دانلود و خرید کتاب تصویری دختری در آخرین لحظه سیامک گلشیری
تصویر جلد کتاب تصویری دختری در آخرین لحظه

کتاب تصویری دختری در آخرین لحظه

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۱از ۳۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تصویری دختری در آخرین لحظه

کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه، نوشته سیامک گلشیری، رمان جنایی خواندنی و جذابی است که حول ماجرای دزدیده شدن یک دختر جوان می‌چرخد.

درباره‌ی کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه 

کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه، یک رمان جنایی و روان‌شناسی از سیامک گلشیری است. داستانی معماگونه و پر از ماجرا که تا انتها خواننده را همراه خود می‌کشاند و با غافل‌گیری‌هایش، میخکوبتان می‌کند. تصویر دختری در آخرین لحظه، داستان یک رمان‌نویس جنایی است. او که مدت‌هاست به طرح داستان جدیدش فکر می‌کرده، بالاخره آغازی جذاب برای آن پیدا می‌کند و همین که می‌خواهد نوشتنش را شروع کند، تلفنش زنگ می‌خورد. خبر بدی در راه است. این را می‌توان از حس و حال خانه و تلفن درک کرد. آن طرف خط، یکی از دانش‌جویانش است که می‌گوید اتفاق بدی برایش رخ داده است و باید حتما ببیندش. ماجرای دزدیده شدن نامزدش، شقایق در میان است. ماجراهای کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه در یک شب اتفاق می‌افتند. زمانی که استاد و شاگرد در تلاشند تا گره از راز این آدم‌ربایی باز کنند. 

کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دوست‌داران داستان‌های جنایی، کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه را کتابی جذاب و خواندنی می‌یابند. 

درباره‌ی سیامک گلشیری

سیامک گلشیری فرزند احمد گلشیری و برادرزاده‌ی هوشنگ گلشیری، نویسنده‌ی نامدار ایرانی در ۲۲ مرداد، ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شده است. سیامک گلشیری تحصیلاتش را در رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داده است و فعالیت ادبی‌اش را با چاپ داستان یک شب، دیروقت در نشریه آدینه آغاز کرده است. از سیامک گلشیری تا به حال نزدیک به بیست رمان و چندین مجموعه داستان منتشر شده است. کتاب‌های پنج‌گانه‌ی خون آشام او که برای نوجوانان نوشته است، در فهرست کاتالوگ کلاغ سفید کتابخانهٔ بین‌المللی مونیخ سال ۲۰۱۴ جای گرفته است. دیگر کتاب‌های او نیز، همیشه در فهرست‌های جوایز نامزد و منتخب بوده‌اند. در حال حاضر سیامک گلشیری به تدریس داستان‌نویسی در دانشگاه‌ها مشغول است. 

بخشی از کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه

به بالای خیابان نگاه کردم، به ماشین‌هایی که تک‌وتوک کنار جدول پارک کرده بودند. آهسته به سمت بالا حرکت کردم. هنوز گوشی روی گوشم بود که گفت: «دیدم‌تون.»

کنار خیابان سایهٔ آدمی را دیدم که داشت باعجله به سمت پایین می‌آمد. از قدِ بلندش حدس زدم خودش باشد. گوشی را گذاشتم توی جیبِ کتم. چندمتریِ ماشین که رسید، کشیدم کنار و نگه داشتم. ماشین را دور زد. وقتی نشست، باز تشکر کرد. گفت: «نمی‌خواستم این موقع شب بندازم‌تون تو دردسر.»

«ببین، همین حالا که داشتم می‌پیچیدم تو این خیابون، یادم افتاد یه نفرو می‌شناسم که می‌تونه کمک‌تون کنه.»

«کی؟»

«یه سرهنگ آگاهی که حالا بازنشسته شده. از دوست‌های خیلی خوب منه. می‌تونیم...»

نگذاشت حرفم را تمام کنم. گفت: «خودم هم یه نفرو می‌شناسم، ولی عموم موافق نیست. می‌گه نمی‌خواد فعلاً کسی از قضیه بو ببره.»

«این‌طوری کسی متوجه نمی‌شه.»

«می‌دونم، ولی قبول نمی‌کنه. تنها کسی که حاضر شد به‌ش بگیم، شمایین.»

