دانلود و خرید کتاب معمای کارائیب آگاتا کریستی ترجمه نگین ازدجینی
تصویر جلد کتاب معمای کارائیب

کتاب معمای کارائیب

معرفی کتاب معمای کارائیب

کتاب معمای کارائیب نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ نگين ازدجينی است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. قصهٔ این رمان، هنگامی رخ می‌دهد که «خانم مارپل» پس از پشت سر گذاشتن یک بیماری، در حال گذراندن تعطیلات خود در هتلی در کنار دریای کارائیب است. در این بین، یکی از مهمانان آن هتل، مدرکی را فاش و ادعا می‌کند که یک قاتل سریالی در همان هتل ساکن است.

درباره کتاب معمای کارائیب

کتاب معمای کارائیب، رمانی است که خانم مارپل، قهرمان خود را، حتی هنگام گذراندن تعطیلات هم رها نمی‌کند.

این رمان در ۲۵ بخش، ماجرای اقدامات خانم مارپل در یک هتل را روایت می‌کند؛ هتلی که یکی از ساکنان‌اش مدعی می‌شود که قاتلی سریالی در آن میهمان است.

خواندن کتاب معمای کارائیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و به‌ویژه داستان‌های جنایی و کارآگاهی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. وی نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایش بیشترین ترجمه را به زبان‌های مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند. کریستی همچنین طولانی‌ترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد؛ این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمه‌شده‌ترین نویسنده است. کریستی شش رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است.

آگاتا کریستی طیّ هر دو جنگ جهانی، در بیمارستان‌ها خدمت کرد و دانشی درمورد سم‌هایی که در بسیاری از رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و نمایشنامه‌های وی وجود داشت را به‌دست آورد؛ او همچنین، در دوره‌ای از زندگی‌اش، چندین‌ماه را در حفاری‌هایی در خاورمیانه می‌گذراند و بدین‌ترتیب، از این دانش نیز در نگارش کتاب‌هایش سود می‌جست.

کریستی از خانواده‌ای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل می‌کرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پله‌های موفقیت پا گذاشت.

آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنری‌اش دریافت کرده است. بیشتر کتاب‌ها و داستان‌های کوتاه او (و بعضی‌ها از آن‌ها چندین بار) به‌صورت فیلم درآمده‌اند؛ از آن میان می‌توان فیلم‌های قتل در قطار سریع‌السیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشته‌های کریستی بارها برای تهیۀ برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مورد استفاده و اقتباس قرار گرفته‌اند.

علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، به‌خاطر علائق باستان‌شناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفت‌و‌گویی انجام داد.

تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:

رمان‌های پوارو:

۱۹۲۰: ماجرای اسرارآمیز در استایلز

۱۹۲۳: قتل در زمین گلف

۱۹۲۶: قتل راجر آکروید

۱۹۲۷: چهار (قدرت) بزرگ

۱۹۲۸: راز قطار آبی

۱۹۳۲: خطر در خانه آخر

۱۹۳۳: لرد اجور می‌میرد

۱۹۳۴: قتل در قطار سریع‌السیر شرق

۱۹۳۵: تراژدی در سه پرده

۱۹۳۵: مرگ در میان ابرها

۱۹۳۶: قتل به ترتیب الفبا

۱۹۳۶: قتل در بین‌النهرین

۱۹۳۶: ورق‌های روی میز

۱۹۳۷: شاهد خاموش

۱۹۳۷: مرگ بر روی نیل

۱۹۳۸: کریسمس هرکول پوآرو

۱۹۳۸: ملاقات با مرگ

۱۹۴۰: جنایت‌های میهن پرستانه

و ...

مجموعه داستان‌ها:

تحقیقات پوآرو

قتل در مجتمع مسکونی

راز رگاتا

کارهای هرکول

شاهدی برای پیگرد قانونی

سه موش کور

ماجرای پودینگ کریسمس

گناه مضاعف

نخستین پرونده‌های پوآرو

گرفتاری در خلیج پولنسا

مجموعه چای هارلوین

روشنایی ماندگار

رمان خانم مارپل:

۱۹۳۰: قتل در خانه کشیش

۱۹۴۲: جسدی در کتابخانه

۱۹۴۲: انگشت متحرک

۱۹۵۰: اعلام یک قتل

۱۹۵۲: آنها این کار را با آیینه انجام می‌دهند

۱۹۵۳: جیب پر از چاودار

و...

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت. 

بخش‌هایی از کتاب معمای کارائیب

«در سالن ناهارخوری، مالی تزئينات روی ميزها را مرتب می‌کرد، يک کارد اضافی برداشت، چنگالی را صاف کرد و يکی دو ليوان را سر جايشان گذاشت و عقب‌تر رفت تا نتيجه کارش را ببيند و بعد به تراس رفت.

هيچ‌کس را در تراس نديد، مالی به گوشه‌ای رفت و کنار نرده‌ها ايستاد.

شب ديگری آغاز می‌شد. پچ‌پچ مردم و نوشيدن‌ها از نو شروع می‌شد، همه آدم‌ها شاد و بی‌خيال از زندگيشان لذت می‌بردند، همان زندگی‌ای که مالی آرزوی آن را داشت. تا چند روز پيش چقدر از زندگی لذت می‌برد، حالا حتا تيم نيز به نظر مضطرب می‌آمد. شايد اين نگرانی طبيعی بود. موفقيتشان در اين کار و اداره هتل به نحو احسن واقعاًً اهميت داشت. به هر حال تيم همه نيرو و سرمايه‌اش را وقف اين کار کرده بود.

مالی فکر می‌کرد که آيا واقعاًً فقط اين مسئله باعث نگرانی تيم شده؟ مالی به خود گفت: «تيم نگران من است. ولی نمی‌فهمم چرا بايد نگرانم باشد.» اگرچه تيم هميشه نگران زن اولش بوده. مالی از اين موضوع کاملاً مطمئن بود. سؤالاتی که تيم از او می‌کرد، نگاه‌های عصبی و زيرچشمی که گاه و بيگاه به مالی می‌انداخت، همه اين‌ها نشانگر اضطرابش بود. ولی آخر چرا؟ مالی همه‌چيز را در ذهنش مرور کرد و با خود گفت: «من که خيلی محتاط بودم...» خودش هم سر درنمی‌آورد. نمی‌دانست که نگرانی و اضطرابش از چه زمانی شروع شد. چندان مطمئن نبود. نمی‌فهميد ترس و وحشت او از مردم از چه ناشی می‌شد و چه دليلی داشت. اصلاً آدم‌ها چه کاری می‌توانستند بکنند که عليهش و به ضررش باشد؟ چرا بخواهند به او آسيبی برسانند؟ سرش را تکان داد. گيج و سردرگم بود. در همين بين دستی بازويش را لمس کرد، و مالی چنان غرق در افکارش بود که سخت يکه خورد.

رويش را برگرداند و گريگوری دايسون را ديد که متعجب و با حالتی عذرخواهانه پشتش ايستاده است.»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

کاربر ۲۹۶۸۷۹۳
۱۴۰۰/۰۱/۱۶

دیگه بهتر از این..؟

کتاب باز
۱۳۹۹/۰۱/۲۹

یعنی نویسنده های دیگه خودشونو بکشن نمیتونن مثل آگاتا کریستی بنویسن! پنج ستاره کمشه....

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۸/۰۲/۱۶

به حق که برازنده ی لقب ملکه ی جنایته با اینهمه خلاقیت🤩🤩

سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

کتاب ۳۱۲ از کتابخانه همگانی، یک داستان جنایی جذاب و پرکشش از سری داستان های خانم مارپل . ترجمه و‌ ویرایش هم خوب بود .

zohreh_in_dark
۱۳۹۹/۰۵/۲۹

داستان در یک منطقه ی توریستی می گذره که ظاهرا برای خانم مارپل خیلی کسل کننده ست ولی خب مثل همیشه یه قتلی اتفاق می افته و خانم مارپل هم حلش می کنه. خوبه اول این کتابو بخونید و بعد

- بیشتر
فرسا
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

کتاب های اگاتا کریستی فوق العاده هستن ... خوندن کتاب هاشون یه جور ورزش ذهن به حساب میان . البته من یه اشکال به این کتاب میتونم بگیرم اونم اینه که خواننده با اطلاعات موجود در کتاب نمیتونه معما رو حل

- بیشتر
parnian.frh
۱۳۹۸/۰۲/۰۴

من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم عالللللللللییییییههههه واقعا ارزش داره منو به دنبال قاتل کشوند.

sadaf
۱۳۹۵/۰۸/۰۴

کتاب های اگاتا کریسیتی رو بیشتر بزارین لطفا

ketabkhan
۱۳۹۹/۰۴/۳۱

آگاتا کریستی از اون دسته نویسنده هاست که هر چقدر کتابش رو بخونی و فیلم و سریالش رو ببینی باز هم کمه. اصلا سیر نمی‌شی و باز هم برات جدیده. یکی از ویژگی‌های خوبه کتابش اینه که همه چیز رو

- بیشتر
Sara Bbatha
۱۳۹۹/۰۵/۱۷

حرف نداره

«حتا خيلی اوقات از حال نزديکانمان هم بی‌خبريم.» «به نظرم، مبالغه می‌کنی!» «ابدا، انسان تصويری از ديگران در ذهن خودش ساخته و پرداخته و به تصوير خودش از آن اشخاص فکر می‌کند. و چه بسا افکارش با واقعيت فاصله زيادی داشته باشند.»
امیررضا
اگر چيزی برای پنهان کردن داشته باشيد، صحبت کردن هميشه خطرناک است.
فرسا
زنده ماندن بيش‌تر از زندگی کردن ارزش دارد. وقتی انسان می‌بيند که ممکن است زندگی‌اش را از دست بدهد، آن‌وقت زندگی برايش جالب و ارزشمند می‌شود. شايد نبايد چنين باشد، ولی هست. زمانی‌که آدم قوی و جوان و سالم است زندگی پيش رو به نظر طولانی می‌آيد و آن‌قدر اهميت و ارزش ندارد. اين جوان‌ها هستند که به سادگی به دليل نااميدی و شکست در عشق يا افسردگی و ناراحتی خودکشی می‌کنند ولی پيرها ارزش زندگی را درک می‌کنند.»
امیررضا
پسر او را نگاه کرد؛ پيراهن کهنه لکدار، پاهای برهنه، ناخن‌های کثيف پا، بوی گند چربی... . از خود می‌پرسيد که چرا چنين ديوانه‌وار مجذوب اين دختر شده است. خانم مارپل نيز دقيقاً همين سؤال را از خود می‌کرد، واقعاًً که!
N.gh
انسان تصويری از ديگران در ذهن خودش ساخته و پرداخته و به تصوير خودش از آن اشخاص فکر می‌کند. و چه بسا افکارش با واقعيت فاصله زيادی داشته باشند.
Aysan
بيش‌ترين لذت زندگی‌اش اين بود که هر چيزی را که ديگران می‌گويند، به شدت انکار کند.
|قافیه باران|
نود درصد اوقات، قضاوت اوليه انسان صحيح است.
mojan
واقعاًً چند مرد متأهل پيدا می‌شود که رفتارشان شبيه مردان مجرد نباشد؟!
hamtaf
«انسان هميشه در طول حيات با مرگ روبروست.»
فاطمه
«عين داستان همان کسی است که می‌گويد روح ديده. هيچ‌کس شخصی را که ادعا می‌کند به چشم خود شبحی ديده، ملاقات نمی‌کند. هميشه نوه‌خاله‌ها و نوه‌عمه‌ها، دوستان يا دوست دوستانند که به چشم خودشان روح ديده‌اند!
فرسا
هيچ‌کس شخصی را که ادعا می‌کند به چشم خود شبحی ديده، ملاقات نمی‌کند. هميشه نوه‌خاله‌ها و نوه‌عمه‌ها، دوستان يا دوست دوستانند که به چشم خودشان روح ديده‌اند!
نیکو👷‍♀️
زنده ماندن بيش‌تر از زندگی کردن ارزش دارد. وقتی انسان می‌بيند که ممکن است زندگی‌اش را از دست بدهد، آن‌وقت زندگی برايش جالب و ارزشمند می‌شود. شايد نبايد چنين باشد، ولی هست. زمانی‌که آدم قوی و جوان و سالم است زندگی پيش رو به نظر طولانی می‌آيد و آن‌قدر اهميت و ارزش ندارد. اين جوان‌ها هستند که به سادگی به دليل نااميدی و شکست در عشق يا افسردگی و ناراحتی خودکشی می‌کنند ولی پيرها ارزش زندگی را درک می‌کنند.»
ترنج
گاهی اوقات فکر می‌کنم حيف است که چنين داروهايی برای مردم تجويز کنيم. انسان بايد ياد بگيرد که چطور مشکلات زندگی را تحمل کند. خيلی خوب است که برای بند آوردن گريه بچه يک پستانک در دهانش بچپانيم و ساکتش کنيم ولی چاره کار نمی‌شود، علاوه‌بر اين‌که در تمام طول زندگی نيز نمی‌توان چنين کاری کرد.
سلام
می‌دانيد که داستان‌های ساختگی و دروغی چقدر آسان بين مردم پخش می‌شود. من خودم با چنين مواردی به کرات روبرو شده‌ام.
hamtaf
اگر چيزی برای پنهان کردن داشته باشيد، صحبت کردن هميشه خطرناک است.»
مژده
همه ما چيزهای عجيب و غريبی نزد خودمان نگه می‌داريم...
فاطمه
زمانی‌که آدم قوی و جوان و سالم است زندگی پيش رو به نظر طولانی می‌آيد و آن‌قدر اهميت و ارزش ندارد. اين جوان‌ها هستند که به سادگی به دليل نااميدی و شکست در عشق يا افسردگی و ناراحتی خودکشی می‌کنند ولی پيرها ارزش زندگی را درک می‌کنند.»
"هلاله"
زنده ماندن بيش‌تر از زندگی کردن ارزش دارد. وقتی انسان می‌بيند که ممکن است زندگی‌اش را از دست بدهد، آن‌وقت زندگی برايش جالب و ارزشمند می‌شود.
"هلاله"
«انسان هيچ‌وقت نمی‌تواند از چيزی صددرصد مطمئن باشد. اين اولين درسی است که در حرفه من می‌آموزيد.»
zohreh
انسان بايد ياد بگيرد که چطور مشکلات زندگی را تحمل کند. خيلی خوب است که برای بند آوردن گريه بچه يک پستانک در دهانش بچپانيم و ساکتش کنيم ولی چاره کار نمی‌شود، علاوه‌بر اين‌که در تمام طول زندگی نيز نمی‌توان چنين کاری کرد.
zohreh

حجم

۱۹۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۹۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۱۳۴,۵۰۰
۱۰۷,۶۰۰
۲۰%
تومان