کتاب پاچینکو
معرفی کتاب پاچینکو
کتاب پاچینکو نوشته مین جین لی است که گیتا گرکانی آن را به فارسی ترجمه کرده است. پاچینکو از طرف مجله نیویورک تایمز خیره کننده خوانده شده است و در لیست محبوبترین کتابهای واشنگتن پست بوده.
درباره کتاب پاچینکو
این کتاب روایت دختر جوانی است که در ساحل عاشق مردی ثروتمند میشود و مرد او را فریب میدهد دختر متوجه میشود از مرد باردار است و پیشنهاد مرد خوشقلب دیگری را برای ازدواج قبول میکند و مقابل پدرش میایستد و وطنش را ترک میکند. روایت این کتاب زنی را به تصویر میکشد که حاضر نمیشود خودش و احساساتش را بفروشد و مقابل پدرسالاری میایستد. کتاب تصویری از زنان قدرتمند است که با تمام توانشان سعی میکنند برای آرزوهایشان بجنگند. این کتاب اولین اثر بزرگسال به زبان انگلیسی است که فرهنگ کرهای ژاپنی را به تصویر میکشد.
خواندن کتاب پاچینکو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی و فرهنگ شرق پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پاچینکو
یانگجین به آشپزخانه رفت تا به خدمتکارها بگوید حواسشان به بیدار شدن مستأجر جدید باشد. باید برای او غذای گرم آماده میکردند. سونجا به گوشهای خزیده بود و داشت سیبزمینی شیرین پوست میکند، وقتی مادرش وارد اتاق شد یا وقتی بیرون رفت، سرش را بلند نکرد. در هفتهٔ گذشته فقط وقتی لازم بود، با هم حرف زده بودند. دخترهای خدمتکار نمیدانستند چه اتفاقی افتاده که سونجا را اینقدر ساکت کرده.
نزدیک غروب برادرهای چانگ بیدار شدند، دوباره غذا خوردند و به دهکده رفتند تا قبل سوار شدن به قایق تنباکو بخرند. مستأجرهای عصر هنوز برنگشته بودند، پس خانه چند ساعتی ساکت بود. باد دریا از میان روزنههای دیوارها و اطراف لبههای پنجرهها به داخل میآمد و در راهروی کوتاه منتهی به اتاقها کوران عجیبی داشت.
یانگجین کنار یکی از نقاط داغ روی کف گرم نزدیک اتاق کوچک که زنها میخوابیدند چهارزانو نشسته بود. داشت شلواری را وصله میکرد، یکی از تودهٔ لباسهای فرسودهٔ مهمانها. لباسهای مردها به اندازهٔ کافی شسته نمیشد، چون آنقدر کم لباس داشتند که ترجیح میدادند مزاحمشان نشوند.
فتسو شکایت میکرد: «باز کثیف میشوند.» اگرچه برادر بزرگتر ترجیح میداد لباسها تمیز باشند. یانگجین بعد از شستن لباسها هرقدر می توانست وصلهشان میزد و دستکم سالی یکبار رنگ پیراهنها و کتهایی را که دیگر نمیتوانست تعمیر یا تمیز کند، تغییر میداد. هربار مستأجر تازه سرفه میکرد، سر یانگجین ناگهان بلند میشد. سعی داشت حواسش را روی دوخت مرتب متمرکز کند نه دخترش، که داشت کف خانه را تمیز میکرد. کف پوشیده از کاغذ مومی زرد، روزی دوبار با یک جاروی کوتاه جارو میشد، بعد با تکه کهنهٔ تمیز پاک میشد.
در ورودی آهسته باز شد و مادر و دختر سر بلند کردند. جون، ذغالفروش برای گرفتن پولش آمده بود.
یانگجین برای دیدن او از زمین بلند شد. سونجا بیعلاقه تعظیم کرد و دوباره به کارش مشغول شد.
یانگجین پرسید: «حال زنت چطور است؟» زن ذغالفروش مشکل معدهٔ عصبی داشت و گاه و بیگاه بستری میشد.
حجم
۵۰۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۷۴ صفحه
حجم
۵۰۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۷۴ صفحه
نظرات کاربران
داستان سرنوشت چند نسل از یک خانواده کره ای هست که مجبور می شن به ژاپن مهاجرت کنن. البته زمان داستان تقریبا از زمان جنگ کره و ژاپن شروع می شه. هم قشنگ بود و هم غمگین. اما به هر
نویسنده با چندین تن از خانواده های کره ای که در ژاپن زندگی میکنن مصاحبه کرده و با ساختن یک خانواده خیالی در واقع سیر زندگی مهاجران کره ای رو نشون میده که به ژاپن کوچ کردن؛از زمانی که کره
ادبیات کره مثل فیلم و سریال و موسیقی کره خیلی در دنیا شناخته شده نیست، نمیدونم خیلی سرمایه گذاری نکردند یا برای من خواننده ایرانی شناخته شده نیست دقیقا نقطه مقابل ادبیات ژاپن. حقیقتا این کتاب رو از طریق اخبار و
لطفا داخل طاقچه بی نهایت قرار بدین
داستان راجع به چهار نسل یک خانواده در زمانی که کره مستعمره ژاپن بود روایت میشود. فراز و نشیب های خانواده و تلاش برای زنده ماندن در شرایطی بسیار سخت، نا امیدی های شخصیت هایی که به داستان وارد میشدند، که
ترجمه خیلی بده اصلا نمیذاره روی داستان تمرکز کنی "شدت عصبیت"... اصلا موندم مگه کلمهی عصبیت وجود داره؟ "عصبانیت" اصطلاحات کرهای هم که همه اشتباه؛ شهرهایی مثل دِگو رو دائگو ترجمه کردند. یا در یک جمله کوتاه از صدتا فعل استفاده
درونمایه ی این کتاب، روایتی گیرا از سرگذشت چهار نسل از یک خانواده کره ای است. برای من کتاب خیلی خوب، غنی و لذت بخشی بود؛ چرا که نه تنها در قالب داستان اطلاعات خوبی درباره ی وضعیت سیاسی و
به نظرم شخصی که داره کتاب رو ترجمه میکنه باید یه آشنایی مختصر با فرهنگ با مبدا اون کتاب داشته باشه. آقای بائک چیه آخه؟ آقای بِک . زبان کره ای نوشتار انگلیسی متفاوتی داره. بائک Baek نوشته میشه اما
الان همه فقط این رمان رو بخاطر لی مینهو می خوان بخونن.😍👌 خوشبحال نویسنده اش ایشالله چنین موقعیتی نصیب ماهم بشه.
پاچینکو داستان چهار نسل از یک خانوادهی کرهای، از شروع زندگی فقیرانهی اونها در روستای یونگدوی کره، تا مهاجرت اون ها به ژاپن و سختی ها و تبعیض هایی که تحمل میکنن و کم کم جایگاه خودشون رو پیدا میکنن،