و دوباره معذرت‌خواهی کرد که مرا انداخته توی زحمت. گفتم: «زحمتی نیست. خوشحال می‌شم اگه بتونم کمک کنم.» پرسیدم: «اون یارو تلفن نکرد؟»

«نه، هیچ خبری ازش نیست.»

«خب، اگه اصلاً اون نبرده باشدش چی؟ به این فکر کرده‌ین؟»

«مطمئنم. مطمئنم شقایقو برده همون جا.»

«آخه از کجا مطمئنی؟»

چرخید سمت من. گفت: «دو هفته پیش عمومو دعوت کرده به یه کافی‌شاپ. همون جا شقایقو از عموم خواستگاری کرده بوده.»

سرم را کشیدم عقب، چون یک لحظه احساس کردم بوی بدی به مشامم خورد. شیشهٔ سمت خودم را هم کمی پایین دادم.

amirabbas
۱۳۹۹/۰۴/۳۱

کتاب یکم یکنواخت هست ولی هرچه جلوتر میرید هیجان انگیز تر میشه و در آخر که دیگه مغز آدم میترکه پس اولاش خسته نشید و تا آخر بخونید داستانش هم مثل همه داستان های آقای گلشیری مرموز و درگیر کننده هست ممنون

- بیشتر
lily
۱۴۰۰/۰۲/۱۵

موضوع انتخابی داستان درکل خوب بود ولی روند داستان پردازی اصلا خوب نبود ، وجود شخصیت های اضافی و بعضی اتفاقات و جریان های بی مفهوم که فقط اضافه گویی بودن، و همچنین از همون صفحات ابتدایی کتاب میتونید روند

- بیشتر
ماریا
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

بد نبود فقط من دلیل ورود استاد رو به داستان اصلی نفهمیدم

پروانه
۱۳۹۹/۰۸/۲۸

صحبتهای آدما طولانی بود و خسته کننده. غلط املایی هم داشت

shojaeekia
۱۴۰۱/۰۲/۲۲

از شروع داستان کاملا پایانش مشخص بود.. خیلی هم مکالمات حوصله سر بر داشت. به نظرم وقتتون رو تلف نکنید

fatemeh
۱۴۰۰/۰۲/۰۴

این کتاب، اولین اثری هست که از این نویسنده خوندم قلم نویسنده، روان و جذاب بود و نویسنده خوب تونسته بود مخاطب رو تا آخر قصه با خودش بکشونه و کنجکاوش کنه برای ادامه اما اوایل داستان یه مقدار روند داستان

- بیشتر
فرهاد
۱۴۰۳/۰۸/۲۹

کتاب عالی بود حس شخصیت اصلی کاملا به خواننده وارد می‌شد و حس واقعی از شخصیت می‌تونستیم بگیریم شخصیت ها هم احساسات و رفتار منطقی ای هم داشتن کمی از داستان میشه ایراد گرفت چون از قبل می‌توانستیم حدس بزنیم

- بیشتر
sama65
۱۴۰۰/۰۲/۲۳

قصه دختری که دزدیده شده و خانواده در تلاش هستند که پیدایش کنند.

کاربر ۳۳۱۲۱۷۰
۱۴۰۳/۰۵/۱۹

خوب

manifrp
۱۴۰۲/۱۲/۲۲

جدا از کوتاه بودنش آخرش یهو تموم شد خیلی یهویی استاد اصلا چرا اومد تو قضیه ؟؟؟؟؟سودش چی بود؟؟؟ چرا مکالمات انقدر بیهوده بود؟!! هی طرف میگه بریم در خونه فلانی ۲۰۰ بار یکی میگه نه نریم بیخیال !! مگه قضیه آدم

- بیشتر
«نمی‌تونی به کسی که عاشقه، بگی عاشق نباش.»
fatemeh
«ببین، تو خودت نویسنده‌ای. این‌قدر به رفتار آدم‌ها فکر کردهٔ که یه‌پا روان‌شناس شدهٔ. باید به‌شون حق بدی اگه نخوان یه چیزهایی رو به‌ت بگن، چیزهایی که...»
kimia khoshroo

حجم

۱۱۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

حجم

۱۱۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان