با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب جاده های خلوت جنگ
۵٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب جاده های خلوت جنگ
بسیاری محسن مطلق را با کتاب «زندهباد کمیل» میشناسند. همین کتاب هم بود که پای او را به میدان خاطرهنویسی جنگ باز کرد و از او چهره ای ساخت که در ابیات جنگ میتوان به لحن، روایت و صداقت او اعتماد کرد.
محسن بچه یکی از محلههای قدیمی جنوب تهران است که در سن و سال پایین به جبهه رفت. او از راویان خوشزبان جنگ است که چند کتاب خواندنیاش از آن روزها به آثار ادبی جنگ افزوده است.
«جاده های خلوت جنگ» تازهترین اثر مطلق است که مثل آیینهای همه زندگی او را نشان میدهد. از روزهای کودکیاش تا لحظهای که جنگ عراق با ایران پایان مییابد:
«هنوز دانشآموزی کوچک به حساب میآمدم که برای عضویت در بسیج به مسجد انصار مراجعه کردم. آن روزها، برای افرادی به سن و سال من، عضویت در بسیج، برگ برندهای بود تا زودتر به جبهه اعزام شویم. در همانجا برای اولین بار با کلمهٔ گزینش و تحقیقات محلی آشنا شدم. فرمی به من دادند تا پر کنم. آن موقع هم مثل حالا افرادی که در لباس مسئول گزینش یا تحقیقات محلی، در زندگی خصوصی مردم سرک میکشیدند، مطرود بودند و اگرچه مسئول گزینش با خوشرویی کامل پذیرای من شد، اما از او خوشم نیامد.
در فرمی که میبایست اطلاعات مختلفی از خود مینوشتم، یک سؤال بیشتر از همه مرا به خود مشغول ساخت و آن مربوط به گذشتهٔ من بود: «گوشهای از زندگی و سوابق خود را به طور اختصار شرح دهید.» این سؤال، مرا برآن داشت تا در وقتی اندک، تمام آنچه را که از گذشتهٔ خود میدانستم، در ذهن خویش مرور کنم و از میان آن خاطرات فقط چیزی را بنویسم که مرا شاخ شمشادی مبادی آداب جلوه دهد تا در اولین تجربهٔ گزینشیام بازنده نباشم؛ ولی گذشتهٔ من چیزی فراتر از آن چند سطر بود و خاطراتم، مجالی بیشتر برای مرور کردن میخواست. با خود خلوت کردم تا قدیمیترین اعمالم را به خاطر آورم. با خیره شدن در چند قطعه عکس که برای تکمیل پرونده آورده بودم، به سراغ تاریخیترین اوراق تقویم زندگیام رفتم و آنها را یکیک مرور کردم. خاطراتی که مرا از کودکی به نوجوانی و جوانی پیوند زده بود.»
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمند![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
زهرا اسپید
نبرد در الوکمحمود جوانبخت
جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفریمجتبی جعفری
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
پنهان زیر باران (خاطرات سردار علی ناصری)سیدقاسم یاحسینی
آلواتانعلیمحمد ابراهیمی
چفیه های زخمیسیدحسن حسینیارسنجانی
بلدچی؛ جلد دوماسماعیل سپهوند
چزابه؛ خاطرات سردار فتحالله جعفریفتح الله جعفری
کولجشاهرخ ساسانی
سال های خوش جوانیحیدر مالمیر
آبراه هجرت (خاطرات رزمندگان اندیمشک)عبدالرحیم چگله
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراقمهناز فتاحی
کهنه سربازاسکندر بیرانوند
او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسانگلستان جعفریان
رد پای برهنهحمید حسام
رملهای تشنهجعفر ربیعی
بلدچی؛ جلد اولاسماعیل سپهوند
نخل ها تو را می خوانندزهرا حیدری
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
قیمت:
۲۹۸,۰۰۰
تومان

نظرات کاربران
بسیار بسیار کتاب خوبیه چه از لحاظ نگارش و چه از لحاظ بیان موقعیت ها و شرایط لعنت بر جنگ و جنگ افروزان بامید صلح جاوید و با سپاس فراوان از زحمات شما عزیزان از این که در آخر تغییر