بریدههایی از کتاب تقلای اِروس
۳٫۷
(۱۰)
استثمار سرخود تأثیرگذارتر از استثمار با نظارتی نزدیک است، چون استثمار سرخود با احساس آزادی همراه است. این امر استثمار بدون سلطه را ممکن میکند.
وحید
بشر اقتصادی وقتی دارد خودش را استثمار میکند، فکر میکند آزاد است.
وحید
نئولیبرالیسم دارد جامعه را به طور کل به مدد جایگزینی اروس با روابط جنسی و هرزهنگاری سیاستزدایی میکند.
hossein
روح، که در معنای اصلیاش به مفهوم ناآرامی و بیقراری است، شور و حال و زنده بودنش را مدیون بار منفیاش است.
دانش دادهمحور مثبت نه عمقی تولید میکند و نه واقعیتی. اطلاعات فقط برای آگاهی یافتن است. ولی آگاهی یافتن به مفهوم بازآگاهی نیست؛ بازآگاهی یعنی درونبینی و بصیرت داشتن. اطلاعات چون مثبتاند، قابلجمعبندی و انباشت هستند. اطلاعات به علت خاصیت مثبتشان نه چیزی را تغییر میدهند و نه چیزی را اعلام میکنند و بهشدت کماهمیت هستند. در مقابلش بصیرت نوعی بار منفی است. مدبرانه و انحصاری و بدیع است. بصیرتِ مقدم بر تجربه قابلیت تکان دادن کلیت وضع موجود و دادن حق حیات به تمامیت دیگری را دارد. ولی ادراک مداوم مانع بازشناسی میشود. جامعهٔ اطلاعتزدهٔ ما، جامعهٔ تجربه است. تجربه کردن (Erlebnis) هم جمعپذیر است هم قابلانباشت. این چیزی است که از تجربهٔ دگرگونکننده (Erfahrung) متمایزش میکند، تجربهٔ دگرگونکنندهای که معمولا یک بار رخ میدهد. این جامعهٔ اطلاعاتی هیچ دسترسیای به تمامیت دیگری ندارد. این جامعه تهی از اروس است، اروسی که مایهٔ دگرگونی است
hossein
نظام نئولیبرالیستی ساختار اجباری خودش را در پس آزادی ظاهری فرد پنهان میکند؛ فرد دیگر درک نمیکند سوژهٔ چیز دیگری شده، بلکه فکر میکند دارد وضعیت خود را در فرایند خودشناسی (entwerfendes Prijekt) میبیند. ترفند این است که بگویم حالا هرکسی که ناموفق میشود، تقصیر خودش است و باید بهتنهایی گناهش را تحمل کند. هیچکس دیگری را نمیتواند برای شکست سرزنش کند. امکان کفاره و بخشیدن و تسکین هم در کار نیست. اینطوری نهتنها بحران دِین به خود از راه میرسد، بلکه بحران رضایتمندی از خود هم همراهش میآید.
☆Nostalgia☆
اروس یا هوس اروتیک، بر افسردگی پیروز میشود. ما را از دوزخ همسانی به ناکجا میرساند که در واقع آرمانشهر تمامیت دیگری است.
AmirHossein
«تنها هنری که ارزش بشر و فضا را دارد، تنها چیزی که توانایی بردن انسان را ورای ستارهها دارد... قدرت اروتیسم است.»
AmirHossein
تفکر به معنای اخص کلمه با اروس شروع میشود. برای اینکه بتوانیم فکر کنیم، ابتدا باید دوست داشته باشیم و عشق بورزیم. بدون اروس، تفکر تمام سرزندگی و پریشانی خود را از دست میدهد و تبدیل به چیزی تکراری و انفعالی میشود.
AmirHossein
ابزار جدید ارتباطات قابلتوجه است، ولی باعث به وجود آمدن سروصدایی بسیار شده.
hossein
«سرمایهداری، هرزهنگاری جامعه را وخیمتر کرده؛ همهچیز را کالا میکند و آن را به نمایش میگذارد. از جنسیت استفادهٔ دیگری نمیتواند بکند، مگر اینکه با بیارج کردن اروس آن را به هرزهنگاری تبدیل کند.» عشق بهتنهایی اجازه میدهد اروتیسم یا نزدیکی، به آیین تبدیل شود، ولی در عوض در جامعهٔ سرمایهداری در معرض نمایش گذاشته میشود. به همین سبب رازآلودگی دیگری حتی در عریانی هم حفظ میشود، که البته خودنماییهای معاصر آن را به یک قلم جنس بیخاصیت برای مصرف کردن تبدیل است.
