دانلود و خرید کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی استیون اف.کوهن ترجمه بیژن اشتری
تصویر جلد کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی

کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۲.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی

کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی نوشته استیون اف. کوهن و ترجمه بیژن اشتری، نگاهی به زندگی و فعالیت‌های یکی از چهره‌های مهم انقلاب بالشویکی، نیکلای ایوانوویچ بوخارین دارد.

کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی از مجموعه کتاب‌های سرخ از نشر ثالث است که نگاهی بر زندگی و اندیشه‌های رهبران سیاسی جهان دارند.

درباره‌ی کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی

استیون اف. کوهن، نویسنده‌ی کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی در این اثر به زندگی یکی از مهم‌ترین چهره‌های انقلاب بالشویکی، یعنی نیکلای ایوانوویچ بوخارین نگاهی انداخته است. بالشویک در روسی به معنای اکثریت است و به بخش مارکسیست، رادیکال و یکی از دو شاخه اصلی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه گفته می‌شود. بالشویک‌ها در دومین کنگره‌ای که در سال ۱۹۰۳ به رهبری لنین و الکساندر بوگدانف تشکیل شده بود از از منشویک‌ها (به معنای اقلیت)‌ جدا شدند و پس از انقلاب اکتبر، حزب کونیسم اتحاد شوروی را تشکیل دادند.

بوخارین رهبر سیاسی، انقلابی بلشویک و تئوریسین بود که ابتدا علیه تروتسکی با استالین متحد شد اما بعدا و در اواخر دهه بیست نظرش را تغییر داد و به مخالف با او بلند شد. نتیجه‌ی این مخالفت برای او، صودر حکم اعدام به دستور استالین بود. اما بوخارین که بود و چرا تا این حد در انقلاب بالشویکی تاثیرگذار بود؟

نیکلای ایوانوویچ بوخارین ۹ اکتبر ۱۸۸۸ در مسکو به دنیا آمد. پدر و مادر او هردو معلم بودند. بوخارین در سن هجده سالگی به حزب کارگر سوسیال دموکرات پیوست و کمی بعد به جناح لنینیستی حزب به نام بلشویک‌ها گرایش پیدا کرد. او در تمام فعالیت‌های انقلابی نقش پررنگی داشت و به همین دلیل هم توسط پلیس دستگیر شد و به زندان افتاد. بعد از یکسال زندانی بودن به آرخانگلسک تبعید شد. او از آنجا فرار کرد و از کشور خارج شد اما چون همچنان تحت تعقیب پلیس بود، مدام محل زندگی‌اش را تغییر می‌داد. او در طول سال‌های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۷ در آلمان، اتریش، سوئیس، سوئد، نروژ و آمریکا زندگی کرد.

بعد از سقوط تزار نیکلای دوم و هنگامی که به زندانی‌های سیاسی اجازه ورود به کشور را دادند، بوخارین هم به کشور بازگشت و دوباره فعالیت‌هایش را از سر گرفت. او سردبیر روزنامه‌ی حزب سوسیال دموکرات و مجله اسپارتاکوس شد. اما در سال ۱۹۲۰ در یک چرخش نسبی مواضع پیشین خود را به عنوان نماینده دیدگاه‌هایی رادیکال چپ در حزب کمونیست تعدیل کرد و نظریات لنین در رابطه با بقاء و تقویت دولت شوروی به عنوان سنگر انقلابات جهانی آینده را پذیرفت. و بعد از درگذشت لنین، بوخارین به عنوان رهبر جناح راست در حزب شناخته می‌شد. در نبرد قدرتی که کمی بعد درون حزب میان تروتسکی، زینوویف، کامنف و استالین درگرفت، از استالین حمایت کرد. اما همانطور که عقایدش تغییر می‌کرد کم‌کم ایده‌ی انقلاب جهانی را رد کرد. در سیاست‌های اقتصادی طرفدار یک سیاست تدریجی شد و به نظرش اولویت اصلی حزب باید دفاع و توسعه نظام کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی قرار می‌گرفت. این تغییر عقیده‌ی او باعث شد تا او را از سردبیری روزنامه‌ی پروادا (نشریه ارگان کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی )کنار بگذارند و در سال ۱۹۲۹ از حزب هم کنار گذاشته شد.

بوخارین در فوریه سال ۱۹۳۷ دستگیر شد. اتهاماتی که به او وارد شد، خیانت، توطئه، براندازی شوروی و ... بود. بوخارین که ازدواج کرده بود و فرزند کوچکی هم داشت به شدت از این موضوع نگران شد. او نامه‌ای به استالین نوشت. در این نامه اتهاماتش را رد کرد و از استالین که چنین چیزهایی را باور کرده بود هم گله کرد. او همچنین درخواست کرد تا پیش از مرگش بتواند همسر و فرزندش را ببیند و نحوه‌ی اعدامش با نوشیدن یک فنجان مورفین باشد. اما همانطور که انتظار می‌رود درخواست‌های او عملی نشد و در نهایت او در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۳۸ تیرباران شد.

بخش عمده‌ای از شهرت بوخارین به دلیل کتاب‌ها و مقالاتی است که او نوشته است. از میان نوشته‌های او می‌توان به امپریالیسم و اقتصاد جهانی، برنامه انقلاب جهانی، اقتصاد و سیاست دوره گذار، تئوری انقلاب مداوم و مسیر سوسیالیسم اشاره کرد. بوخارین و پرئوبراژنسکی در سال ۱۹۲۰ مشترکا کتاب الفبای کمونیسم را منتشر کردند که در سال ۱۹۲۲ به انگلیسی نیز ترجمه و منتشر شد. بوخارین در زندان دست دست به نوشتن کتابی به اسم «این همه چگونه آغاز شد؛ رمان زندان» زد که به یک زندگینامه‌ی خودنوشت شبیه است و تعدادی شعر هم سرود.

بوخارین را مرد ایده‌ها و اندیشمند مارکیسست می‌دانند. او یکی از مهم‌ترین چهره‌های این انقلاب است و اگر او را یکی از پدران بنیان‌گذار شوروی بدانیم دور از ذهن نیست. اما در تاریخ‌نگاری نقش او کمرنگ شناخته شده و اهمیت او را در حد چند مقاله و نوشته‌هایش پایین آورده‌اند. استیون. اف. کوهن درکتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی هم به زندگینامه‌ی او پرداخته است و هم نقش او را در فعالیت‌های سیاسی و اقدامات انقلابی‌اش به تفصیل بررسی کرده است.

کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید با تاریخ انقلاب‌های جهان آشنا شوید و تاثیر شخصیت‌های بزرگ را بر این انقلاب‌ها ببینید، کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی یک گزینه‌ی عالی برای شما است.

بخشی از کتاب بوخارین و انقلاب بالشویکی

من معتقدم که یک آدم با فرهنگِ اندیشمند نمی‌تواند در بیرونِ دایره سیاست بماند.

بوخارین

بوخارین به رغم نظرگاه‌های سیاسی متفاوتی که با پدرش داشت همیشه او را، که در دهه ۱۹۳۰ نیز زنده بود، با عشق و ستایش یاد می‌کرد. ایوان گاوریلوویچ حقیقتآ مرد با فرهنگی بود که خودش را وقف تحصیلات پسرش کرده بود. او تا حدی در تبدیل شدن بوخارین به روشنفکرترین و باسوادترین فرد در بین رهبران حزب بالشویک سهم داشت. بوخارین نوشت: «والدینم روحیه معمول روشنفکری را در من دمیدند؛ من چهار و نیم سال بیش‌تر نداشتم که می‌توانستم بخوانم و بنویسم.» علاوه بر این، بوخارین زیر تأثیر پدرش، به سه مقوله‌ای علاقه پیدا کرد که تا پایان عمر همراهش بود. اولی تاریخ طبیعی بود که «شور و شوق دوران کودکی» اش بود. خارجی‌هایی که بعدها به عنوان مهمان به شوروی رفتند در گزارش‌های سفرشان ذکر کرده‌اند که هیچ هدیه‌ای به اندازه یک پروانه یا پرنده نادر که بوخارین می‌توانست آن را به کلکسیون پروانه‌ها یا پرندگانش اضافه کند باعث خوشحالی او نمی‌شد. اطلاعات حشره‌شناسی بوخارین آن‌قدر کفایت می‌کرد که ایوان پاولُف را، که او هم یک حشره‌شناس پرشور آماتور بود، شگفت‌زده کند؛ همچنین افسانه‌های بسیاری در باره مجموعه حیوانات خصوصی بوخارین در ویلای تابستانی‌اش و سپس ادامه آن‌ها در زیرزمین خانه‌اش در کرملین وجود داشت. همچنین پدر بوخارین باعث شد تا پسرش علاقه دیرپایی به ادبیات جهانی پیدا کند. همین علاقه زمینه‌ساز شهرت بوخارین به عنوان یک منتقد ادبی و هنری بالشویک شد. دلمشغولی بعدی بوخارین که به تدریج به «شور و شوق» بدل شد، نقاشی بود. او زمانی می‌خواست نقاش شود، اما زمانی که پی برد «زندگی انسان نمی‌تواند بین دو خدای سختگیر هنر و انقلاب تقسیم شود» تصمیم

گرفت نقاشی را به خاطر انقلاب کنار بگذارد. بلندپروازی بوخارین در عرصه نقاشی در دوره پس از ۱۹۱۷ در قالب کاریکاتورهای سیاسی‌ای که می‌کشید و بعضآ آن‌ها را به کمونیست‌های خارجی هدیه می‌داد و آن‌ها هم همچون هدیه‌ای گرانبها این کاریکاتورها را نزد خود نگه می‌داشتند، در یک اندازه کوچک‌تر جامه تحقق به خود پوشید.

