کتاب اوضاع خیلی خراب است
معرفی کتاب اوضاع خیلی خراب است
کتاب اوضاع خیلی خراب است با عنوان فرعی «کتابی درباره امید» اثری در حوزهی خودیاری از مارک منسن نویسندهی آمریکایی است. منسون در این کتاب از امید میگوید که نه یک کالای لوکس، بلکه به اندازهی نفس کشیدن برای یک زندگی بهقاعده و سالم و حتی معمولی ضروری است. البته او پیشفرضهای ما دربارهی امید را تغییر داده و امید واهی را بهعنوان عاملی مخرب عنوان میکند. توجه به جزئیات و تعمق در آنها در کنار لحن طنز منسن، این کتاب را جذاب و بسیار خواندنی کرده است.
انتشارات میلکان کتاب اوضاع خیلی خراب است را با ترجمهی سمانه پرهیزکاری منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه کرده است.
درباره کتاب اوضاع خیلی خراب است
اوضاع خیلی خراب است نوشتهی مارک منسون نویسنده و وبلاگنویس آمریکایی است. نویسندهای که پیشتر با کتاب «هنر ظریف بیخیالی» شناخته میشد، در آن کتاب حرفهای جدیدی برای گفتن داشت و بسیار هم با استقبال مواجه شد، اینبار در کتاب اوضاع خیلی خراب است باز هم مخاطبان را با ایدههایی جدید و حرفهایی تازه و خواندنی روبهرو کرده است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و توانست نظر مخاطبان را دوباره به منسن جلب کند. همانگونه که از عنوان فرعی این کتاب، یعنی «کتابی دربارهی امید»، پیداست، محور اثر امید، ارزش و اهمیتش، زیان امید بهمعنای ایدئولوژیک و آیینیاش و کامیابی در سایهی جهتدهی به رنج غیرقابل حذف از زندگی است. منسن هوشمندانه مشکلاتی را که مختص دورهی معاصر جهان است و البته به ظاهرِ پرزرقوبرق و فریبندهی این دوره نمیخورد، واکاوی کرده است. این کتاب را «سمانه پرهیزکاری» به فارسی برگردانده و برگردان او توسط نشر «میلکان» منتشر شده است.
خواندن کتاب اوضاع خیلی خراب است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به مخاطبان کتابهای خودیاری، روانشناسی و فلسفی پیشنهاد میکنیم.
چرا باید کتاب اوضاع خیلی خراب است را بخوانیم؟
این کتاب با صراحت تمام از نقاط تاریک زندگی مدرن گفته و راه یافتن معنا برای زندگی و پایداری و امید داشتن به ادامه زندگی را با لحنی طنز در اختیار مخاطبانش قرار داده است.
درباره مارک منسون
مارک منسن نویسندهی محبوب و وبلاگنویس آمریکایی، متولد نهم مارس ۱۹۸۴ است. منسن در سال ۲۰۰۸ وبلاگنویسی را آغاز کرد. موضوع اولین وبلاگ منسن دوستیابی و آداب معاشرت بود. او در سال ۲۰۱۰ وبلاگ جدیدی را برای مردان و توصیههای مهم به آنها راه انداخت. وبلاگهای منسن در طول سالهای فعالیت او، میلیونها بازدیدکننده داشته است. مارک منسن از سال ۲۰۱۱ تصمیم به نوشتن کتاب گرفت تا از این طریق مخاطبان بیشتری بهدست آورد. این راه جدید برای او خوشیمن بود و پس از انتشار دومین کتابش به شهرتی چشمگیر دست یافت؛ کتاب «هنر ظریف بیخیالی» که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و با استقبالی کمنظیر مواجه شد. از این کتاب بیش از دوازدهمیلیون نسخه به فروش رسیده و در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفته است.
کتاب دیگر منسن با عنوان «اوضاع خیلی خراب است» که در ادامهی کتاب پیشین او در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، باز هم با استقبال مواجه شد و نام منسن را دوباره بر سر زبانها انداخت. این کتاب نیز در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفته است. منسن در سال ۲۰۲۰ کتاب صوتی «عشق کافی نیست» را به انتشار رساند. صراحت و دستگذاشتن منسن بر نقاط تاریک زندگی از سوی برخی متقدان مورد انتقاد قرار گرفته است؛ در حالیکه اقبال عمومی به آثارش نشاندهندهی پررنگ بودن وجه عملگرایانه و واقعبینانهی کتابهای اوست.
نقد کتاب
کتاب اوضاع خیلی خراب است را باید با دو ویژگی مهم به یاد آورد. اول ایدههای مهم، تعیینکننده و گاهی تکاندهنده و فلسفیِ منسن و دوم لحن طنز او که حرفهای بعضا تلخ و سختش را قابل تحمل میکند. منسن در این کتاب از امید و اهمیت بنیادین آن گفته، اما تنها در برشمردن این اهمیت متوقف نمانده و همین نقطهی تمایز کتاب است. او از نقش ذهن انسان در ناامیدی، امید واهی یا دیگر مشکلات او گفته و از یافتههای علمی نیز در این راه یاری جسته است. مجموعهای که منسن برآورده، پر از جزئیاتِ روشنگری است که مخاطب را با ایدهی اصلی او بهخوبی آشنا میکند. وجه دیگر اهمیت کتاب، نقد دورهی کنونی تاریخ است. عصری که پر از امکانات و در عینحال پر از دامهای اضطراب و ناامیدی است. دورهای که شناخت ابعاد مختلفش برای حفظ ذهن انسان از فروپاشی و خاموشی ضروری است. توانایی منسن در طنازی همزمان با بیان حقایقی بسیارگزنده، درک و شناخت و کنار آمدن با آن حقایق را آسان و بلکه دلنشین کرده است.
ناامیدی، مرگ خاموش
منسن در آغازین صفحات کتاب اوضاع خیلی خراب است توضیح داده امیدی که میخواهد از آن سخن بگوید و راههای دستیابی به آن را برشمرده، واقعا چیست. برای درک امید، بهتر آن است که ناامیدی را بشناسیم. منسن متضاد «خوشحالی» را «عصبانیت» یا «ناراحتی» نمیداند. از نظر او متضاد خوشحالی «ناامیدی» است. زمانی که عصبانی هستیم، افق زندگی ما هنوز روشن است، چراکه دغدغهای داریم و احتمالا میخواهیم و میتوانیم برایش بجنگیم. ناامیدی اما «افقی خاکستری و بیپایان از تسلیمشدگی و بیتفاوتی» است و این یعنی همهچیز به فنا رفته. با ناامیدی مردهی متحرکی بیش نیستیم. مردهای که نهتنها برای خود خطر دارد بلکه مستعد ضربه و زخم زدن به همهچیز و همهکَس است؛ آنهم نه ضربهای سطحی که زخمی کاری.
منسن با واژهها و جملاتی کاملا روشن و و با لحنی بیلکنت ناامیدی را معرفی کرده و آن را ریشهی اضطراب، بیماریهای روانی و افسردگی دانسته است. روزگار مدرن با اینکه چیزی از امکانات برای انسانها کم نگذاشته، ناامیدی و تبعات و گرفتاریهای ناشی از آن را بیشتر کرده است. اینترنت، حملونقل آسان و سفرهای کوتاه به اقصا نقاط زمین و حتا فضا نتوانسته درد اصلی انسان را بکاهد که هیچ، بدتر و مزمنترش هم کرده است. در این موقعیت پیچیده، انسان برای دوباره جستن امید نیاز به آگاهی، احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی و جامعه دارد. منسن در ادامهی کتاب به این مباحث جذاب و تعیینکننده پرداخته است.
مورد عجیب الیوت
یکی از نمونههای جالبی که منسن در کتاب اوضاع خیلی خراب است به آن اشاره کرده، مورد «الیوت» است. الیوت مردی مبتلا به تومور مغزی بود که پس از عمل جراحی و درمان، تغییرات بزرگی را تجربه کرد. تغییراتی که منسن با جذابیت بسیار آن را نقل کرده است. این تغییرات باعث شد یافتههای جدیدی از ذهن انسان به دست آید: انسان دو ذهن دارد، یکی ذهن عقلانی و دیگری ذهن عاطفی. به تعبیر منسن این دو ذهن در صحبت کردن با یکدیگر بد عمل میکنند. ذهن عقلانی بیانگر افکار آگاهانهی انسان، توانایی او برای محاسبات و قابلیتش در استدلال است و ذهن عاطفی بیانگر احساسات، انگیزهها، شهود و غریزه است. ما خیال میکنیم که ذهن عقلانی در حال راندن ماشین هوشیاریمان است درحالیکه ذهن عاطفی روی صندلی مسافر نشسته و داد میزند: «کجا داری میروی؟». شناخت این دو ذهن پرده از دلایل بسیاری رفتارهای غیرمنطقی یا ناامیدی و گاهی درجازدنهای ما برمیدارد. منسن در بخش دوم کتاب که از اوضاع خراب دورهی کنونی میگوید، نقش این دو ذهن را در وضعیت بهوجودآمده، بررسی کرده است.
اوضاع خیلی خراب است؟ یا همه چیز به فنا رفته؟ بهترین ترجمه کتاب کدام است؟
عنوان اصلی این کتاب «Everything Is F*cked: A Book About Hope» است که در ترجمه شکلهای مختلفی پیدا کرده است و با توجه به ترجمهی تحتالفظی عنوان، عجیب هم نیست. «سمانه پرهیزکاری» این کتاب را با عنوان «اوضاع خیلی خراب است» با زبانی روان و دقیق ترجمه کرده است و نشر «میلکان» نسخهی او را به انتشار رسانده است. ترجمهی پرهیزکاری از این کتاب یکی از بهترین ترجمههای فارسی موجود است. «علیاکبر متواضع» این کتاب را با عنوان «همهچیز به فنا رفته» ترجمه کرده و نشر «کاکتوس» آن را چاپ کرده است. محمد خلعتبری و فاطمه بلدی نیز این کتاب را با همین عنوان منتشر کرده و انتشارات «کتاب کولهپشتی» آن را منتشر کرده است.
برشی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
«اولینباری که آیزاک نیوتن سیلی خورد، وسط مزرعهای ایستاده بود. عمویش داشت به او توضیح میداد که چرا گندم باید در ردیفهای اریب کاشته شود، اما آیزاک گوش نمیکرد. او به خورشید خیره شده بود و به این فکر میکرد که نور از چه تشکیل شده است.
او فقط پسربچهای هفتساله بود.
عمویش با پشت دست چنان سیلیای به او زد که حسِ خویشتنداریِ آیزاک موقتاً روی زمینی که بدنش روی آن افتاده بود، تکهتکه شد. او هر گونه حس انسجام شخصی را از دست داد و درحالیکه پارههای روحش مجدداً کنار هم قرار میگرفتند، مثل تکهای مخفی در خاک باقی ماند و برای همیشه در آنجا رها شد.
پدر آیزاک قبل از تولد او مُرده بود، و کمی بعد مادرش او را ترک کرده بود تا با مرد پیر و ثروتمندی از روستای کناری ازدواج کند. درنتیجه آیزاک سالهای شکلگیریِ هویتش را در دستبهدستشدن بین عموها، عموزادهها و پدربزرگ و مادربزرگ گذراند. هیچکس واقعاً او را نمیخواست و بیشترشان نمیدانستند چطور از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. او سربار بود و معمولاً محبت نمیدید.
عموی آیزاک یک مستِ بیسواد بود، اما بلد بود پرچینها و ردیفهای مزرعه را بشمرد. این تنها مهارتِ فکریِ او بود و احتمالاً برای همین بود که این کار را بیش از حد نیازش انجام میداد. آیزاک معمولاً در این ردیفشماریها با عمویش همراه میشد، چون این تنها وقتی بود که عمویش به او توجه نشان میداد، و او مثل آب در کویر، جذب کوچکترین توجهی میشد.
بعداً معلوم شد که آن پسرک اعجوبه است. او در هشتسالگی میتوانست مقدار خوراک موردنیاز گوسفندها و خوکها را برای فصل بعد پیشبینی کند و در نهسالگی میتوانست بهصورت ذهنی محاسبات مربوط به هکتارهای گندم، جو و سیبزمینی را انجام دهد.
آیزاک در دهسالگی به این نتیجه رسید که کشاورزی کار احمقانهایست و درعوض توجهش را به محاسبهٔ خطِ سیرِ دقیقِ خورشید در فصلهای مختلف معطوف کرد. عمویش به خط سیر دقیق خورشید اهمیتی نمیداد، چون این چیزها برایش آب و نان نمیشد، لااقل نه مستقیماً. بنابراین باز هم آیزاک را کتک میزد.»
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
الان که دارم مینویسم نصف نسخهی انگلیسی کتاب رو تموم کردم و تا اینجا باید بگم از اون کتابهاییه که نویسندهها بعد از زیادی معروف شدن یه کتابشون سریع یه کتاب دیگه بیرون میدن که از معروفیت کتاب قبل استفاده
من با خوندن کتاب قبلی مارک منسن، یعنی هنر ظریف رهایی از دغدغه ها اینقدر اعتماد به نفسم بالا رفت که با تمام مشکلات و مشقت هایی که داشت، یک کار تولیدی جدید شروع کردم و به سرعت یک کارگاه
در همین حد بگم که، منی که قسمتهای مهم هر کتاب را هایلایت میکنم، در این کتاب ماندهام چه کنم! چون هر پاراگراف این کتاب ارزشمند و مهم است، با ترجمهای عالی و روان.
تووی نت که درباره کتاب سرچ کرده بودم نظر یه شخصی رو خوندم که خلاصش این بود: «نویسنده چیز جدید یا تازه اثبات شدهای رو نمیگه فقط بلده چطور بگه و مخاطب جذب کنه و مطلبو ادم بگیره مثل یه
کلا کتابهای منسن به نکات خوبی اشاره میکنه ولی سیر مشخصی نداره. معلوم نیست میخواد به کجا برسه! مجموعه ای از حرفهای خوب رو به صورت پراکنده به شما میزنه. شاید از خوندن این کتاب خسته بشید ولی نکات خوبی داره که میتونید
بسیار زیبا و اثرگذار. در ابتدا ممکنه تصور بشه که دیدگاه منفی نسبت به همه امور زندگی داره اما به مرور متوجه میشین که اصلا اینطور نیست و فقط یک دید ریالیستیک بسیار منصفانه داره. . ترکیبی از روانشنساسی عمیق
من انگلیسی این کتاب رو خوندم.. نحوه نگارش مارک منسون از نویسنده های دیگه کمی تفاوت داره و از استفاده از کلمات رکیک ابایی نداره.. علاوه بر نحوه نگارش، مارک منسون دید جدیدی به قضیه پیشرفت و تعالی انسان داره و سعی
کتاب خیلی خوبی هستش و ترجمشم کاملا روانه چون در بردارنده واقعیت های مهلکی هستش یکم تفکر میطلبه و نمیشه مث رمان خوند تمومش کرد باید هزمش کرد و ادامش داد
برای اینکه با فضای فکری نویسنده آشنا بشید توصیه میکنم ابتدا به وبلاگ شخصی شون(markmanson.net) که توش مقاله مینویسن مراجعه کنید. حدود ۱۰۰ مقاله توی زمینه های متفاوت نوشتن و مجانی هم هست. بعدش اولین کتابشون که پر فروش تر
کتابی که صفحه به صفحه اش سطر به سطرش علمیه منطقیه همه چی داره پر تجربه است انگار عصاره ای از زندگیه بشر تاکنونه.کتابی بر له امید اما امیدوارانه.باورمندان به ادیان تاب شنیدنش رو ندارن چون مختصات و الگوریتم ادیان