دانلود و خرید کتاب فایده ادبیات اومبرتو اکو ترجمه روح‌الله حسینی
تصویر جلد کتاب فایده ادبیات

کتاب فایده ادبیات

معرفی کتاب فایده ادبیات

کتاب فایده‌ی ادبیات، شامل درس‌گفتارهایی از آنتوان کمپانیون، امبرتو اکو و توماس پاول است که درباره‌ی فایده، اهمیت و کارکرد ادبیات نوشته شده است. 

روح‌الله حسینی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، کتاب فایده‌ی ادبیات را به فارسی ترجمه کرده است. 

درباره‌ی کتاب فایده‌ی ادبیات

ژان پل‌سارتر یکی از اولین افرادی بود که چنین سوالی را مطرح کرد؟ ادبیات چیست و چه فایده‌ای دارد؟ ممکن است شما بارها چنین سوالی را از خودتان پرسیده باشید یا اینکه دیگران از شما پرسیده باشند. در حقیقت بسیار پیش آمده است که افراد مختلف را به دلیل علاقه‌ای که به ادبیات نشان داده‌اند، مورد نکوهش قرار دادند یا اینکه بارها به آن‌ها گوشزد کرده‌اند از راه ادبیات نمی‌توان به ثروت رسید. خب این چندان هم بیراه نیست. اما فایده‌ی ادبیات چیست؟ چرا با علم به اینکه ادبیات برایمان نان و آب نمی‌شود به آن رو می‌آوریم و هنوز آن را به مثابه غذایی برای روح می‌دانیم؟ حتما برایتان جالب است بدانید که این موضوع نه تنها در ایران که در فرانسه، ایتالیا و آمریکا نیز محل بحث است. آنتوان کمپانیون، امبرتو اکو و توماس پاول هم جز افرادی بودند که چنین سوالی را بارها جواب داده‌اند. در کتاب فایده‌ی ادبیات، درس‌گفتارهایی از آن‌ها می‌خوانیم که به فهم بهتر فایده‌ی ادبیات به ما کمک می‌کند. فایده‌ی ادبیات در حقیقت ادبیات را از سطح یک سرگرمی بیرون می‌آورد و جایگاه حقیقی و والای آن را به ما نشان می‌دهد. 

کتاب فایده‌ی ادبیات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دانشجویان و علاقه‌مندان به زبان و ادبیات فارسی از مطالعه‌ی کتاب فایده‌ی ادبیات بسیار لذت می‌برند. 

بخشی از کتاب فایده‌ی ادبیات

...گ دو بالزاک که از تغییر در جهت عکس بالا برحذر می‌داشت، در ۱۶۲۸ اینگونه گفته است: 'ترک بلاغت برای ریاضیات مانند دلزدگی از معشوقه‌ای هجده ساله و عاشق شدن به پیرزنی است'. البته بالزاکِ بزرگ، در تشبیه ریاضیات به پیرزن در اشتباه بوده، اما برای من ادبیات “معشوقه‌ای هجده ساله' است. آن استاد دیگرم که هنگام تغییر رشته‌ام گوشزد می‌کرد که 'بهتر نیست مهندسی اهل زبان وادبیات باقی بمانی؟'، نیز در اشتباه بود. از اینکه خاطرات گذشته‌ام را بازگو می‌کنم مرا ببخشید اما این خاطرات نشانگر تردیدی است که مقابل شما احساس می‌کنم. شما نمی‌دانید چه اندازه در آموزش ادبی من نقص وجود دارد، چه کتابها که نخوانده‌ام، چه چیزها که نمی‌دانم، آخر در رشته‌ای که مرا برگزیده‌اید تقریباً یک خود آموخته‌ام. با این حال، بیش از سی سال است که به تدریس ادبیات مشغولم و این رشته حرفهٔ من است. اما- همین کاری که هم اکنون می‌کنم- همواره آنچه را نمی‌دانسته‌ام آموزش داده‌ام و کلاسهای درس خود را بهانه‌ای قرار داده‌ام برای خواندن آنچه نخوانده بوده‌ام و در نهایت آموختن آنچه نمی‌دانسته‌ام. مردد از اینکه آیا چیزی از طرح درسم دستگیرتان خواهد شد و سپس نامزدی‌ام را برای این کرسی خواهید پذیرفت یا خیر، از خود می‌پرسیدم: آیا متوجه بی‌حرمتی‌ام نخواهند شد؟ اما وقتی به این می‌اندیشیدم که آن استادی که از خود مطمئن است و دانشش مقدم بر تحقیق و تفحص، اوست که تقلب می‌کند، آرام می‌شدم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بازگشت اخلاق‌مدارانه به ادبیات، بنابر سوءظنی که ویتگنشتاین به نظامهای فلسفی و قواعد اخلاقی داشت، مبتنی است بر رد این عقیده که تنها، نظریه‌ای برساخته از گزاره‌های جهانی می‌تواند چیزی حقیقی دربارهٔ مسالهٔ زندگی خوب به ما بیاموزد. ویژگی ادبیات این است که روابطِ همواره خاصی را که باورها، عواطف، تخیل و عمل را به یکدیگر پیوند می‌زنند، تحلیل می‌نماید و بدینسان واجد دانشی غیرقابل جایگزینی است، دانشی مشروط و تلخیص‌ناپذیر دربارهٔ طبیعت انسان، دانش یکه‌ها. به همین خاطر بود که موزیل ادبیات را "حوزهٔ واکنش فرد به جهان و به دیگری، حوزهٔ ارزشها و ارزیابی‌ها، روابط اخلاقی و زیبایی‌شناسیک و حوزهٔ ایده" می‌دانست. بنابراین، ادبیات باید خوانده و مطالعه شود، زیرا ادبیات وسیله‌ایست (برخی حتی آن را تنها وسیله می‌دانند) برای حفظ و انتقال تجربهٔ دیگران، کسانی که از ما، چه در زمان و چه در مکان، دورند، یا برحسب شرایط زندگیشان با ما فرق دارند. ادبیات، ما را به این نکته حساس می‌کند که دیگران متنوعند و ارزشهاشان متفاوت از ارزشهای ماست.
Ahmad
«افسانه‌ها، آنچه به نظر می‌رسند نیستند. ساده‌ترین حیوان در آنها جایگاه سروری دارد. نصیحتِ عریان ملال‌آور است. حکایت، آموزه را با خود انتقال می‌دهد. باید با چنین حقه‌هایی آموخت و شادی آورد. از دید من، حکایت کردن صرفاً برای حکایت کردن، کار بزرگی نیست.»
کتاب
ادبیات، ضمن کمک به شکلگیری زبان، یک هویت و یک جامعه می‌آفریند.
☆Nostalgia☆
کتاب می‌خوانیم زیرا، گر چه خواندن کتاب برای زندگی کردن ضروری نیست، اما زندگی برای کسانی که کتاب می‌خوانند سهل‌تر، روشن‌تر و گسترده‌تر از کسانی است که کتاب نمی‌خوانند. در مفهومی بسیار ساده، اولاً، زندگی (اخیراً در چین به این موضوع فکر می‌کردم) آسانتر است برای کسانی که نه تنها می‌توانند اطلاعات، روش کاربرد ابزار، نسخ دارو، روزنامه‌ها و صندوق آرا را بخوانند بلکه قادر به خواندن ادبیات نیز هستند. ثانیاً، مدتها این تلقی وجود داشت که فرهنگ ادبی "بهتر می‌کند" و زندگی بهتری فراهم می‌سازد. فرانسیس بیکن تمام حرف را در این گفته آورده است: "خواندن انسان را کامل می‌کند، مکالمه انسان را آگاه می‌سازد، و نوشتن انسان را دقیق می‌کند. به همین دلیل اگر انسانی کم می‌نویسد پس باید حافظه‌ای قوی داشته باشد؛ اگر کم صحبت می‌کند، پس باید ذهنی تند و تیز داشته باشد و اگر کم می‌خواند پس مجبور است حیله‌گر بزرگی باشد تا اینگونه بنمایاند که آنچه را نمی‌داند، می‌داند." به گفتهٔ بیکن، که به مونتنی نزدیک بود، خواندن مانع می‌شود از اینکه به دوز و کلک، تظاهر و تزویر تمسک جوییم، پس از ما انسانهایی صادق و حقیقی یا به بیانی ساده، بهتر می‌سازد.
Ahmad
ادبیات مخالف است، بدین معنا که می‌تواند با انقیاد به قدرت مخالفت کند. ضدقدرتی است که وقتی جفا می‌بیند تمام گسترهٔ قدرتش را جلوه‌گر می‌سازد. این نکته به تناقضی منجر می‌شود نامطلوب، به این معنا که آزادی چندان هم به حال او مساعد نیست چرا که (در صورت آزادی) دیگر بندگی و انقیادی وجود ندارد تا مقابل آن بایستد. شاید دلیل تضعیف ادبیات در فضای عمومی اروپا در انتهای قرن بیستم، پیروزی دموکراسی باشد. پیش از سقوط دیوار برلین، نه تنها در شرق که در کل اروپا کتاب بیشتری خوانده می‌شد. به عنوان پادزهری در مقابل تقطیع تجربهٔ ذهنی که در پی انقلاب صنعتی و تقسیم کار پدید آمد، اثر رمانتیک مدعی شد می‌تواند وحدت جوامع، هویت‌ها و علوم را بازگردانده، بدینسان زندگی را نجات دهد. همانطور که وردزورث اعلام می‌نمود، "گر چه چیزهایی در سکوت بی‌معنا شده، و چیزهایی وحشیانه ویران گشته‌اند، اما شاعر با شور و شوق و معرفت خویش قلمرو گستردهٔ جامعهٔ بشری را آنگونه که بر تمام سطح زمین و در تمام دورانها پراکنده است، به هم پیوند می‌زند."
Ahmad
برقراری توازن جهان به دست ادبیات است، چرا که تمامیت صورتش، که نمونهٔ بارز آن، صورت غزل است، گواهیست بر وحدت خود او. حین مطالعه (به تاملات شاعرانهٔ لامارتین بیاندیشیم)، آگاهی انسان تمام و کمال با جهان هم‌نوا می‌شود. بدینسان، ادبیات که به یکباره هم نشانه‌ایست از وجود بیماری در تمدن و هم علاج آن، انسان مدرن را به نگرشی مجهز می‌کند که او را با خود به ورای محدودیتهای زندگی روزمره می‌برد. اما هر دارویی خود می‌تواند زهر نیز باشد: گاه درمان می‌کند، گاه مسموم، و گاه مسموم می‌کند و درمان، به مانند "دارویِ در دل شر" عنوان زیبای ژان استاروبنسکی. مثل بانو بواری یا دز اسنت بیمار ادبیات می‌شویم. ادبیات، گرچه از مذهب رهایی می‌بخشد اما خود افیونی می‌شود، یعنی، بنابر نگرشی مارکسیستی از ایدئولوژی، مذهبی می‌شود جایگزین، آخر، دوپهلویی هر آنچه می‌خواهد خلایی را پر کند، همین است.
Ahmad
تفسیر سوم از نیروی ادبیات این است که ادبیات معایب زبان را برطرف می‌کند. ادبیات با آحاد مردم سخن می‌گوید و از این رو از زبان رایج مدد می‌جوید، اما از آن زبانی می‌سازد پاکیزه، شاعرانه یا ادبی. از زمان مالارمه و برگسون به این سو، شعر همچون دارویی تلقی می‌شود که دیگر نه دردهای جامعه را که به شکلی اساسی‌تر ناپاکی‌های زبان را معالجه می‌کند. مطابق نظری که در گور ادگار پو آمده، "اعطای معنایی ناب‌تر به واژگان قبیله"، این است سودای شعر. شعر، نقوص زبان و دسته‌بندیهای پنهان آن را رفع می‌کند، زیرا که تنها شعر می‌تواند محتوی، خیزش و زمان را به تصویر کشد، یعنی تنها شعر است که می‌تواند زندگی را القاء نماید. تعاریف کلاسیک و رمانتیک توان و نیروی ادبیات (یعنی آموختن در حین لذت بخشیدن یا تلطیف تقطیع تجربه) دیگر رواج ندارند، بلکه صحبت از طرحی مدرن یا حتی مدرنیستی است که ادبیات را به نوعی فلسفه یا حتی خود فلسفه، یعنی گذر از زبان عادی، بدل می‌کند.
Ahmad
سه نیروی ادبیات، آموختن و لذت دادن، به هم پیوستن تجربه و رفع نقایص زبان
Ahmad
تمامی صور روایت، من جمله فیلم و تاریخ، از زندگی انسانی با ما سخن می‌گویند. با این همه، رمان با توجهی بیشتر از تصویر متحرک، و تاثیر بیشتری از یک واقعه این کار را انجام می‌دهد، چرا که ابزار نافذ آن زبان است، و به تجربهٔ خیالی و تفکر اخلاقی، به ویژه در تنهایی ممتدِ خواندن، آزادی تام می‌دهد. در رمان، زمان در دست من است. بی‌شک می‌توانم جریان یک فیلم را قطع کنم، روی تصویری بمانم، اما فیلم همیشه یک ساعت و نیم به طول می‌انجامد، در حالی که به هنگام کتاب خواندن، آهنگ مطالعه و رضایت یا نقدی که در من بر می‌انگیزد، در دستان خودم است. به همین خاطر است که ادبیات، همچنان بهترین مقدمه بر ادراک تصویر محسوب می‌شود. و ادبیات (رمان یا شعر یا تئاتر)، به شیوه‌ای ممتاز، مرا با ظرافتهای زبان و لذایذ گفتگو، یا حتی مطایبه آشنا می‌کند. مثل آنچه در فیلم گریز (۲۰۰۴)، اثر عبدالطیف کشیش می‌بینیم، آنجا که (جزیه‌ای که از ادبیات به تصرف در آمده) جوانان چند شهرک، در دبیرستان، نمایشنامهٔ بازی عشق و اتفاق را روی صحنه می‌برند و زبان ماریوو، که متفاوت از گویش آنهاست، وجودشان را بر آنها آشکار می‌سازد. تنها ادبیات نیست، اما ادبیات از تصویر دقیقتر است و از مستندات موثرتر، و همین نکته برای ضمانت ارزش مستدام آن کافی است. ادبیات، طبق عنوان بی‌نقص رمان ژرژ پرِک، شیوهٔ کاربست زندگی است.
Ahmad
کارکرد نخست ادبیات این است که زبان را همچون میراث مشترک، مدام ورز می‌دهد. زبان، بنا بر تعریف، هر جا بخواهد می‌رود و هیچ فرمانی، چه از بالا، چه از سوی حکومت یا فرهنگستان صادر شده باشد، نمی‌تواند حرکتش را متوقف کند و به سمت اوضاعی که ادعا می‌شود آرمانیست، منحرف کند. فاشیسم بسیار تلاش کرد تا به ما بقبولاند که به جای بار بگوییم مسیتا، به جای کوکتل بگوییم دم خروس، به جای گل بگوئیم دام و به جای تاکسی بگوییم خودروی عمومی. اما زبان از آن طبعیت نکرد.
Ahmad

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان