
بریدههایی از کتاب جان دادن در راه ایدهها
نویسنده:کاستیکا براداتان
مترجم:محمد معماریان
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۷ رأی
۳٫۷
(۱۷)
مشغول خودسازی باشید تا زمانی که زندهاید
Martha'e Dark
چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشهٔ سیم و زر و شهرت و جاه باشی ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی برنداری؟ (افلاطون، ۱۹۶۱: ۱۵-۱۶)
Ghazalsdi
فلاسفه اغلب شادمانه جار میزنند که «خودت را بشناس»، ولی معمولاً یادشان میرود بگویند که چنین شناختی چه بهای سنگینی دارد: شک به خود، سردرگمی، بیریشگی. آنچه دست فرد را میگیرد اصلاً خوشایند نیست، بلکه اطلاع از حدها و محدودیتهای اوست. غالباً آنچه میبینید منظرهای زیبا نیست، بلکه پرتگاهتان است، خودآزمایی که سرآغاز هرگونه جستوجوی جدی حکمت باشد. مسافر این راه غالباً از دل جهانی از اندوه، تعارضات درونی یا حتی زمینههای فاجعه میگذرد.
ولی این سفر، هر قدر هم جانسوز باشد، به مقصدش میارزد
Ghazalsdi
کسی که پروژهٔ خودسازی را آغاز میکند مثل هنرمندی است که پی یک اثر عظیم و رستگاریبخش میرود. بهواقع، خلق یک خویشتن منحصربهفرد برای خود دشوارترین و پرزحمتترین هنر است. بیدلیل نیست که نیچه در حکمت شادان میگوید: «فقط یک چیز لازم است، منشدادن به شخصیتْ هنری است بزرگ و کمیاب»
Ghazalsdi
. شاید قصه اساساً این باشد که فلسفه نه از بُهت، که از شرم شروع میشود؛
مسلم عباسپور
بدون ریشهای که تو را به یک مکان گره بزند، میتوانی هرجا را که بخواهی خانهٔ خویش بدانی؛ بدون صورتی از آنِ خودت، میتوانی هر نقابی که میلت کشید بزنی. در صحنهٔ عظیم دنیا، میتوانی هر تعداد نقش که بخواهی بازی کنی؛ اگر هیچ (هیچ چیز خاص) نباشی، میتوانی هر چیزی باشی. لذا بین این دو کرانه («هیچ» و «هر چیز») میتوان زمین بازی و البته دامنهٔ واژگان یک انسانشناسی فلسفی جدید را تأسیس کرد. عمدهٔ فلسفهورزیهای متعاقب غربیان دربارهٔ معنای انسانبودن دقیقاً در همین فضا واقع شد
Ghazalsdi
خدا یک پیشنویس تقریبی از آدم ساخت که تمامکردنش کار خود آدم است.
Martha'e Dark
فلسفه، چنانکه بایدوشاید، حتی دنبال کتابنوشتن هم نیست. فلسفه بیتردید محتاج نوشتن است و خوب نوشتن میتواند خدمت بزرگی به فلسفه بکند. ولی، عطف به مقصود غایی فلسفه، نوشتن لاجرم امری مقدماتی است، چون فلاسفه هر قدر هم نویسندگان خوبی باشند، فلسفهشان نه در نوشتههایشان بلکه جای دیگری نهفته است. به یک معنا، آنجا که نوشتن تمام میشود فلسفه آغاز میگردد. نوشتن تمرین است، در بهترین حالت آخرین تمرین قبل از اجراست، نه اجرای اصلی؛ فلسفه نمایش اصلی است.
