کتاب علوم اجتماعی نیندیشیدنی
معرفی کتاب علوم اجتماعی نیندیشیدنی
علوم اجتماعی نیندیشیدنی نوشته امانوئل والراشتاین کتابی درباره محدودیتهای پارادایمهای قرن نوزدهمی است.
درباره کتاب علوم اجتماعی نیندیشیدنی
والرشتاین، جامعهشناس و متفکر چپگرای آمریکایی، در این کتاب با اتخاذ رویکردی تاریخی، میکوشد تا ریشههای سرمایهداری مدرن، ظهور دولت-ملتها، علوم جدید، ایدئولوژیها و جنبشهای اجتماعی را تحلیل کند. درواقع تلاش او در این کتاب را میتوان تبارشناسی نظام سرمایهداری مدرن دانست. این رویکرد را میتوان در برخی دیگر از رویکردهای انتقادی و پستمدرن نیز مشاهده کرد. اگر نخواهیم والرشتاین را فوکویی بنامیم، باید اعتراف کرد که افکار فوکو و بهخصوص ایدهٔ تبارشناسی او -که البته خود متأثر از نیچه بوده است- تأثیر عمیقی بر شیوهٔ تفکر والرشتاین گذاشته است. در هیچ کجای این کتاب به فوکو ارجاع داده نشده است، اما ایدهٔ تبارشناسی او پیوسته تکرار میشود.
پروژۀ والرشتاین در اینجا، همانند فوکو و بدون شک با تأثیرپذیری از او، این است که، با بررسی تبارشناختی علوم انسانی مدرن، تناقضهای ساختاری و بنیادین نظام سرمایهداری مدرن را آشکار کند. تطورگرایی در توضیح تاریخِ جهان مدرن بخشِ بزرگی از علوم اجتماعی مدرن و اسطورۀ جهان سرمایهداری را تشکیل میدهد و والرشتاین نقدش را به جامعهشناسی دقیقاً از همین نقطه وارد میکند.
خواندن کتاب علوم اجتماعی نیندیشیدنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان و پژوهشگران علوم اجتماعی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب علوم اجتماعی نیندیشیدنی
کارل مارکس در سراسر زندگیاش درگیر تنشهای اساسی معرفتشناختی برای تحلیل فرایندهای بزرگمقیاس و بلندمدت تغییر اجتماعی بود. او میخواست همزمان ویژگیها و اصول یک «نظام» را در فرایند منحصربهفرد توسعهٔ آن تشریح کند.
این تنش میان نظریهای که ضرورتاً انتزاعی است و تاریخی که ضرورتاً ملموس است، برطرف نمیشود. درست مثل متفکران دیگری که در فعالیت فکری خود با این تنش روبهرو و از آن آگاهاند، مارکس در نوشتههایش به تاکتیک تأکید متناوب روی آورد. بنابراین تحریف علاقهٔ مارکس آسان است. میتوانیم فقط به یک سر این پاندول اشاره کنیم و آن را بهعنوان «مارکس واقعی» نشان دهیم؛ این نمایش میتواند به شکلهایی باشد که او احتمالاً آنها را نمیپذیرفته و در بیشتر موارد نیز همینگونه بوده است.
با وجود این، از آنجا که این تنش نابودنشدنی است، هیچ متفکریــ هر چقدر هم که باتدبیر باشدــ نمیتواند به گونهای حرف بزند که صد سال بعد هم [ادعاهایش] درست باشد. همین تکاملِ صدساله واقعیتهای تجربی جدیدی را ایجاد میکند و این به آن معناست که انتزاعات نظری پیشین باید تغییر کنند و این روند همیشه ادامه خواهد داشت. مارکس اگر مانیفست کمونیست را در سال ۱۹۴۸ مینوشت، متفاوت از سال ۱۸۴۸ میبود و اگر سرمایه را در سال ۱۹۵۹ مینوشت، متفاوت از سال ۱۸۵۹ میبود. ما نیز باید اینگونه باشیم.
حجم
۴۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۴۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه