاب لازم است با دقت کافی این نکات را از درون این بیان استخراج کرده و با به کار گیری آنها برای خودشناسی و اصلاح عادتهای خود تلاش کند. هرچند که دکتر خاویر کرمنت در این کتاب به بیان نکاتی پرداخته است که تا به امروز و پس از گذشت بیش از بیست سال از انتشار این کتاب همچنان قابل استفاده و بهکارگیری است، اما عدم وجود طبقهبندی مناسب در بیان مطالب باعث تکراری بودن برخی نکات در فصلهای مختلف کتاب شده است که این خود برای مخاطب تا حدی خستهکننده است.
خواندن کتاب بیشعوری جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر شما به خواندن کتابهای حوزهی خودیاری و روانشناسی علاقمندید، اگر به بررسی رفتارهای مختلف انسانها از جمله بیشعوری تمایل دارید، و یا اگر به دنبال پیشگیری و یا درمان و اصلاح عادت بیشعوری در خود هستید مطالعه کتاب بیشعوری جلد اول به شما توصیه میشود.
چرا باید کتاب بیشعوری بس است دیگر با ترجمه اسحاق احمدی را بخوانیم؟
دکتر خاویر کرمنت در کتاب بیشعوری (جلد اول) به دقت ویژگیها و انواع عادت رفتاری بیشعوری را مورد بررسی قرار میدهد و آگاهی از این ویژگیها به بهتر شدن کیفیت روابط و رفتار هریک از ما با دیگران کمک به سزایی خواهد کرد. علاوه بر این، بیان خاویر کرمنت در این کتاب به قدری طنزگونه است که فارغ از نکات مهم و جدی مطرحشده در کتاب، خواننده را برای خواندن ادامهی کتاب تا آخرین صفحه مشتاق میکند. خواندن این کتاب به همراه سه جلد دیگر این مجموعه راهی است برای پاک کردن جهان از ویروس خطرناک بیشعوری. همچنین کتاب صوتی بیشعوری هم در طاقچه در دسترس است که میتوانید آن را بشنوید.
درباره خاویر کرمنت؛ نویسنده کتاب بیشعوری
دکتر خاویر کرمنت پزشک متخصص مقعدشناسی بوده است که در چهل سالگی به طور ناگهانی و پس از این که با مخالفها و عدم همراهی همسر و دو فرزندش روبرو میشود درمییابد که با وجود داشتن شغلی موفق و وضعیت اجتماعی مناسب در مواجهه با اطرافیان خود دچار بیماری بیشعوری است. این پزشک موفق که البته خاویر کرمنت نام مستعار اوست پس از مراجعه به همکار روانپزشک خود از مسالهای که باعث ایجاد مشکل در زندگی او شده است آگاه میشود و این مساله چیزی نیست جز بیماری خطرناک بیشعوری.
خاویر کرمنت با آگاهی از بیماری بیشعوری خود به دنبال بررسی دقیقتر و درمان این بیماری خطرناک میافتد و به گفتهی خود از آن پس تخصص خود در پزشکی را رها کرده و به روانپزشکی رو میآورد. پس از تحقیقات در زمینهی بیشعوری دکتر کرمنت در سال ۱۹۹۰ اولین جلد از مجموعه کتاب بیشعوری را منتشر میکند. بیشترین شهرت این پژوهشگر و روانپزشک در ایران نیز بابت انتشار همین جلد از مجموعهی کتابهای بیشعوری است. دکتر کرمنت با انتشار این کتاب و سایر جلدهای این مجموعه در تلاش بوده است تا به دیگران کمک کند که بتوانند بر بیماری بیشعوری خود غلبه کنند.
نکتهای جالب توجه در مورد خاویر کرمنت این است که به جز اطلاعاتی که خود او در مقدمهی کتابهایش از زندگی شخصیش به خواننده میدهد، هیچ اطلاعات دیگری از او در دسترس نیست و این باعث گمانهزنیهای فراوانی دربارهی هویت اصلی او شده است.
کتاب بیشعوری چند جلد است؟
مجموعه کتابهای بیشعوری شامل چهار جلد است و خاویر کرمنت جلد اول این کتابها را در سال ۱۹۹۰ منتشر کرد. پس از آن جلد دوم کتاب در سال ۱۹۹۱ و جلد سوم آن در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. نزدیک به بیست سال پس از انتشار سومین جلد از این مجموعه، کرمنت در سال ۲۰۱۵ اقدام به انتشار چهارمین جلد از این مجموعه کرد.
ترتیب جلدهای مجموعه بیشعوری
جلد اول این مجموعه کتاب «بیشعوری بس است دیگر» است. کتاب «بیشعوری تا همیشه» جلد دوم این مجموعه و کتاب «بیشعوری: توطئهی بیشعوری» جلد سوم از این چهارگانه است. جلد چهارم این مجموعه با عنوان «بیشعوری ضد گلوله» در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.
خاویر کرمنت در جلد اول کتاب بیشعوری این مجموعه به بیان ویژگیهای اعتیاد به بیشعوری پرداخته است. پس از موفقیت جلد اول، کرمنت به بررسی افرادی پرداخته است که از درمان بیشعوری خارج شدهاند و این عادت را برای ابد پیشه کردهاند. در جلد سوم دکتر کرمنت به بررسی این نکته میپردازد که آیا زمانی برای متوقف کردن بیشعوری هست؟ دکتر کرمنت که پس از انتشار جلد سوم مجموعهی بیشعوری تا مدتها این مجموعه را پایانیافته فرض میکرده است پس از چندین سال، با انتشار جلد چهارم این مجموعه و بیان این مقدمه که بار دیگر خطر حملهی بیشعورها را حس کرده است نکات تکمیلی دربارهی شناخت و مقابله با افراد بیشعور را برای واکسینه کردن مجدد جهان ارائه داده است.
ورود به بازار کتاب ایران و بهترین ترجمه بیشعوری
کتاب «بیشعوری بس است دیگر» که جلد اول مجموعه کتابهای بیشعوری است برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ توسط محمود فرجامی ترجمه شد اما به دلایلی کسب مجوز و انتشار آن تا سال ۱۳۹۳ به طول انجامید. پس از آن افراد زیاد دیگری اقدام به ترجمهی این اثر به فارسی کردهاند. از جمله افرادی که این اثر را به فارسی برگردان کردهاند میتوان به اسحاق احمدی، علیرضا گشتایی و الهام امیریزاده اشاره کرد. در این بین ترجمهی محمود فرجامی که تنها ترجمهی قانونی این اثر است (محمود فرجامی به گفتهی خود حق انحصاری ترجمه و انتشار این کتاب را از ناشر و نویسندهی کتاب خریده است.) همچنان به عنوان پرفروشترین و بهترین ترجمهی این اثر شناخته میشود. ترجمهی اسحاق احمدی از دیگر ترجمههایی است که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
جملاتی از متن کتاب بیشعوری
به طور معمول هر کاری که یکجوراهایی به قانون مرتبط میشود، بهویژه اگر با نظارت و اجبار هم همراه باشد، بیشعورسازی را در خودش احساس میکند، اما بیشترین میزان خطر ابتلا در شغل ممیزی مالیات دیده میشود، بهنحویکه شاغلان این حرفه بعد از چند ماه به این باور میرسند که پسوند اسمشان چیزی نیست جز: «بیشعور».
نتایج تحقیقات در این زمینه بیانگر این است که در میان کسانی که مدرک دکترای روانپزشکی دارند هم تعداد زیادی بیشعور وجود دارد. یکی از تحقیقات خوبی که در این زمینه به ما کمک میکند که به بررسی بیشعورها بپردازیم، تحقیق دکتر اچ. ام. رُیید است. دکتر رُیید ثابت میکند که بیشعورها همیشه چشم طمع به مقام و قدرت دارند. او در تحقیقات خودش هیچ سیاستمدار، موعظهگر یا پزشکی را پیدا نکرده که به خاطر سیاست، وعظ یا طبابت بیشعور شده باشد، بلکه آنها به خاطر بیشعوریِ خودشان به سمت شغلهایی رفتند که بتوانند با احاطه و سلطهی کافی به روی مردم، و البته با وجود حقارت، بر آنها حکم برانند.
مثل بسیاری از بیماریها، بیشعوری هم ممکن است ارثی باشد. خیلی از بیشعورها، بیماریشان از پدر یا مادرشان بهشان رسیده. البته بعضی از فرزندان افراد بیشعور آنقدر از رفتار بیشعورانهی والدینشان متنفر میشوند که از هر خصوصیت بیشعورانهیی پرهیز میکنند، اما متاسفانه بیشترشان به این ویروس بیشعوری آلوده شده و مثل والدینشان یک بیشعورِ لعنتی و کوفتی میشوند.
یکی از آسانترین راههای شناسایی بیشعورها، تحقیق روی خصوصیات جاهطلبانهی کوفتیشان است. بیشتر بیشعورها از روی رفتار تهاجمی و اخلاق رییسمآبانهشان تابلو میشوند. اگر با گردنکلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کارشان را به سرانجام برسانند، دست به دامن دوز و کلک میشوند یا قانون را طوری دور میزنند که نتیجهاش به نفعشان رقم بخورد. در مواقع ضروری، اهل داد و فریاد یا مظلومنمایی هم هستند. نیکیتا خروشچف۴ وقتی با لنگه کفش روی میز سازمان ملل کوبید و اعلام کرد که غربِ[ وحشی و سرمایهداری ]را به خاک میسپرد، یکی از نمونههای عینی بیشعوری در مقیاس جهانی بود.
