دانلود و خرید کتاب آه با شین محمدکاظم مزینانی
تصویر جلد کتاب آه با شین

کتاب آه با شین

معرفی کتاب آه با شین

کتاب آه با شین، اثری نوشته‌ی محمد‌کاظم مزینانی، است. داستان آه با شین روایت زوال یک خاندان قاجاری در لایه‌های مختلف است که هرکدام بخشی از ماجرا را روایت می‌کند و با ایجاد تعلیق‌های به جا و مناسب، خواننده را تا پایان داستان همراه خود می‌برد. 

درباره‌ی  کتاب آه با شین

محمدکاظم مزینانی در کتاب آه با شین راوی داستان زوال یک خاندان قجری است. داستان در سه لایه مختلف برای خواننده تعریف می‌شود. لایه صفر داستان، زمان حال شازده پنجم یا ته‌تغاری است که تا آخر، نام دقیقش مشخص نمی‌شود.

شازده در زمان حال داستان بالای هفتاد سال سن دارد و بیماری قلبی و سکته او را زمینگیر کرده است. در این لایه، دست و پنجه نرم کردن او را با بیماری‌اش، خاطرات گذشته و پسرش«کاوه» که تنها میراث خانواده سالاری است می‌بینیم. کاوه معتاد است و زندگی‌ خانوادگی‌اش در حال فروپاشی. در لایه دوم داستان که به صورت فلش‌بک ارائه می‌شود، داستان خاندان سالاری از نوادگان فتحعلی شاه قاجار روایت می‌شود. داستان در این لایه خطی تعریف می‌شود و رو به جلو می‌رود. به مرور خواننده با شخصیت‌های زیاد آن آشنا می‌شود، زندگی هر یک را می‌خواند و سرنوشت‌شان را تا مرگ دنبال می‌کند. در لایه دیگری از داستان، خرده‌روایت‌های مربوط به شخصیت‌ها به صورت صحنه‌ای از گذشته آنها ارائه می‌شود که کمک شایانی به عمق‌بخشی شخصیت‌ها می‌کند.

کتاب آه با شین را می‌توانیم داستانی تاریخی نیز بدانیم چراکه  در پس‌زمینه داستان از فصل اول تا انتها به ترتیب برهه‌هایی از تاریخ معاصر ایران مانند دوران رضا شاه و فرمان کشف حجاب، جنگ جهانی و سقوط رضا شاه، سر کار آمدن محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی، گسترش فضای شهری و ساخت‌وسازهای آن دوران و تخریب فضاهای روستایی و بکر، مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و بعد از آن و حتی جنگ تحمیلی و زمان حال، دوره می‌شوند. آه با شین با استفاده از نثری سلیس و لحنی مناسب، همین‌طور استفاده از تعلیق و کشش، داستان جذابی خلق می‌کند تا خواننده را در مسیر یادآوری تاریخ معاصر با خود همراه سازد.

 کتاب آه با شین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

آه با شین برای دوست داران داستان‌ها و رمان‌های تاریخی کتابی جذاب و خواندنی است. 

درباره‌ی محمدکاظم مزینانی

محمدکاظم مزینانی سال ١٣٤٢ در دامغان متولد شد و تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی به پایان برد. او در حوزه کودک و نوجوان چندین اثر دارد که می‌توان آن‌ها را به داستان و شعر نوجوان و کودک تقسیم کرد. در سال ۱۳۸۵ کتابش با عنوان پائیز در قطار توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش کودک و نوجوان را بدست آورد. چندی پیش از او رمانی درباره زندگانی محمدرضا پهلوی منتشر شد. این رمان که عنوان شاه بی شین برای آن انتخاب شده، در جشنواره داستان انقلاب ایران مورد تقدیر قرار گرفته بود.

جملاتی از  کتاب آه با شین

انتظار مداوم، همیشه و هر جا، پشت پنجره‌‌ها، برای سررسیدن مأمورها، در خیابان، برای مطمئن شدن از سلامتی رفقا، توی دادگاه، برای دریافت حکم قاضی، پشت میله‌‌های زندان، در انتظار رسیدن زمان آزادی، و در دوره‌‌‌‌ کودکی، برای شنیدن جواب سؤال‌‌هایت از پدرِ پدربزرگت، شازده.

