دانلود و خرید کتاب قلعه حیوانات جورج اورول ترجمه امیر امیرشاهی
تصویر جلد کتاب قلعه حیوانات

کتاب قلعه حیوانات

نویسنده:جورج اورول
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قلعه حیوانات

قلعه حیوانات یکی از آثار شاخص جرج اورول، نویسنده و روزنامه‌نگار معروف قرن بیستم است. اورول کتاب قلعه حیوانات را در طول جنگ جهانی دوم نوشت؛ این اثر به‌طور غیرمستقیم به شرایط حاکم بر شوروی سابق، اشاره دارد.

قلعه حیوانات به دلیل روابط خوب میان انگلیس و شوروی در آن زمان، مجوز انتشار نگرفت؛ تا درنهایت در سال ۱۹۴۵ در انگلستان منتشر شد و در اواخر دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسید.

خلاصه کتاب قلعه حیوانات

حیوانات مزرعه آقای جونز در اقدامی انقلابی او را از مزرعه بیرون می‌کنند و خود اداره آن را به دست می‌گیرند تا برابری، رفاه و آسایش را برای حیوانات مزرعه فراهم کنند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک‌ها به عهده می‌گیرند اما طولی نمی‌کشد که آن‌ها هم به رهبری خوکی به اسم «ناپلئون» شروع به بهره‌کشی از حیوانات دیگر می‌کنند و مشکلات جدید به وجود می‌آید.

کتاب قلعه حیوانات به‌طور غیرمستقیم به شرایط حاکم بر شوروی سابق، اشاره دارد. اورول با نگارش این کتاب از استبداد طبقه حاکم شوروی انتقاد کرد. او معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری تبدیل شده‌ است. در رمان پیش‌رو، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری بر ضد نظام سرمایه‌داری و سرنوشت آن است.

جرج اورول در کتاب قلعه حیوانات، مدل حکومتی اتوپیامحور(آرمان‌شهری) را که در نیمه نخست سده بیستم بسیار محبوب بود، به چالش می‌کشد. 

خواندن کتاب قلعه حیوانات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه این کتاب را به علاقمندان رمان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم. قلعه حیوانات از اثرگذارترین رمان‌های قرن بیستم به‌شمار می‌رود و مطالعه آن زمینه آشنایی مخاطبان با مدل حکومتی کمونیستی و چالش‌های آن را فراهم می‌کند.

درباره جرج اورول

اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل، داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعر مشهور قرن بیستم در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۰۳، در شهر موتیهاری، بهار (استان هند) در راج بریتانیا زاده شد. زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد.

زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعثِ نگاهِ ویژه او به فقر شد؛ موضوعی که مهم‌ترین عنصرِ رمان‌ها و نوشتارهای جرج اورول را تشکیل می‌دهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بی‌خانمانان و کارگرانِ فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشوییِ یک هتل کار می‌کرد. در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاس‌ها در پاریس و لندن منجر شد. پس از انتشار این کتاب، به رمان‌نویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.

هوای تازه آخرین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. در سال‌های نخستین جنگ به روزنامه‌نگاری و نقد کتاب پرداخت، ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی قلعه حیوانات را آغاز کرد. باید خاطرنشان ساخت اورول را بیشتر برای دو کتاب سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و رمان ۱۹۸۴ می‌شناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشته‌اند.

هفت ماه پس از چاپ کتاب ۱۹۸۴، اورول در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکده‌ای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند.

بخشی از کتاب قلعه حیوانات

هرچه زمستان پیش می‌رفت مزاحمت «مالی» زیادتر می‌شد. هرروز دیر سر کار می‌آمد به‌بهانه اینکه خواب مانده است، و با آنکه اشتهایش خوب بود از دردهای مرموزی شکوه می‌کرد، و به‌کوچکترین بهانه دست از کار می‌کشید و می‌رفت کنار استخر و با طرز ابلهانه‌ای به‌تصویرش در آب خیره می‌شد. شایعات و حرفهای جدی‌تری هم در بین بود. یک روز که مالی سلانه‌سلانه در حیاط قدم می‌زد و با دم بلندش ور می‌رفت و ساقه یونجه‌ای را می‌جوید، کلوور او را کنار کشید و گفت:

«مالی مطلب مهمی است که باید با تو در میان بگذارم. امروز صبح من دیدم که تو به‌آن طرف پرچین که حدفاصل مزرعه ما و فاکس‌وود است نگاه می‌کردی و یکی از آدمهای پیل‌کینگتن سمت دیگر پرچین ایستاده بود. با آنکه راه دور بود من یقین دارم که دیدم او با تو حرف می‌زد و تو به‌او اجازه دادی که پوزه‌ات را نوازش کند. مالی برای این کارت چه توضیحی می‌توانی بدهی؟»

مالی در حالیکه سم بر زمین می‌کوفت و به‌اطراف می‌جست فریاد کشید: «پوزه مرا نوازش نکرد! من چنین کاری نکردم! اصلا حقیقت ندارد!»

«مالی! به‌چشم من نگاه کن، قسم می‌خوری که آن مرد دست به‌پوزه‌ات نکشید؟»

مالی تکرار کرد، «حقیقت ندارد!» ولی نتوانست به‌چشم کلوور نگاه کند و بعد هم چهارنعل به‌مزرعه رفت.

فکری به‌خاطر کلوور رسید و بی‌آنکه به‌کسی چیزی بگوید، به‌آخور مالی رفت و با سمش کاه را زیرورو کرد. زیر کاه چند حبه قند و چند رشته روبان رنگارنگ پنهان شده بود.

سه روز بعد مالی ناپدید شد و تا چند هفته از محل او خبر و اثری نبود، تا آنکه کبوتران گزارش دادند که او را آن طرف ولینگدن جلو در میخانه‌ای دیده‌اند که بین مال بندهای ارابه قرمز و سیاهی ایستاده و مرد سرخ‌چهره چاقی که شلوار پیچازی پوشیده بود و شبیه مهمانخانه‌چیها بود دست به‌پوزه‌اش می‌کشید و قند دهانش می‌گذاشت. تازه قشو شده بود و روبانی بنفش به‌کاکلش بسته بودند، و کبوتران می‌گفتند از ظاهرش پیدا بود که از وضعش راضی است. از آن پس حیوانات دیگر اسمی از مالی نبردند.


معرفی نویسنده
عکس جورج اورول
جورج اورول
انگلیسی | تولد ۱۹۰۳ - درگذشت ۱۹۵۰

جورج اورول داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که غالباً با دو رمان معروف و پرفروش «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود. اورول را می‌توان موفق‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان قرن بیستم دانست که آثار او علاوه‌بر ارزشمندی در نگاه مخاطبان قرن جدید، به ابزار آموزش «چگونه نوشتن» برای نویسندگان امروز نیز بدل شده است.

Shamini
۱۴۰۱/۰۹/۰۳

خوندن این کتاب در این روزهای عجیب شدیداً توصیه میشه! شباهتی که مزرعه/قلعه حیوانات به کشور داره به طرز اعصاب‌خردکنی زیاده و همینم خوندنش رو در این پاییز حیاتی‌تر و البته آزاردهنده‌تر!!!! میکنه :)

آیلار
۱۴۰۱/۰۱/۱۸

کتاب بسیار عالی و پر معنا هست که بسیاری از حقایق سیاسی و اجتماعی را به شکل داستانی نمادین بیان کرده است.

زهرا۵۸
۱۴۰۰/۰۳/۲۴

روایتی تلخ از واقعیت دنیا و جامعه کنونی حسی پر از بغض و فریاد خفته در گلو دارم

maryam
۱۳۹۹/۰۳/۱۲

واقعا عالی بود پیشنهاد می کنم حتما بخونید

کاربر ۱۵۲۰۳۵۰
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

عالیه هر بار که گی خونیم یه چیز جدید از توش میفهمیم

melina
۱۳۹۹/۰۲/۱۸

من این کتاب رو خودم دارم ولی بازم اینجا می خونم عالی ترین کتابه واقعا پیش نهاد میکنم که بخونین اگه اهل کتابای اکشن هستید 🥰😙😘🤩

علی
۱۴۰۲/۰۵/۲۳

کتابی که در سال ۱۹۴۵ تقریبا ۸۰ سال پیش نوشته شد. نمیدانم بگویم نویسنده جورج اورول کتابی تاریخی نوشته برگرفته از انقلاب های قدیم یا آینده نگری کرده و انقلاب هایی که طی این ۸۰ سال رخ داده را پیش بینی

- بیشتر
کاربر ۳۱۷۳۹۲۶
۱۴۰۰/۰۶/۰۳

از نظر من جز کتابایه که هر فرد باید یه بار بخونه😍😍 خیلی خیلی داستان جذابیه میشه گفت اخر هاش بیشتر کتاب وارد موضوع سیاسی میشه که داخل کتاب است

کاربر ۲۹۰۲۲۴۲
۱۴۰۲/۰۱/۱۷

تأمل برانگیز بود:

فریبا راد
۱۳۹۹/۱۰/۱۳

من دبیرستانی بودم به توصیه معلممون کتاب رو خریدم و خوندم با درک یه بچه دبیرستانی هم عالی بود این کتاب توصیه میکنم حتما بخونیدش

حیوانات خارج، از خوک به‌آدم از آدم به‌خوک و باز از خوک به‌آدم نگاه کردند، ولی دیگر امکان نداشت که یکی را از دیگری تمیز دهند.
آیلار
همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند.
زهرا۵۸
همیشه خوکها تصمیم می‌گرفتند، سایر حیوانات هرگز نمی‌توانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.
محمد امین
خدا به‌من دم عطا کرده که مگسها را برانم ولی کاش نه دمی می‌داشتم و نه مگسی آفریده شده بود.
reza
ناپلئون به‌سرعت و بی‌رحمانه دست به‌کار شد. دستوار داد جیره مرغها را قطع کند و حکم کرد هر حیوانی که به‌آنان حتی یک دانه برساند محکوم به‌مرگ خواهد شد. سگها مراقب بودند که دستورات اجرا شود. مرغها پنج روز مقاومت کردند، ولی بعد تسلیم شدند و برای تخم‌گذاری به‌لانه‌های خود برگشتند. در این فاصله نه مرغ تلف شدند. اجسادشان در باغ میوه دفن شد و شایع کردند که مرغها از بیماری خروسک مرده‌اند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
فقط آدم مرده آدم خوب است
زهرا۵۸
بشر به‌منافع هیچ موجودی نمی‌اندیشد.
زهرا۵۸
موزز که دست‌پرورده مخصوص آقای جونز بود، هم جاسوس بود و هم خبرچین، در ضمن حراف زبردستی هم بود. داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به‌نام شیر و عسل که همه حیوانات پس از مرگ به‌آنجا می‌روند. موزز می‌گفت این سرزمین در آسمان کمی بالاتر از ابرهاست، در سرزمین شیر و عسل هر هفت روز هفته یکشنبه است، در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درختها نبات می‌روید. حیوانات از موزز نفرت داشتند چون سخن‌چینی می‌کرد و کار نمی‌کرد، ولی بعضی از آنها به‌سرزمین شیر و عسل اعتقاد پیدا کرده بودند و برای اینکه خوکها آنها را متقاعد کنند که چنین محلی وجود ندارد ناگزیر از بحث و استدلال بودند.
کاربر ۳۹۵۱۸۹۷
بر دیوار دیگر چیزی جز یک فرمان نبود: همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند.
مهتاب اقدم
مالی پرسید: «آیا من در بستن روبان به‌یالم باز مجاز خواهم بود؟» سنوبال جواب داد: «رفیق این روبانی که تو تا این پایه به‌آن علاقمندی، نشان بردگی است. قبول نداری که ارزش آزادی بیش از روبان است؟» مالی قبول کرد، ولی پیدا بود که متقاعد نشده است.
زهرا۵۸
همه‌چیز همان است که همیشه بوده و بعدها نیز به‌همین منوال خواهد ماند، زندگی نه بدتر می‌شود نه بهتر؛ و می‌گفت گرسنگی و مشقت و حرمان قوانین لایتغیر زندگی است.
آیلار