☆Nostalgia☆
سرمایهداری دارد با کالاسازی و به نمایش گذاشتن همهچیز وضعیت هرزهنگارانهٔ جامعه را وخیمتر میکند. سرمایهداریای که استفادهای جز این برای تمایلات جنسی نمیشناسد، دارد اروس را بیارج کرده و به هرزهنگاری تبدیل میکند.
☆Nostalgia☆
استثمار سرخود تأثیرگذارتر از استثمار با نظارتی نزدیک است، چون استثمار سرخود با احساس آزادی همراه است. این امر استثمار بدون سلطه را ممکن میکند.
AmirHossein
«دیگری در ماهیت دگرگونساز است. به همین علت است که ما این دگرگونیسازی را رابطهٔ مطلقا اصیل اروس میدانیم، رابطهای که ترجمانش به قدرت محال است.»
AmirHossein
«عشق امر ممکن نیست که بر اساس ابتکار ما باشد، بیدلیل است؛ هجوم میآورد و زخمیمان میکند.»
AmirHossein
اما هنوز هم اروس فقط در دیدن «رخسار» بیدار میشود که «در آنِ واحد، دیگری را هم افشا میکند و هم نمیکند»
AmirHossein
«برای چشمانت که در میان چشمانم میخرامند و تا اعماق جانم میروند و سوزانترین آتش را در عمق استخوانهایم شعلهور میکنند. پس به منی که به خاطرت میمیرم، رحم کن.»
AmirHossein
عشق نهتنها خیلی راحت «زنانه» شده، بلکه در طول روند مقبولیت تمامی جوانب زندگی، تبدیل به دستورالعملی مصرفگرایانه و البته رام شده است تا از خطر کردن و جرئت داشتن تهی شده و از افراط و دیوانگی خالی شود.
AmirHossein
به گفتهٔ هگل «زندگی روح» زندگی عریان نیست، زندگی عریانی که تقریبا از «مرگ طفره میرود و خود را از ویرانی میرهاند»؛ بهعکس «زندگیای است که ویرانی را با آغوش باز پذیراست و خود را در دل ویرانی حفظ میکند.» روحْ سرزندگی خود را به شکلی واضح در گنجایشش نسبت به مرگ میبیند.
AmirHossein
«ماهیت واقعی عشق، شامل رها کردن آگاهی خود شخص است، فراموشی خودِ شخص، به نفع خویشتنی دیگر.»
AmirHossein
«وقتی مرا دوست میداری... و من هم تو را دوست میدارم... وقتی از همان آغاز با غفلت از خود، در خود بیگانه شده بودم، خود را در تو بازمییابم، تو مرا پاس داشتی.»
AmirHossein
«حاکم دیگران را از طریق خودش به تملک خویشتن درمیآورد، ولی عاشق تملک خود را به دیگری عرضه میکند و هریک از عشاق که از یکدیگر دور میشوند، به یکدیگر نزدیکتر میشوند و حتی اگر عاشق در خود مرده باشد، در دیگری دوباره زنده میشود.»
AmirHossein
انباشت فراوان اطلاعات، بهخصوص در شکل بصری، دقیقا معکوس عمل میکند: تخیل را خفه میکند. قابلیت مشاهدهٔ بیش از حد به تخیل منجر نمیشود؛ درست مانند هرزهنگاری که باعث حداکثر شدن اطلاعات بصری و نابودی فانتزی اروتیک میشود.
AmirHossein
کنش سیاسی هوسی مشترک است برای زندگی به شکلی دیگر، دنیای عادلانهتری که تمام جوانبش با اروس همراستاست. اروس نشاندهندهٔ منشأ انرژیای برای طغیان و تعهد سیاسی است.
AmirHossein
در عوض، آن چیز سرنوشتسازی که اثبات میشود «قابلیت مرگ» یا گنجایش مرگ داشتن است. آنهایی که در برابر مرگ آزاد نیستند (Freiheit zum Tod) زندگی خودشان را به خطر نمیاندازند. در عوض، «آنقدری میروند که به نقطهٔ مرگ میرسند» (mit sich selbst bos auf den Tod zu gehen) و آنها «در دلِ مرگ تنها میایستند» (an sich selbst innerhalb des Todes stehen). برده تا سر حد مرگ ریسک نمیکند و به همین علت نوکری برای کار کردن میشود.
سوفیا ب
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان