کتاب انتهای سادگی؛ جلد اول
معرفی کتاب انتهای سادگی؛ جلد اول
انتهای سادگی رمانی اجتماعی و عبرتآموز نوشته م. بهارلویی است. انتهای سادگی داستان زندگی مریم حکمت است، دختری که از نوجوانی و خامی و سادگی همپای او هستیم تا جوانی و پختگی، اما همچنان ساده و معمولی!
خلاصه کتاب انتهای سادگی
مریم دختری ساده از یک خانواده کمبضاعت است که عاشق نگاه سبز و حرفهای فریبنده بابک پسرعموی دوست صمیمیاش سمیرا میشود اما امیر پسرخاله بابک سعی میکند مریم را از بابک دور کند. او به مریم هشدارهایی درباره هوسباز بودن بابک میدهد اما مریم حرف او را قبول نمیکند تا روزی که بابک شوک بزرگی به مریم وارد میکند.
خواندن کتاب انتهای سادگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و پندآموز فارسی را بخواندن این رمان دعوت میکنیم.
درباره م. بهارلویی
معصومه بهارلویی متولد سال ۵۹ است و در دانشگاه الزهرا تاریخ خوانده است. او از دوران نوجوانی شروع به نوشتن کرد و سالها بدون چاپ کردن آثارش نوشت.
جملاتی از کتاب انتهای سادگی (جلد اول)
من هم آدمی هستم معمولی مثل دیگران شاید بارها و بارها از کنار این و آن رد شده باشم بیآنکه کسی به خود بگوید این موجود چقدر معمولی است و چقدر هم که من به این همه معمولی بودن خود مفتخرم. گویا در این دنیا فقط من هستم که معمولیام با شکل و شمایلی معمولی، اخلاق و منش معمولی، در خانواده معمولی، با یک زندگی معمولی. هیچ چیز خاصی نیست که باعث برهم خوردن این معمولیها بشود درست همان چیزی که من خواهان آن هستم... و این کلمه شش حرفی بهترین اصل زندگی من است. مگر همه باید غیرعادی و نابغه باشند و یا همه انیشتن و فیثاغورث و جرج واشنگتن و یا رضازاده؟ اگر ما مردم معمولی نباشیم ناپلئون بر که حکومت کند و ادیسون برای که برق را اختراع کند؟ دنیا پر است از آدمهای معمولی، آدمهایی که د ر خیابان از کنارمان میگذرند. آدمهای درون بقالی فروشگاه، نمایشگاه، آرایشگاه، از میان آنها چند نفر را میشناسید که مشهور و نامی باشند شاید به انگشتان یک دست هم نرسد. این اصل همه زندگی من است که «قشر معمولی از قشر افتخار آفرین مهمتر است» و چقدر هم که «فلسفه زندگی من مسخره است» این جمله آخر از سمیراست تا من دربارهٔ مزایای معمولی بودن حرف میزنم میگوید «خانم میکروفون خدمتتون بدم» و یا اینکه «از منبر بیا پایین جونِ مادرت» زهرا هم اعتقاد راسخ دارد که سرم وحشتناک بوی قورمهسبزی میدهد، اما مگر آنها کیستند جز یک مشت انسان معمولی.
حجم
۴۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۴۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
نظرات کاربران
داستانی به شدت ضعیف هست.خطر اسپویل: شخصیت اول داستان،دختری بی اراده و بلانسبت احمق بود که هر پسری بهش میگفت بیا بریم بیرون،باهاش میرفت و انگار اراده ای از خودش نداشت!بعد میگفت چرا قبول کردم؟ چرا رفتم؟😐 تو کتاب صیغه خواهر و
ارزش یکبار مطالعه رو داره خیلی ساده و معمولی داستان سیر عجیب غریبی نداره شاید تا یه جاهایی قابل پیش بینیه ولی در کل شخصیت ها هرکدوم یک جور دوست داشتنی اند... مژده بازیگوش پرستو کوچولو و سمیرای عزیز...
اسم کتاب بسیااار با جنس شخصیت داستان همخونی داشت.
یه مورد عجیبی که برای من در کتاب بود اصرار شخصیت اصلی داستان در مواقع نا امیدی به خودکشی کردن بود !!!!
نظر گذاشتم تا بگم رمان "مجنونتر از فرهاد" این نویسنده رو هم در اپ طاقچه قرار بدید ؛ اما نظرم دربارهی این رمان ؛ من کتاب اینو خوندم ولی زیاد راضی نبودم 😊
متنش زیاد قدی نیست، با شخصیت هم نمیشه به خوبی ارتباط گرفت.... ولی روحیه سرزنده مریم رو دوست داشتم.
اصلاااااا خوب نیست
سلام خدمت نویسنده گرامی و خوانندگان عزیز. این رمان هم مثل بقیه آثار خانم بهارلویی جذاب و شیرینه. فقط جسارتا سه نکته رو خواستم عرض کنم. یکی بستر زمان در رمانه که شفاف نیست. زمان اجناس کوپنی، تلفن همراه نبود. دوم اینکه.
سلام،من کلا کتاب های خانم بهارلویی رو دوست دارم،فقط در این کتابشون کمی بی دقتی کردن در زمان بعضی چیزها، مثلا همزمانی موبایل و جنس کوپنی،یا درآمدها و هزینه ها،که هیچ نقش مهمی هم در اصل داستان نداشت و بود
ناباورانه است . از خانم بهارلویی انتظار این رمان رو نداشتم . البته من از بچگی کتاب میخونم نه فقط رمان ایرانی هر نوع کتابی . شاید کسانی که مثل من از نوجوانی شروع کردن به خوندن رمان عاشقانه ایرانی