ـ حضرت والا، چرا اَلیجه این‌جور نگاهم می‌‌کند؟

هیچ‌‌کس نفهمید اَلیجه از کجا پیدایش شد. یک روز تابستانی، درست سر ساعت پنج عصر، آمد و با وقار نشست جلوی درگاه شاه‌‌نشین و به بساط شازده زل زد. نگاهش چنان داغ و چسبناک بود که شازده ناگهان کفری شد و نگاه پُرتُخمانه‌‌ای به او انداخت و به میرزاخان گفت: «پدرسگ جوری نگاه می‌‌کند که انگار قرار است اتفاق ناجوری برای آدم بیفتد.»

ebagheri
۱۳۹۸/۰۷/۱۸

فوقق العاده عالی یک رمان تاریخی جذاب پر از خرده روایت های خواندنی و بکر فلش بک های هوشمندانه نویسنده انتقال بین گذشته و آینده با یک فصل مشترک و کلمه کلیدی، نشان دهنده تلاش فکری و ذهن جوال ایشونه در کل

- بیشتر
apachi
۱۳۹۴/۱۲/۲۳

آنچه در آه با شین محمدکاظم مزینانی خوانده ام مختصرا زوال خاندان قاجار در چند نسل و یا به عبارتی در دوره ای 200 سال به نظر می آید. مضمونی که در نگاه اول رمان شازده احتجاب گلشیری را یادآوری

- بیشتر
اندیشه
۱۳۹۵/۱۱/۱۶

کتاب فوق العاده ای بود،۲روزه خوندمش.متن خوب ودلنشینی داشت.به زیبایی نکات تاریخی رو درقالب قصه بیان کرده بود.از خوندنش پشیمون نمیشید.

وحید
۱۳۹۴/۰۱/۱۲

اگر بخواهم در یک کلام در مورد این کتاب بگویم باید بگویم که بسیار عالی! در توضیح بیشتر لازم است بگویم که اصولا رمان هایی که بر اساس تاریخ واقعی نوشته شده باشند و این سطح از گیرایی را داشته

- بیشتر
مانا
۱۴۰۰/۰۸/۰۴

مزینانی با نوآوری در بیان حوادث تاریخی گل کاشته است. دست مریزاد! از نظر تکنیک روایی و داستانی عالی است..... 😘😘 چقدر قشنگ بود. چند روز صبح ها و شب ها این‌کتاب را خواندم. به خواندنش می ارزید. چقدر اطلاعاتم درباره دامغان و لحجه

- بیشتر
بهاری
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

شخصیت ها به خوبی شکل گرفتن و روایت داستان به زبان مردم عامی از گذشته تا به امروز خیلی روان بود، چیزی که باعث شد این کتاب کششی که انتظار داشتم رو برای من نداشته باشه شاخ و برگ دادن‌ِ

- بیشتر
پسرخوانده مرحوم صاحب مغازل
۱۳۹۴/۰۶/۱۲

دو ماهی میشه که از اتمام خوندنش گذشته علیرغم جذابیتی که ضمن خوندن داشت، الان یک تصویر درهمی در ذهنم مونده که یحتمل واس خاطر همی حواشیشه

دوست داری دوباره برگردی به دوران کودکی، به آدم‌‌هایی که به‌شدت وجود داشتند، کسانی که بیشتر با خیالشان زندگی می‌‌کردند تا موبایلشان، دورانی که تعادل ظریف زندگی به سبیل‌‌های یک گربه بند بود، دورانی که حتی اشیا هم جان داشتند و عمر طولانی می‌‌کردند.
مهدی طالقانی
کاوه جسم بی‌‌حست را بغل می‌‌گیرد و با کمک مادرش می‌‌گذارد عقب ماشین آژانس. بانو کنارت می‌‌نشیند و دست لمس و لَخت تو را می‌‌گیرد توی دستش و تو چیزی حس نمی‌‌کنی؛ گرمای دستی که همیشه به تو زندگی می‌‌بخشید، امواج ملایم مهربانی که همیشه از طریق دست او به تو منتقل می‌‌شد ... وای که چه راحت این دست‌‌ها را از دست داده‌‌ای!
مهدی طالقانی

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۱۱۹,۰۰۰
۵۹,۵۰۰
۵۰%
تومان