دانلود و خرید کتاب کافه کاتارسیس آیدا گلنسایی
تصویر جلد کتاب کافه کاتارسیس

کتاب کافه کاتارسیس

انتشارات:نشر آن‌سو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کافه کاتارسیس

کتاب کافه کاتارسیس نوشته آیدا گلنسایی است. این کتاب شعر نامزد جایزه شاملو و الوند بوده است. در روزگار ما شاعران آگاه و آشنا با سنت غنی ادب فارسی می‌توانند با بهره بردن از این گنجینه، زبان شعر خود را قوی کنند این کتاب هم نمونه‌ای از این استفاده بهینه است.

درباره کتاب کافه کاتارسیس

هر چند عواطف و احساسات بشری از گذشته تا امروز به شکل‌های گوناگونی تکرار می‌شود، خیال پردازی‌ها و گریز از عالم واقع انسان امروز، طوری دیگر است و بیشتر فراخور روزگاری است که در آن زندگی می‌کند. آرمان‌ها، نگرانی‌ها، آرزوها، و شکوه‌های انسان امروز متناسب با زندگی امروز اوست. شاعر  می‌تواند علاوه بر آنکه عاطفه، احساس و ذوق خود را در سخنش جاری می‌کند، می‌تواند زبان حال انسان و تمناهایش باشد. این کتاب شعر روایتی است از این تلاش شاعر.

خواندن کتاب کافه کاتارسیس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب کافه کاتارسیس

زمان، ظالمانه مهربان شده‌است

و دیگر باد، حرف نمی‌آورد و ببرد

یک‌نفر می‌گوید: چه روز بی‌نظیری!

و من فکر می‌کنم که این یعنی

باید دربارهٔ عشق چیزی نوشت وُ

با رنگ‌های نادرتری گرم گرفت.

جزئیات ماجرا یادم نمی‌آید

که چگونه حجم انارها شکاف برمی‌داشت

و رابطه را فاش می‌کرد

شاید داشتم به تاک‌ها می‌اندیشیدم

که سطرهایم گیلاس‌هایی شدند

گُسل‌هایی که به هم می‌خوردند

به افتخار آن سفر بی‌سرانجام

و سلوکِ پنهانی پروانه‌هایِ پسته‌ای

و سقط سپیده‌دم از زهدان آسمان

من آن ناگزیریِ پنجره‌ام که می‌بیند

وکتمان نمی‌کنم تاریکم

کتابخور
۱۳۹۹/۰۱/۱۹

بی نظیر است

کاربر 2937384
۱۴۰۲/۱۱/۱۴

واقعا عالی بود.من از سال ۹۶ کارها و کانال خانم گلنسایی را دنبال میکنم.هیچ شاعر زن معاصری را نمی‌شناسم که انقدر شعرش به دلم بنشیند.ساده و با چشمی کودکانه و خلوص قلب بر محیط و دنیای کامل یک زن با

- بیشتر
کورک
۱۴۰۱/۱۱/۰۵

من سایت خانم گلنسایی رو دنبال میکنم. از اونجایی که من خیلی اهل شعر نیستم نقد و نگاه سازنده ای ندارم اما با چندبار خوندن هر قطعه متوجه نوعی نبوغ در این ابیات میشم.

همیشه سبز ماندن، دل را می‌زند بگذار گاهی دل کسی برایت تنگ شود
کتابخور
چرا باید سپیده‌دم را تنها حدس درست آسمان دانست؟
کتابخور
چرا درک نمی‌کنند جنگلی را که از تجمع این‌همه درختِ خالی در خطر است؟
کتابخور
تمساح کوچک من اشک‌هایت را پاک کن و به مارکِ کیف و کفش‌هایی بیندیش که غایتِ قهرمانی‌های تواند
کتابخور
و آینه‌هایی که پیری‌ات را پارس می‌کنند نمی‌دانند تو شکست‌ها خورده‌ای تا بیشترِ خودت را بوده باشی
کتابخور
دیگر چه سود دعا برای باران با چتری که در چهره‌هایمان پیداست؟
کتابخور
روشنایی شایعه‌ای بود که در شهر پیچید و شمع‌ها تشدید خاموشی‌اند
کتابخور
چیزی نیست زنبقم شکست، بخشی از مبارزه است ما از هم جدا می‌شویم اما یکدیگر را ترک نمی‌کنیم
کتابخور
در ظلمتی که تو برایم تدارک دیده‌ای ستاره‌ها، دوست‌داشتن‌های من‌اند...
کتابخور
خورشیدم شک به ریشه‌هایم رسید دیگر پشت کدام صورتک کم آوردنم را کتمان کنم و باز مزرعه‌ای باشم که تا سررسیدن داس دست به هیچ کار احمقانه‌ای نمی‌زند
کتابخور
و زمان زخمی کاری که کاری ندارد جز سر و ته کردن تاریکی
کتابخور
جالیز ملخ‌زده خودش را جمع و جور خواهد کرد و باز بر زبانش کلماتِ کلم‌های سپید جاری خواهد شد
کتابخور
کنار همدیگر روی یک شاخه سبز شده‌ایم ما پرندگان آواره که تنها وجه اشتراکمان کوچ است
کتابخور
از شکافِ تولد می‌افتی روی غلتک تنهایی زندگی می‌کنی زندگی می کنی بی چراغی روشن مانده حتا در اعماق زندگی می‌کنی زیر سایه‌یِ متین یأس
کتابخور
آدم‌هایی که عادت دارند به چیدن گل‌ها بی‌اینکه برای گلدان شدن برنامه‌ای داشته باشد
کتابخور
زندگی انگیزهٔ زردی است که هر گودالی برای گلدان شدن باید داشته باشد
کتابخور
باید به هم زد با ظلمت و به زندگی مفاهیم تمیزتری پوشاند
کتابخور
از روزی که تو را دیده‌ام زیبایی دیگر برایم مفهومی انتزاعی نیست از روزی که تو را زیسته‌ام وضو می‌گیرم با زلالیِ گمراهی وُ تطهیر می‌شوم با تاریکی و ریشه‌هایم شدیدتر شده شبیه شهوت «دختری با گوشوارهٔ مروارید» شبیه جنگل یک جدال جهش یافته‌ام
کتابخور
حالا می‌فهمم چرا برهوت اینهمه مبهوت است؟ و چرا سراب، دروغی است که راست می‌گوید
کتابخور
چه کاری از دست کوچ برمی‌آید برای درخت‌هایی که در خطرند؟ کاش تبر برادری کند
کتابخور

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان