دانلود و خرید کتاب سیم آخر م. بهارلویی
تصویر جلد کتاب سیم آخر

کتاب سیم آخر

نویسنده:م. بهارلویی
انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۶از ۲۵۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سیم آخر

کتاب سیم آخر نوشته م. بهارلویی است. این کتاب را نشر سخن منتشر کرده است. این کتاب داستان زندگی آناهید معینی است، زندگی‌ای دوگانه و عجیب. از دور دختری ‌است غرق در رفاه، دختری که کمترین تفریحاتش رفتن به هفته‌های مد پاریس و کم هزینه‌ترین سرگرمی‌اش بازی تنیس است. دختری که مانند سوپراستارها زندگی می‌کند. اما از نزدیک دختری‌ است که با حضور پدر سنگدلش تا مرز خودکشی رفته است و آخرین نقشه شوم پدرش، نقشه ازدواج اوست با دشمن قدیمی و کهنه‌ی خودش مفخم!

خواندن کتاب سیم آخر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سیم آخر

این سر دنیا بودم و دستم از همه‌جا کوتاه و مرد بور مقابلم عجیب زبان‌نفهم بود! ظاهرا زبان می‌فهمید، اما زبان فرانسوی و انگلیسی، نه زبان آدمیزاد! عصبانی بودم و فرانسوی حرف زدنم نمی‌آمد! زبان فرانسوی‌ام با تمام علاقه‌ای که به فرانسه و مد و آرایشش و برندهایش داشتم، لنگ می‌زد. به انگلیسی تکرار کردم:

ــ خوب نگاه کنید توی لیستتون، حتما اشتباهی پیش اومده!

باز "ساری ساری" گفتنش شروع شد و جواب داد:

ــ متاسفم خانم، متاسفم. هیچ اتاقی به اسم شما رزرو نشده.

ــ الان اتاق خالی ندارید؟

باز "ساری ساری" و به انگلیسی جواب داد:

ــ متاسفم، متاسفم. اتاق‌ها از ماه‌ها پیش رزرو شده، هفتهٔ مده!

عصبانی از پارتیشن رسپشن قدمی عقب برداشتم و به زبان مادری‌ام طلبکار داد زدم:

ــ ساری ساری! سگ توی روحت ساری! مرتیکهٔ الاغ بی‌وجود! بزغالهٔ طلایی هی می‌گه ساری ساری!... شما و اون آژانس و شرکت بابا رو به توبره می‌کشم! مگه الکیه؟! ازتون شکایت می‌کنم. یه کاری می‌کنم به غلط کردن بیفتی بزغالهٔ طلایی... هی می‌گه ساری ساری! ساری و حناق دو ساعته!

ketabkhan
۱۳۹۹/۰۵/۱۰

خواهش می کنم بدون تعصب نظر بدید، چنین آثاری به ادبیات و فرهنگ آسیب می زنه. وقتی چنین نویسنده هایی مطرح می شن، پشت سر هم مجوز می گیرن و چاپ می کنن بعد نویسنده های دیگه به خصوص تازه

- بیشتر
f.s
۱۳۹۹/۰۴/۱۳

من تعریف این نویسنده روخیلی شنیده بودم امااصلااین کتابشون اونجوری که تعریف قلمشون روشنیده بودم ، نبود.امیدوارم که نویسنده های عامه نویس به سوژه های بکرتروآموزنده تری فکرکنن وقلمشون روارتقابدن.

کاربر ۲۱۱۰۳۴۶4261
۱۳۹۹/۰۵/۱۵

داستان، تخیل قوی نویسنده رو نشون میده، یه رابطه ی عاشقانه رو روایت میکنه، در قالب کینه و انتقام، بیشتر شبیهِ فیلم و سریالای ترکی هست، کاش نویسنده های عامه پسند که انقدر روان قصه رو روایت میکنن، روبه داستانهایی

- بیشتر
Niloo
۱۳۹۹/۱۰/۰۱

به هیچ وجه این کتابو توصیه نمی‌کنم و اصلا انتظار چنین کتاب سطح پایینی رو از خانم بهارلویی بعد از این همه سابقه در نویسندگی نداشتم.

سپیده
۱۳۹۹/۰۹/۲۳

خلاصه: اگر رمان خون هستین بهتون بگم که خیلی کش دار نوشته شده بود، لااقل ۳۰ درصدش حشو بود. و ایده خیلی تکراری و خیلی قدیمی. و پیشنهاد نمیکنم. اگر به تعداد انگشتان دست رمان خوندین شاید جالب باشه. مفصل(!): من

- بیشتر
Atenaaaa
۱۳۹۹/۰۵/۲۷

لطفا بذارید تو طاقچه بی نهایت

مایی
۱۳۹۹/۰۵/۲۵

از ابتدا انتهای داستان مشخص بود، شبیه فیلمای ترکی بود

samira70
۱۳۹۹/۰۲/۱۶

لطفا بزارین تو بی نهایت

kiana2011
۱۳۹۹/۰۹/۲۴

کش دار و بی معنی. غیر قابل باور. بزور تونستم بخونم.

fa.om
۱۳۹۹/۰۵/۰۳

متاسفانه از کتابهای قبلی خانم بهارلویی خیلی سطح پایین بود

تولد من بود! من!
یك رهگذر
سمت سیب‌ها رفتم، یکی از سرخ‌ترین‌ها را برداشتم و زیر بینی گرفتم، نفس عمیقی با چشم بسته کشیدم، بوی آن رفت و لانه کرد در سلول به سلول مغزم! شاید رنگی خوش‌رنگ‌تر از رنگ پرتقال و توت‌فرنگی و... باشد، اما محال است بویی خوش‌بوتر از بوی سیب در دنیا باشد، این‌قدر آرامش‌بخش!
Maryam
"هر کی به فکر خویش است، کوسه به فکر ریش است!"
sarar-'
دچار اختلال بودم؟! نبودم! نیستم! اگر زندگی بگذارد! اگر بگذارد من هم طبیعی باشم مثل بقیه! ا
KOSAR
تقدیم به هدیهٔ خاص خداوند برای من، شیرین‌ترین میوهٔ زندگی‌ام، فرزند آخرم، آراد!
sarar-'
"تو عاشق نبودی که درد دل عاشقا رو بفهمی/ تو بارون نموندی که دلگیری این هوا رو بفهمی/ تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی می‌گم/ دلت تنگ نبوده، می‌خندی تا از حس دلتنگی می‌گم..."
R.S.T.M
مامان‌اطلسی گفته بود آن قدیم قدیم‌ها سه سیم برق بود! سیم اول، سیم کوچه و خیابان‌ها، سیم دوم سیم خانه و دکان‌ها و سیم سوم، سیم شاهی، با فاز بالا که کسی دست می‌زد به آن، خشکش می‌کرد. لعنتی چشمانش سیم آخر، سیم شاهی بود! برقش به کشتن می‌داد آدم را!
زهرا۵۸
"تو تنها نموندی که حال دل بی‌قرارو بفهمی/ عزیزت نرفته که تشویش سوت قطارو بفهمی/ تو از دست ندادی بفهمی چیه ترس از دست دادن/ جای من نبودی بدونی چیه فرق بین تو و من..."
R.S.T.M
پدر و مادر انتخاب خودمون نیست و متاسفانه سخته قبول پدر و مادر بد...
R.S.T.M
خود را کشتن بد است، اما بهتر از این زندگی است... من آدم قوی‌ای هستم که خودم را می‌کشم... خداحافظ تمام قشنگی‌های زندگی... خداحافظ آن روی زندگی...
مری و راه های نرفته اش
همون موقع تیر خلاصو زدم... تیری که فکر نمی‌کردم برمی‌گرده و می‌خوره به خودم.
R.S.T.M
دلم هر شب و هر شب بهونه می‌گیره لعنتی! بهونهٔ اون کاوهٔ بی‌وجدانو!
R.S.T.M
و لب‌هایش بی‌خبر نشست روی پیشانی‌ام! آرام پلکم بسته شد و نفسم حبس ابد خورد توی سینه... گر افتاد توی تنم! چه بدطعم و تلخ، صبری که برای داشتن کسی که با جان و دل می‌خواهی!... بوسه‌اش چه بد و فاجعه‌وار طعم تلخ می‌داد!
R.S.T.M
معینی دنیاتو سیاه کرده آنا، اما ازش دل بکن! یه امشب فکر کن اصلا اون بابات نیست... من حاضرم جای تمام وقت‌هایی که دوست داشتی اون برات پدری کنه و دست نوازش بکشه به سرت، برات پدری کنم... برای تمام لحظاتی که می‌ترسیدی و اون جای این‌که پیش تو باشه تا نترسی، توی بغل این زن و اون زن هرزه بوده، پیشت بمونم... امشب برات هم پدر می‌شم هم مادر آنا! امشب که هم پدر دارم و هم مادر، باید یک دل سیر برایش گریه کنم تا اشکم را پاک کند!
R.S.T.M

حجم

۵۰۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲۰ صفحه

حجم

۵۰۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۲۷,۰۰۰
۷۰%
تومان