کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم
معرفی کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم
کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم نوشتهٔ محمدرضا شفیعی کدکنی در نشر سخن چاپ شده است. این کتاب که جلد دوم از مجموعهٔ سهجلدی این کیمیای هستی است، یادداشتها و نکتهها دربارهٔ حافظ است. یادداشتهای این جلد هرکدام توضیحی است برای فهم یک بیت یا یک مصراع حافظ، نوعی بحث فیلولوژیک در معنی دقیق کلمه.
درباره کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم
در جلد دوم این مجموعه که یادداشتها و نکتهها نام دارد، دکتر شفیعی کدکنی به روشهای گوناگون به رمزگشایی ظرایف معنایی و مفهومی شعر حافظ پرداختهاست. اما گاهی این معانی فراتر از دیوان حافظ هم رفته است؛ به گونهای که با خواندن تنها چند سطر از توضیحات یک واژه یا عبارت، دریچههای تازه و ارزشمندی به روی دانش ادبی خواننده گشوده میشود و به فهم بهتر او از بسیاری دیگر از متون ادبی هم کمک میکند.
به عنوان مثال در توضیح واژهٔ «آینهدار» نوشته شده:
«آن که در برابر عروس آینه میگیرد تا عروس خود را در آن بنگرد.»
«نکته و نظم سنایی نزد نادان دان چنانک/ پیش کر بربطسرایی، نزد کور آیینهدار» (تازیانههای سلوک، ۱۳۳)
«دریغ آمدم تربیت ستوران و آینهداری در محلّتِ کوران» (گلستان سعدی ۹۰)
«ای آفتاب آینهدار جمال تو/ مشک سیاه مجمرهگردان خال تو» (دیوان حافظ ۲۸۲)
به مثالهای بالا میتوان این بیت را نیز افزود: «هرکس درون شعر تو جویای خویش و تو/ آیینهدار چهرهٔ هر مرد و هر زنی». که مربوط است به شعر «ای هرگز و همیشه» از دفتر شعر «مرثیههای سرو کاشمر». دکتر شفیعی کدکنی این شعر را در ستایش حافظ سرودهاست.
کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ بیشتر در ادبیات کهن ایران و دوستداران حافظ پیشنهاد میشود. تنها پیشنیازِ مطالعهٔ این دوره، علاقه به آشنایی بیشتر با جنبههای مختلف شعر و زندگی حافظ است. چه آنها که در ابتدای این مسیر هستند و چه دیگرانی که پیشزمینهٔ مطالعاتی وسیعتری دارند، فراوان از این مجموعه بهره خواهند برد. چراکه در تدوین این کتاب، بنا بر این بوده است که بدون حذف و اضافه و دخل و تصرف، تمام آنچه که دکتر شفیعی کدکنی از توضیحِ گذرای آسانترین عبارات تا تفسیرِ دقیق و کاملِ عمیقترین مفاهیم، در طی این سالها گفتهاند یا نگاشتهاند، یکجا گردآوری شود.
درباره مجموعه کیمیای هستی
کیمیای هستی مجموعهای سهجلدی است که از جمعآوری درسگفتارهای نزدیک به نیمقرن تدریس دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران و همچنین مقالات و یادداشتهای پراکندهٔ ایشان دربارهٔ نقاط تاریکروشن شعر و زندگی حافظ و اعجاز زبان او تشکیل شده است. درواقع کیمیای هستی منحصر به متن مقالات نیست و اصل و اساس کتاب درواقع یادداشتهایی است که بر این مقالات در مکانها و زمانهای متفاوت نوشته شده است و سابقاً بهصورت بریدهبریده در چندین مجله چاپ شده بود و اکنون بهصورت یکجا و منسجم، در یک مجموعه به همت نشر سخن منتشر شده است. دکتر شفیعی در مقدمهٔ این مجموعه، نوید تکمیل این گنجینه و افزوده شدن مجلدهای بیشتر را داده است.
بهراستی شعر حافظ جمع اضداد است و از دید دکتر شفیعی کدکنی، اینگونه گرهزدن جوانب متناقض وجود انسان و در کنار یکدیگر حفظ کردنِ آن، بزرگترین عامل توفیق حافظ است.
این چندگانگی و درعینحال یگانگی را دکتر شفیعی، در متنی که پشت جلد کتاب هم از آن استفاده شده، بهخوبی شرح داده است: «با اطمینان میتوان گفت که هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد. فردوسی بیشوکم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز. حتی جلالالدین مولوی هم. ولی حافظ ما در فرهنگ بشری بیمانند است؛ شاعری که شعر فارسی او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز بهجای ادعیه و آیات عربی بخوانند و درعینحال زندیقان هر دورهای شعر او را آینهٔ اندیشههای خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلم صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است، شادمان باشند و در زندگی روزانه، مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سر سفرهٔ عقد و هفتسینِ سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصربهفرد است و همانندی ندارد.»
درباره محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی در ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در شهر کدکن از خراسان در خانوادهای اهل علم دیده به جهان گشود. از افراد مهم این خانواده به میرزامحمد شفیعی کدکنی معروف به میرزای عالمیان، وزیر شاهعباس اول صفوی، میتوان اشاره کرد. محمدرضا هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از ابتدای امر زیر نظر پدر که از دوستان و همدرسان بزرگانی چون «ملکالشعرا بهار»، «بدیعالزمان فروزانفر» و «علیاکبر فیاض» بود، بخشی از آموزش خود را سپری کرد. بعد از حدود هفت یا هشتسالگی در مجلس یکی از خویشاوندان به نام «محمدتقی ادیب نیشابوری» مشهور به «ادیب نیشابوری دوم» یا «ادیب ثانی» به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت و سپس فقه، کلام و اصول را نزد «شیخ هاشم قزوینی» معروف به «فقیه آزادگان» آموخت. ظاهراً هشت سال بیشتر نداشت که به حوزه علمیه نیشابور رفت و در کنار همکلاسیهایی که بسیار بزرگتر از او بودند، به فراگیری علوم حوزوی مشغول شد. پس از مرگ شیخ هاشم قزوینی، در کلاس درس «سید محمدهادی میلانی» حاضر و مراحل درس خارج فقه را نزد وی به پایان رساند. او به پیشنهاد علیاکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکدهٔ ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی گرفت. او پس از اتمام دوره کارشناسی، برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه تهران شد و توانست مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دانشگاه تهران اخذ کند. تنها ده روز پس از آنکه محمدرضا شفیعی کدکنی از پایاننامه دکترای خود با عنوان «صور خیال در شعر فارسی» دفاع کرد، دکتر پرویز ناتل خانلری در نامهای سفارش کرد که وی در دانشگاه مشغول به تدریس شود و با تأیید دکتر بدیعالزمان فروزانفر، این مورد محقق شد. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگهٔ پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت او»
محمدرضا شفیعی کدکنی از سال ۱۳۴۸ تاکنون استاد دانشگاه تهران است. در مهر ۱۳۹۸ در هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی هنر برای صلح، «نشان عالی هنر برای صلح» به سبب بیش از نیمقرن تلاش در اعتلای فرهنگ و ادب پارسی به محمدرضا شفیعی کدکنی اهدا شد
آثار او به این شرح است:
مجموعه اشعار:
۱۳۴۴ - زمزمهها / ۱۳۴۴ - شبخوانی / ۱۳۴۷ - از زبان برگ / ۱۳۵۰ - در کوچهباغهای نشابور|در کوچهباغهای نِشابور / ۱۳۵۶ - بوی جوی مولیان / ۱۳۵۶ - از بودن و سرودن / ۱۳۵۶ - مثل درخت در شب باران / ۱۳۷۶ - هزارهٔ دوم آهوی کوهی / ۱۳۹۹ - طفلی به نام شادی
آثار نظری و انتقادی و تصحیح و ترجمه:
صور خیال در شعر فارسی / موسیقی شعر / تصحیح اسرارالتوحید نوشتهٔ محمد بن منور بن ابیسعد بن ابیطاهر بن ابیسعید میهنی / تصحیح تاریخ نیشابور نوشتهٔ حاکم نیشابوری / از مجموعهٔ آثار فریدالدین عطار نیشابوری، انتشارات سخن: / مقدمه، تصحیح و تعلیقات مختارنامه / مقدمه، تصحیح و تعلیقات مصیبتنامه / مقدمه، تصحیح و تعلیقات منطقالطیر / مقدمه، تصحیح و تعلیقات اسرارنامه / مقدمه، تصحیح و تعلیقات الهینامه / مقدمه، تصحیح و تعلیقات دیوان عطار/ مقدمه، تصحیح و تعلیقات تذکرةالاولیاء، در دو جلد / مقدمه، ترجمه و تعلیقات بر آفرینش و تاریخ از طاهربن مطهربن مقدسی در دو جلد، نشر آگاه / مفلس کیمیافروش دربارهٔ شعر انوری، انتشارات سخن / زبور پارسی: نگاهی به زندگی و غزلهای عطار، نشر آگاه / تازیانههای سلوک: در بارهٔ قصاید سنایی، نشر آگاه / در اقلیم روشنایی: تفسیر چند غزل حکیم سنایی، نشر آگاه / شاعر آیینهها: بررسی سبک هندی و شعر بیدل دهلوی، نشر آگاه / آن سوی حرف و صوت: گزیدهٔ اسرارالتوحید، انتشارات سخن / از مجموعهٔ میراث عرفانی ایران، انتشارات سخن: / دفتر روشنایی (دربارهٔ بایزید بسطامی) / نوشته بر دریا (دربارهٔ ابوالحسن خرقانی) / چشیدن طعم وقت (دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر) / در هرگز و همیشهٔ انسان (دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری) / درویش ستیهنده (دربارهٔ شیخ جام ژندهپیل) / زبان شعر در نثر صوفیه درآمدی به سبکشناسی نگاه عرفانی / مقدمه، تصحیح و تعلیقات بر حالات و سخنان ابوسعید تألیف جمالالدین ابوروح لطفالله بن ابیسعید بن ابیسعد، انتشارات سخن / ادوار شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت، انتشارات سخن / زمینهٔ اجتماعی شعر فارسی، انتشارات اختران ۸۶ / قلندریه در تاریخ دگردیسیهای یک ایدئولوژی، انتشارات سخن ۸۶ / ترجمهٔ تصوف اسلامی و رابطهٔ انسان و خدا، نوشتهٔ رینولد نیکلسون، نشر سخن / تصحیح غزلیات شمس تبریز، انتشارات سخن ۸۸ / مقدمهنویسی و انتشار تصویر نسخه خطی منظومهٔ علینامه، انتشارات میراث مکتوب ۸۸ / مقدمهٔ تحلیلی و تعلیقات بر دیوان قائمیات، نویافتهترین دیوان شعری مذهب اسماعیلیه، به تصحیح «سید جلال حسینی بدخشانی» ، انتشارات میراث مکتوب / با چراغ و آینه در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران، انتشارات سخن، ۹۱ / حالات و مقامات م. امید (مهدی اخوان ثالث)، انتشارات سخن، ۹۱ / شاعری در هجوم منتقدان، نقد ادبی در سبک هندی پیرامون شعر حزین لاهیجی، نشر آگه، ۱۳۷۵ / مقدمه، تصحیح و تعلیقات «مرموزات اسدی در مزمورات داودی» از نجمالدین رازی، انتشارات سخن / رستاخیز کلمات درستگفتارهایی دربارهٔ تئوری فرمالیسم روسی، انتشارات سخن، ۹۲ / گزیدهٔ غزلیات شمس، ناشر: شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر / ترجمهٔ آوازهای سندباد سرودهٔ عبدالوهاب البیاتی، انتشارات نیل، ۱۳۴۸[۱۴] / شعر معاصر عرب، انتشارات سخن / این کیمیای هستی (ویراست دوّم در سه جلد)، انتشارات سخن، ۱۳۹۷ / رسوم دارالخلافه یا نقش آیینهای ایرانی در نظام خلافت اسلامی؛ هلال ابن محسن صابی، تصحیح این متن، نشر کارنامه، ۱۳۹۷ / History of Persian Literature from the Beginning of the Islamic Period to the Present Day (با جرج موریسون و رابرت بالدیک)
بخشی از کتاب این کیمیای هستی؛ جلد دوم
آستین گل: از تأمّل در متونِ ادبِ فارسی بر ما روشن میشود که آستین جز معنی امروزی و شناخته آن که برابر است با کمِّ عربی و seveels انگلیسی، یک کاربُردِ دیگر هم داشته است بسیار نزدیک به آنچه ما امروز «جیب» میگوییم و در خراسان «کیسه» یا «کیسَن» بدان گفته میشود، برابرِ tekcop انگلیسی. امروز این جیبها یا کیسهها، در اندازههای متوسط و کوچکتری ساخته میشود و در قدیم این آستینها یا جیبها یا کیسهها بهقدری بزرگ بوده است که یک عدد نان یا یک دستهگل را هم در آن مینهادهاند. در اسرار التوحید داستانی آمده است که بر طبقِ آن داستان، یکی از مریدانِ ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ه ق) میگوید: «دعوتی بود رکوَهای خوردنی و کاسهای قلیه در سرِ آن نهاده و نواله شیرینی از مطبخ ــ که زَلَّه (= آنچه مهمان با خود از مهمانی میبرَد) من بود ــ بستدم. نواله در یک آستین نهادم و رکوَه و کاسه در یک دست گرفتم و رکوَه و کاسه و نواله شیرینی ــ که پیش شیخ (ابوسعید) بود و او به من داده بود ــ در دیگر آستین نهادم». قابل تصور نیست که در آستین به مفهوم امروزی آن اینهمه اشیاء جای بگیرد و به هنگام حرکت برقرار بماند و در عین حال دستها هم در آستین باشد. باید پذیرفت که کیسههای بزرگی در دو طرفِ جامهها میدوختهاند که گنجایش اینهمه اشیاء را میداشته است. در تذکرة الأولیاء آستین را پُر درم (۵۶/۸) و پُر زر (۷۰/۱۴ و ۹۵/۶۷) میکردهاند و نیز پُر شکر (۷۵/۸) نان نیز درین آستینها مینهادهاند (۱۴/۱۴ و ۲۷/۸۰). فرهنگنویسان متأخر متوجهِ این تغییر مفهومی شدهاند و صاحب فرهنگ آنندراج در مورد «جیب» میگوید: «مجازآ به معنی کیسهای که زیرِ گریبان میدوختهاند و حالا بر کیسه دامن اطلاق کنند».
این کیسه دامن، همان آستین در معنی مورد بحث ماست. هیچ دانسته نیست که از چه روزگاری آستین را در معنی جیب (= کیسه دامن) به کار بردهاند ولی از بعضی کاربردهای مولانا، در مثنوی، میتوان این تغییر را دریافت. در «حکایتِ آن عاشق که بیامد بر امیدِ وعده معشوق و... خوابش بربود... معشوق آمد او را خفته یافت، جیبش پُرِ جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت: «عاشقِ خود را فتاده خفته دید/ اندکی از آستینِ او درید ـ گردکانی چندش اندر جیب کرد/ که 'تو طفلی، گیر این میباز نرد` ـ چون سحر از خواب عاشق برجهید/ آستین و گردکانها را بدید» (مثنوی ۳/۳۰۶). ظاهراً «کمّ» در زبان عربی نیز همین مفهوم را در قدیم داشته است زیرا ابنجوزی (۵۰۸-۵۹۷) حکایتی نقل میکند که خود شاهد آن بوده است و بر طبق آن حکایت درویشی مقداری از غذاها را در آستینِ (کمِّ) خود مینهد تا ببرد و صاحبخانه ازین کار جلوگیری میکند (تلبیسِ ابلیس ۲۲۲). بدین گونه مفهوم آستینِ گُل در شعرِ حافظ (دیوان ۳۴۱) بهتر فهمیده میشود: «ترسم کزین چمن نَبَری آستینِ گل/ کز گُلشنش تحمّلِ خاری نمیکنی» (تعلیقاتِ اسرار التوحید ۲/۶۳۶ و در اقلیم روشنایی ۱۶۱).
حجم
۳۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۱۸ صفحه
حجم
۳۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۱۸ صفحه