وقتی که بیشعوریِ بیشعورها بهشان یادآوری شود و بهشان بابت رفتارشان تذکر داده شود، بلافاصله در قامت یک طلبکار، شروع به انکار میکنند؛ یعنی شروع میکنند به انتقاد از کسی که گفته بالای چشمشان ابرو است و بهاش میگویند که آدم وقیح و نمکنشناسی است. اگر هم نتوانند هیچکدام از این کارها را انجام بدهند، به سیمِ آخر میزنند و میگویند که همه علیهی آنها توطئه کردهاند و آنها بیگناهاند. (لعنتیها همیشه توهمِ توطئه را توی آستینشان دارند. )
مسالهی انکار بیشعوری هم مثل انواع اعتیادها یک مسالهی مهمی است. بیشعورها نمیپذیرند که باید مسوولیتپذیر باشند یا دستکم زیر حرفشان نزنند و اشتباهاتشان را قبول کنند. بدتر از همه اینکه حتا حاضر نیستند قبول کنند که بههرحال به عنوان یک انسان وظایفی دارند که باید به آنها عمل کنند و به آنها پایبند باشند.
بدیهی است که همچین آدمهایی با یک روش معمولی درست نمیشوند. بیشعورها برای خودشان قواعد نانوشتهیی دارند که بر طبق همان هم رفتار میکنند. برخی از مهمترینهایشان عبارتاند از:
- برای دیگران مشکل به وجود میآورند.
- نیازی به ریشهیابی مشکلات ندارند؛ چون همیشه یکی را پیدا میکنند که تقصیرها را بیاندازند گردنش.
- کوتاه نمیآیند. همهی خطاها را پشت نقابی از وقاحت و رذالت مخفی میکنند؛ چراکه هر چه جرمت بزرگتر باشد باید پرروییت هم بیشتر باشد.
- همهی قوانین در نظر آنها برای این به وجود آمدند که نقض شوند، اما این حق فقط انحصارا برای آنهاست. اگر کس دیگری این کار را انجام بدهد وای به حال و روزش.
- اگر از قانونی خسته شوند مطابق نیازشان یکی دیگر میسازند، اما به محض آنکه به خواستهشان رسیدند همان را هم خیلی راحت زیر پا میگذارند.
- تردیدی به خودشان راه نمیدهند که هر چه که اراده کنند بلافاصله باید آماده شود.
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
نظرات کاربران
من این کتاب ر نصفه خوندم. تنها دلیل شروعم هم این بود که اونروزها هر جا میرفتی حرف این کتاب بود و توهمی که توی اقشار مختلف ایجاد کرده بود. رهاش کردم و ادامه ندادم و پشیمون هم نیستم. کتاب
احساس تاسف و شرم سراسر وجودم رو فرا میگیره وقتی به یاد میارم که این کتاب «پرفروشترین کتاب بازار نشر ایرانه»... این یعنی یک جامعهٔ نگران از بیشعوری (و شاید هم مبتلا به بیشعوری!) داریم و در عین حال اکثرمون دنبال
کتاب رو خریدم چند فصل اولو که خوندم پشمون شدم و فهمیدم پولمو و وقتمو به هدر دادم کتاب رو انداختمم اونور
با توجه به این که این کتاب یک کتاب جامعه شناسی و شاید روانشناسی هست به نظرم هیچ کمکی به پیشرفت جامعه با این حرف ها نکرده، یعنی راهکاری آنچنان دیده نمیشه ، و به جای تحقیق گسترده و استفاده
کتاب خیلی خوبیه به شرط اینکه بعد از خوندنش خودمونو باشعور ندونیم و بقیه رو بیشعور 😑 و یکمی به خودمون بیایم و در عمل تغییر کنیم...
در اوایل چاپ این کتاب خواستم آن را بخوانم ولی با صحبتهای منفی و مطالبی که در اینترنت در رابطه با آن شنیدم از این کار منصرف شدم، اکنون پس از گذشت چند سالی از چاپ این کتاب با توجه
تنها مزیت این کتاب آشنایی زداییش و طنزشه، وگرنه اظهار نظر های کلیش و چیزهایی که بر اساس مفاهیم علمی و تجربی بیان میکنه، بسیار سست بی بنیان و کاملا به دور از اساس علومی مثله روانشناسیه، هرچند کاملا واضحه
کتاب بی معنی بود . به نظر من اصلا کتاب ارزش خواندن نداشت چون خود نویسنده هم با توجه به متن آن به قید و بند و قوانینی که در مورد بی شعوری بود پایبند نبود و حتی گفته بود کسی
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب بسیار فوق العاده ای است که باعث میشود شما بهتر فکر کنید ، بهتر تصمیم بگیرید ، بهتر رفتار کنید و نهایتا بهترین واکنش را در برابر یک بیشعور نشان دهید ، حتی اگر آن بیشعور
هر صفحه از کتابو که میخونم قیافه زن عموم به عنوان بیشعورترین ادم تو ذهنم میاد😂😂😂😂