کتاب گستره؛ عمق یا وسعت؟
معرفی کتاب گستره؛ عمق یا وسعت؟
گستره؛ عمق یا وسعت؟ کتابی متفاوت و تاثیرگذار در زمینه موفقیت، اثر نویسنده جوان حوزه موفقیت و جامعهشناسی، دیوید اِپستین است. اپستین در این کتاب موضوع مهمی در زمینه موفقیت و کامیابی را بررسی کرده است و آن توجه همزمان به عمق و وسعت امور به عنوان دو کامل کننده است.
درباره کتاب گستره
گاهی فکر می کنیم برای موفق شدن در کارمان یا باید آن را وسعت ببخشیم و یا روی بخشی از آن عمیقا تمرکز کنیم چون فکر میکنیم نمیتوانیم هردو را همزمان داشته باشیم. به طور کلی این دیدگاه درست به نظر میرسد. زمان شما در طول زندگی محدود است، دقیقا مانند انرژی و توجهتان. اگر بر روی یک چیز متمرکز شوید، شانس آن را خواهید داشت که آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. اگر برای انجام چند چیز تلاش کنید، چیزهای زیادی را تجربه خواهید کرد، اما در انتها احتمالا یک غیرحرفهای خواهید بود.
اپستین میگوید خرد عامه بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند؛ استفاده از ضربالمثلهایی مثل «سرباز همه بازیها، و پادشاه هیچکدام (یا همه کاره و هیچ کاره در فارسی)» برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است. حتی در روانشناسی عامه نیز این تفکر پذیرفته و جا افتاده است.
پیام واضح است: برای سرآمدی واقعی در هر زمینهای (هنر، ورزش، علم و هر چیز دیگری) باید متخصص شد و باید سریع هم متخصص شد. اگر این کار را نکنید، دیگران از شما پیشی خواهند گرفت.
اپستین معتقد است این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است؛ به همین دلیل در کتاب گستره قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد. او در این اثر به شما ثابت میکند، قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد. در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است؛ وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود و در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند. چرا که متخصصان همه مشغول حفر گودال های عمیق در حوزه خود هستند و به ندرت سرشان را بالا میآورند تا به گودالهای اطراف هم نگاهی بیاندازند.
خواندن کتاب گستره را به چه کسانی یپشنهاد میکنیم
اپستین در کتاب گستره با دیدگاههای بدیع خود دریچه نویی را به روی همه متخصصان و کسانی که میکوشند در حرفه خود متخصص شوند، میگشاید و آن ان گسترش همهجانبه حوزههای زندگی در کنار داشتن تخصص و وسیع کردن میدان دید است.
بخشی از کتاب گستره
در سال ۲۰۰۷ شبکهٔ تلویزیونی نشنال جئوگرافیک روی سوزان پولگار آزمایش انجام داد. آنان او را در میان محوطهای سرسبز از دهکدهٔ گرینویچ شهر نیویورک، پشت میزی در پیادهرو و در مقابل صفحهٔ خالی شطرنج نشاندند. اهالی نیویورک، درحالیکه شلوارهای جین و ژاکتهای پاییزی به تن کرده بودند، به محل کار خود میرفتند. در همین حال کامیونی سفید، حامل تصویری از صفحهٔ بزرگ شطرنج با بیستوهشت مهره که وضعیت بازی در حال انجامشدن را نمایش میداد، بهسمت چپ پیچید و به خیابان تامسِن وارد شد، از مقابل فروشگاه اغذیهفروشی گذشت و سپس از مقابل سوزان پولگار عبور کرد. در حین عبور کامیون سوزان نگاه کوتاهی به تصویر انداخت و سپس وضعیت مهرهها را بدون هیچ کموکاستی روی صفحهٔ مقابلش بازسازی کرد. این نمایش تکرار یکی از آزمایشهای مشهور شطرنج بود و حقیقتهایی را در مورد مهارتهای محیط یادگیری مهربان فاش کرد.
نخستین آزمایش از این نوع در دههٔ ۱۹۴۰ انجام شد. استاد شطرنج و روانشناسی آلمانی بهنام آدریان دِ گروت۵۶ صفحههای شطرنج را بهسرعت از مقابل چشمان بازیکنانی با سطوح توانایی متفاوت عبور داد و سپس از آنان خواست وضعیتهای بازی را به بهترین شکلی که میتوانند بازسازی کنند. یکی از استاد بزرگان، فقط با سه ثانیه مشاهدهٔ هر صفحه، میتوانست آن را بازسازی کند. بازیکن شطرنجی در سطح استادی توانست نیمی از موقعیتهایی را بازسازی کند که استاد بزرگ بازسازی کرده بود. قهرمان شطرنج شهر در موارد کمتری موفق شد و بازیکن متوسط باشگاهی هرگز نتوانست موقعیتی را بهدرستی بازسازی کند. ظاهراً استادان بزرگ شطرنج، درست مانند سوزان پولگار، حافظهٔ تصویری خوبی دارند.
حجم
۴۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
حجم
۴۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
نظرات کاربران
عمق یا وسعت؟ واقعا کدومش بهتره؟🤔 من نسخه چاپی کتاب رو تهیه کردم و فکر کنم یکی از کتاب های بسیارخوبی بود که تو یک سال اخیر خوندم.👌🏻 . دیوید اپستین تو این کتاب این سوال رو سعی میکنه پاسخ بده که آیا
کتاب با مقایسه ی دو ورزشکار شروع می شود تایگروودز و راجر فدرر اولی از کودکی برای گلف تربیت شده دومی تا نوجوانی به ورزشهای مختلف پرداخته. سپس از دختران شطرنج باز پولگار و روش تربیتی او که به أموزش زودهنگام
عالی بود متفاوت از خزعبلات موفقیت
میتونم بگم موثرترین کتابی که خوندم،با اینکه بخشی کتاب به طرز عجیبی خسته کننده است اما نکتهای رو اشاره میکنه که در اغلب کتاب های این حوضه به طور متضاد پرداخته شده،کتابهای زردی که مارو به دوییدن و عجله کردن
برام جالب بود و ابتدا در مورد کتاب، نظری نداشتم اما پادکست را گوش دادم و برام جالب بود و سپس کتاب را شروع کردم که مطالب جالبی در مورد جهان مهربان و جهان بدسرشت داره و میگه برای تاب آوری در
این نظر رو دارم چند ماهی بعد از خوندن این کتاب می نویسم: در طیف کتابهای توسعه فردی، این کتاب، کتابی هست با ایده های تازه، ناب و کاربردی که تکرار مکررات بقیه کتابهای این حوزه نیست و بسیار اثر عمیقی
در جهانی که به سمت تخصصی سازی میرود، ارزش افراد چند بعدی بیشتر میشود. نویسنده با بیان داستانهای واقعی از سرگذشت افراد موفق که مسیرهای متفاوت را طی کردهاند سعی میکند نکات مورد نظر خود را به شیوایی توضیح دهد.
کتاب نسبتاً خوب، ولی با ترجمه ای ضعیف. متاسفانه بیشتر متون کتاب به صورت تحت اللفظی ترجمه شده و معادل سازی برای جملات و اصطلاحات انجام نشده.
ترجمه خیلی شفافی نداره. من باهاش نتونستم ارتباط بگیرم
جهان به افرادی با توانایی گسترده و متنوع نیازه داره