احمقانه‌ترین سوالات را «مالی» مادیان سفید طرح می‌کرد. اولین سؤال او از سنوبال این بود: «آیا پس از قیام باز قند وجود دارد؟» سنوبال خیلی محکم گفت: «نه. در این مزرعه وسیله ساختنش را نداریم. به‌علاوه حاجتی هم به‌داشتن آن نیست. جو و یونجه هرقدر بخواهید خواهد بود.»
زهرا۵۸
سکوئیلر به‌سرعت اعدادی پشت سر هم می‌خواند تا به‌حیوانات نشان دهد حالا از زمان جونز جو بیشتر، یونجه فراوانتر و شلغم زیادتری دارند، ساعات کمتری کار می‌کنند و آب آشامیدنیشان گواراتر، عمرشان طولانیتر، بهداشت نوزادان بهتر شده است؛ در طویله کاه بیشتر دارند و مگس کمتر آزار می‌دهد. حیوانات تمام این مطالب را باور می‌کردند. در واقع خاطره دوره جونز تقریبآ محو شده بود. می‌دانستند که زندگی امروزشان سخت و خالی است، غالبآ گرسنه‌اند، سردشان است و معمولا جز هنگام خواب کار می‌کنند. ولی بی‌شک روزهای قدیم از امروز هم بدتر بوده است. از این طرز فکر خشنود بودند. به‌علاوه آن روزها آنها برده بودند و امروز آزادند و خود این مسأله بزرگترین برتری زندگی امروز نسبت به‌گذشته بود و نکته‌ای بود که سکوئیلر هیچگاه از اشاره بدان غفلت نمی‌کرد.
مهتاب اقدم
بعضی روزها دلشان می‌خواست ارقام کمتری به‌خورد آنها می‌دادند و غذای بیشتر.
مهتاب اقدم
نطق ناپلئون را گوش کردند که رفتار آنها را می‌ستاید و تبریک می‌گوید. به‌نظرشان آمد که واقعآ فتح بزرگی نصیبشان شده است. از کشته‌شدگان جنگ تشییع آبرومندی شد. باکسر و کلوور واگونی را به‌جای نعش‌کش کشیدند و ناپلئون شخصاً در رأس دسته حرکت کرد. دو روز تمام صرف برگزاری جشن شد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
نطق ناپلئون را گوش کردند که رفتار آنها را می‌ستاید و تبریک می‌گوید. به‌نظرشان آمد که واقعآ فتح بزرگی نصیبشان شده است. از کشته‌شدگان جنگ تشییع آبرومندی شد. باکسر و کلوور واگونی را به‌جای نعش‌کش کشیدند و ناپلئون شخصاً در رأس دسته حرکت کرد. دو روز تمام صرف برگزاری جشن شد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
ناپلئون نشان جدیدی به‌اسم «نشان علم سبز» ایجاد کرد و آن را به‌خود اعطا کرد و داستان تأسف‌انگیز اسکناسها در شادمانی عمومی فراموش شد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
حیوانات خود را کاملا باخته بودند. به‌نظر می‌آمد که سنوبال اثری است نامرئی که تمام فضا را احاطه کرده و آنها را به‌هر خطری تهدید می‌کند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
رسم بر این شده بود که هر وقت خرابکاری پیش می‌آمد به‌سنوبال مربوطش می‌کردند. اگر شیشه پنجره‌ای می‌شکست یا راه آبی مسدود می‌شد می‌گفتند که سنوبال شبانه آمده و مرتکب آن شده است، وقتی کلید انبار آذوقه گم شد تمام حیوانات مزرعه معتقد بودند که سنوبال آن را در چاه انداخته است. و غریب اینکه حتی بعد از آن که کلید را که اشتباهآ زیر کیسه آذوقه گذاشته بودند و آن را پیدا کردند باز همه به‌اعتقاد خود باقی بودند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
بشر یگانه مخلوقی است که مصرف می‌کند و تولید ندارد. نه شیر می‌دهد، نه تخم می‌کند. ضعیفتر از آن است که گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به‌حدی نیست که خرگوش بگیرد.
Abolfazl vk

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰
۳۰%
تومان