Ghazalsdi
عقل سلیم در وضع بحرانی میگوید که محتاطانه عمل کنیم تا منابع حفظ شوند، اما آن مردم هرچه را برایشان مانده است بهسرعت خرج میکنند. عجلهٔ این جماعت نظیر ندارد؛ در همان لحظهای که مرگ نزدیک میشود، آنها بهسوی بلع لذات حیات میشتابند. دقیقاً همین حضور مرگ است که شهوت زندگیشان را میافزاید
مسلم عباسپور
سرشت مابقی موجوداتْ محدود و مقید به حدود قوانینی است که ما وضع کردهایم. تو، که در قید هیچ حدی نیستی، بنا به اختیار خودت، که تو را در کف ارادهاش نهادهایم، برای خودت مقرر میکنی که محدودیتهای سرشتت چیست. ما تو را در مرکز جهان قرار دادهایم تا از آنجا هرچه را در جهان هست راحتتر ببینی. ما تو را نه از جنس آسمان آفریدهایم و نه از جنس زمین، نه فانی و نه جاودان، تا با آزادی انتخاب و شرفت در مقام سازنده و قالبریز خودت، خودت را به شکلی بسازی که ترجیح میدهی. قدرت آن را خواهی داشت که تا پایینترین شکلهای حیات، که حیوانیاند، تباه شوی. قدرت آن را هم خواهی داشت که بر اساس حکم روح، در شکلهای والاتر، که آسمانیاند، دوباره زاده شوی
Ghazalsdi
خلق یک خویشتن منحصربهفرد برای خود دشوارترین و پرزحمتترین هنر است.
Martha'e Dark
مرگ گویا همیشه نفی حیات نیست، بلکه گاهی ظرفیتی غریب دارد برای اینکه حیات را ارتقا دهد و تا آنجا تشدید کند که جان تازهای در کالبدش بدمد. حضور مرگ میتواند فهم جدیدی از وجود را، بهواقع درک عمیقتری از آن را، در زندگان تزریق کند.
مسلم عباسپور
خلق یک خویشتن منحصربهفرد برای خود دشوارترین و پرزحمتترین هنر است.
Martha'e Dark
مسئلهٔ این کتاب آن است که یک فیلسوف چگونه میتواند از مرگش «استفادهٔ درست» کند و با این کار چطور معنایی دوباره به زندگیاش ببخشد و کارش را تام و تمام کند.
Elena
در دنیایی که خدا تدریجاً از آن کناره میگرفت، روزبهروز فضای بیشتری برای خلق خود فراهم میشد.
Martha'e Dark
«من خودم موضوع این کتابم»
Martha'e Dark
«مُردن مطلقاً ضروری است» چون «تا زمانی که زندهایم معنایی نداریم و زبان زندگیمان ... ترجمهنشدنی است»
Martha'e Dark
اگر روزی جاویدان شویم، فردایش از بیمعنایی جان میدهیم.
Martha'e Dark
فلسفه صرفاً مجموعهای از عقاید نیست که بتوانید آن را مسکوت بگذارید یا حتی رها کنید، بلکه یک شیوهٔ زندگی است
Martha'e Dark
اگر ناگهان از میان برویم، هیچکس جای خالیمان را حس نخواهد کرد، چون ما پیوست زائد هستی، آپاندیس آن، هستیم.
Martha'e Dark
میخواهم به همان شیوهٔ ساده، طبیعی و روزمرهام دیده شوم، بی هیچ رنگ و نیرنگی؛ چون آنچه ترسیم میکنم خود من است
Martha'e Dark
مصریها همین کار را میکردند؛ در میانهٔ ضیافتها و شادیهایشان، جسدی مومیایی میآوردند تا هشداری به مهمانان باشد.
Martha'e Dark
حکمت یعنی حرفِ جانِ خسته
Martha'e Dark
پس از حیات، شما مُردهاید ولی، در طول حیات، شما در حال مُردنید
Martha'e Dark
چیزی را «سرمشق» حساب میکنیم که از جهتی بتواند الگو باشد.
Martha'e Dark
مرگ چیزی نیست که از بیرون سراغمان بیاید، بلکه چیزی است که درونمان حمل میکنیم.
Martha'e Dark
ما عادتاً خودمان نیستیم؛ ما در وضع بیگانگی به سر میبریم.
Martha'e Dark
«به خانههای کسانی میمانست که ثروتمند نیستند و میخواهند از ثروتمندان تقلید کنند و به این سبب، نتیجهٔ کارشان نه به ثروتمندان، بلکه به یکدیگر شبیه میشود»
Martha'e Dark
تجربهٔ مرگ را فقط میتوان زیست، اما نمیتوان شرح داد.
Martha'e Dark
اگر روزی جاویدان شویم، فردایش از بیمعنایی جان میدهیم.
ghaem ghh
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۸۸,۰۰۰
تومان