این سال‌های اولیه یادگیری «غیر نظام‌مند» و خواندن «هر چیز مفیدی» نقش مهمی در آموزش بوخارین ایفا کرد. بسیاری از رهبران بالشویک از اعضای قشر روشنفکران بودند، اما معدودی از آن‌ها روشنفکر و کاوشگر واقعی در دنیای ایده‌ها بودند. غالب آن‌ها در سنین آغاز جوانی وارد دنیای سیاست‌های انقلابی شده و فرصتی برای تکمیل تحصیلات رسمی خود نیافته بودند و حتا آن‌هایی هم که به دانشگاه راه یافته بودند به زودی درگیر جنبش دانشجویی شده و در نتیجه از تکمیل تحصیلات دانشگاهی خود بازمانده بودند (که در مورد بوخارین صدق می‌کرد). در نتیجه، این افراد در حالی که از حیث سیاسی زبان‌آور و از حیث ایدئولوژیکی آزموده بودند، اما افق‌های دیدشان و نیز علایقشان غالبآ از مرزهای آموزه سوسیالیستی غالبْ فراتر نمی‌رفت. زمانی که بوخارین در هفده سالگی به حزب پیوست، پیشاپیش واجد علایق و پس‌زمینه روشنفکری شده بود و از جمله احاطه خوبی به زبان‌های خارجی داشت. او به لطف همین توانایی توانست از افتادن در ورطه نوعی از بالشویسم متعصبانه، یا حتا نوعی از برداشت‌های احتمالی از اندیشه مارکسیستی در مقیاس بزرگ‌تر، که آن را همچون یک نظام بسته تلقی می‌کرد، اجتناب کند. او به همه‌فن‌حریف‌ترین نظریه‌پرداز بالشویک مبدل شد و در سرتاسر زندگی بزرگسالی‌اش بیش از هر رهبر بالشویک دیگری با ایده‌های غیرمارکسیستی معاصر آشنایی یافت و تحت تأثیر این ایده‌ها بود.

همچنین این‌طور به نظر می‌رسد که اختلاف‌نظرهای فکری بوخارین ریشه در دوره نخست زندگی او داشت. گرچه می‌توان در درستی این حرف بوخارین که وی تا قبل از فرارسیدن پنجمین سالگرد تولدش «نگرش تمسخرآمیزی به مذهب» پیدا کرده بود شک کرد، اما دوره سختی کشیدن‌های خانواده در پی بازگشت به مسکو ظاهرآ تأثیر عمیقی بر وی به جا گذاشت. و از همین هنگام بود که او شروع کرد به مشاهده زندگی شهری معاصر با «نوعی احساس انزجار». او طی سال‌های تحصیل در دبستان یک «بحران روحی» را از سر گذراند _حادثه‌ای استاندارد در زندگی هر روشنفکر نوپای روسی‌ــ_و «به صورت قطعی با مذهب قطع رابطه» کرد. اگر این قضیه باعث ناراحتی والدین ارتودکس بوخارین شد، اما موفقیت‌های تحصیلی‌اش احتمالا خاطر آن‌ها را تسلّی داد. بوخارین در سال ۱۹۰۰ یا ۱۹۰۱، پس از این‌که تحصیلات دبستانی خود را با کسب نمرات عالی به پایان رساند، وارد یکی از بهترین دبیرستان‌های مسکو شد. برنامه درسی این دبیرستان، که شامل دروس کلاسیک علوم انسانی می‌شد و با هدف آماده‌سازی محصلان برای ورود به دانشگاه طراحی شده بود، دشوار و بسیار باکیفیت بود. او دوباره رکورد چشمگیری از خود به جا گذاشت و توانست «بدون این‌که هیچ تلاشی» بکند نمرات عالی‌ای را در امتحانات نهایی کسب کند.

arastou1981@
۱۳۹۹/۰۶/۱۵

بی شک نیکلای ایوانوویچ بوخارین. بعد از لئون تروتسکی از بزرگترین نظریه پردازان کمونیسم و از ستون های انقلاب بالشویکی. روسیه بودند و طبق نظریه انقلاب. ها فرزندان. خود را می بلعند بعد از مرگ مشکوک لنین، در جریان تصفیه

- بیشتر
نیما
۱۴۰۰/۰۸/۱۳

اگر کتاب‌هایی که در مورد زندگینامه لنین و استالین نوشته شده‌اند رو خوانده‌اید، به نظرم خواندن این کتاب بسیار ملال‌آور خواهد بود زیرا بخش بسیار بسیار ناچیزی از کتاب (به دلیل فقدان سند و اطلاعات) به زندگی بوخارین می‌پردازه و

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۵ صفحه

حجم

۵٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۰۵ صفحه

قیمت:
۲۵۲,۵۰۰
۲۰۲,۰۰۰
۲۰%
تومان