کتاب تقلای اِروس
معرفی کتاب تقلای اِروس
کتاب تقلای اِروس، نوشته بیونگ چول هان و ترجمه آراز باسقیان از مجموعه تأملات نابهنگام است. تقلای اروس از این میگوید که عشق چطور دارد تهدید میشود و چه چیزهایی در از بین رفتن عشق نقش دارند.
دربارهی کتاب تقلای اِروس
اروس، یکی از خدایان اسطورهای یونان باستان و الهه عشق است. در روم باستان نام دیگر او آمور (به معنای عشق) است. و اما چرا اروس باید به تقلا بیفتند؟ آن هم در دوران معاصر و حال حاضر ما. که به نظر میرسد زندگیها به سمت آسان شدن و بهتر شدن پیش میروند. بیونگ چول هان در کتاب تقلای اِروس از این میگوید که عشق چگونه در معرض خطر است و دارد تهدید میشود. اگر نخواهیم قبول کنیم که عشق مرده است پس باید بپذیریم که به شدت بیمار است. بیونگ چول هان در کتاب تقلای اروس به سراغ این پرسش رفته است که چه چیزهایی زمینهساز نابودی عشق شدهاند؟ در این کتاب با نگاهی همهجانبه به این موضوع عشق را در قالب پدیدار شناسانه بررسی میکنیم.
کتاب تقلای اِروس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از مطالعهی کتابهای فلسفی با موضوع عشق لذت میبرید، کتاب تقلای اروس را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب تقلای اِروس
در فیلم مِلونکولیا آسمان آخرالزمانی، همان فلک تهی موریس بلانشو است که در کودکی او حکم مهمی داشته است، نشاندهندهٔ ناکجای تمامیت دیگری است که ناگهان توسط همسان دچار گسست شده: «چنین فرض کنید که کودکی هفت یا احتمالا هشتساله کنار پنجره ایستاده، پرده را کنار میزند و از پنجره نگاه میکند... چه اتفاقی میافتد؟ آسمان، همان آسمان ناگهان باز میشود، سیاهی مطلق و تهی خودش را نشان میدهد... آنچنان تهی است که به نظر میرسد همهچیز از همان ازل پوچ بوده... معرفت سردرگمکنندهای که به تو میگوید چیزی آنجا نیست و چیزی ورای آن هم نیست. امری که انتظارش را نداریم... احساس خوشبختیای که درجا کودک را در خود فرومیبرد، چنان خوشی ویرانگری سراغش میآید که فقط میتوان با گریستن و سیل بیپایان اشک شاهدش بود... او چیزی نمیگوید، مِنبعد در خفا زندگی میکند و دیگر اشک نمیریزد.»
کودکی که بلانشو توصیف میکند، مسحور بیکرانی آسمانی عقیم میشود، از لاک خود بیرون آمده و در دل ناکجایی بیرون از خانه، خود را تهی کرده و زوال مییابد (entinnerlicht). رخداد هولناک (Ereignis) که همانا هجوم موجود بیگانه و تمامیت دیگری است، با خود سلب مالکیتی (Entignis) دارد که ابطال و بیاثر کردن «مالکیت» را همراه میآورد؛ یعنی عین مرگ عمل میکند: «تهی بودن آسمان: فاجعهای است به مثابهٔ استرداد به بیرون از اقامتگاه ستارگان آرمیده.» و در همین حین فاجعه کودک را با «شوری کشنده» در بر میگیرد، که در واقع شادمانی از نیستی است: این دیالکتیک فاجعه است، ساختار فیلم مِلونکولیا هم همین است؛ فاجعهای که باعث هلاکت است، ناگهان تبدیل به رستگاری میشود.
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
نویسنده در سوگ زجرکش شدن عشق در دنیای مبتذل امروز میسراید. از غم فقدان عشقی سخن میگوید که حالا فقیر و غنی ، جهان یک و دو و سه، سیاه و سفید را اسیر دور حماقت کرده است. شنیدن این
شما میتونید حرف کلی کتاب رو متوجه میشید و در پایان پیام کتاب رو دریافت میکنید ولی وقتی وارد جزئیات میشید یه پیچیدگی فلسفی داره که بنظرم اگه قبلش مطالعه فلسفی در این مورد داشته باشین بهتر این کتاب رو