کتاب او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسان گلستان جعفریان + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسان

کتاب او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسان

دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۹از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسان

«او نگاهش را به ارث گذاشت» داستان‌واره‌ای است از زندگی پرفراز و نشیب شهیدحسن آب‌شناسان. سرلشکر شهید حسن آب‌شناسان، به سال ۱۳۱۵ در تهران، محلهٔ نازی‌آباد چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۳۶ وارد دانشکدهٔ افسری شد و در سال ۱۳۳۹ با درجهٔ ستوان دومی تحصیلاتش را به پایان برد. وی در سال ۱۳۴۰ دورهٔ مقدماتی را به پایان رساند و جزء شاگردانی بود که نخستین دورهٔ چتربازی و تکاوری را در داخل و خارج از کشور پشت سر گذاشت. حسن آب‌شناسان به کسب علوم و فنون نظامی علاقهٔ بسیار داشت، به طوری که تا سال ۱۳۵۶ دوره‌های عالی و فرماندهی «دافوس» را با موفقیت به پایان رساند. با پیروزی انقلاب اسلامی حسن آب‌شناسان به تعلیم نیروهای ارتش و سپاه پرداخت و شاگردان چریک زبده‌ای را تربیت کرد. شاگردانی که با توجه به درگیری‌های اوایل انقلاب در کردستان، در برقراری آرامش در این منطقه نقش به‌سزایی ایفا کردند. با آغاز جنگ عراق علیه ایران، آب‌شناسان به منطقهٔ جنوب اعزام شد و در ستاد جنگ‌های نامنظم به فعالیت پرداخت و در همان روزهای آغازین جنگ توانست اولین گروه اسرای عراقی را روانهٔ اردوگاه‌های ایران کند. این مرد باتجربه، توانست با آوردن موتورسیکلت‌سواران به میدان‌های جنگ به پشت جبههٔ دشمن دست پیدا کند. او برای نفوذ به پشت جبههٔ نیروهای عراقی، از افراد بومی دوره‌دیدهٔ مسلط به زبان عربی استفاده می‌کرد و با کمک آن‌ها اطلاعات ارزشمندی را از وضعیت نیروهای عراقی به دست می‌آورد. اهالی دشت عباس، لقب شیر صحرا را به این فرمانده چریک داده بودند که رادیو عراق هم کم‌کم با همین لقب از او نام می‌برد. وقتی مدت زمانی از آغاز تهاجم عراق به ایران گذشت، جنگ حالت کلاسیک و رسمی پیدا کرد و نیروهای ایران در مقابل دشمن متجاوز صف‌آرایی کردند. حسن آب‌شناسان به فرماندهی قرارگاه حمزهٔ سیدالشهدا منصوب شد و توانست با تلفیق نیروهای ارتش و سپاه و عقد پیوند برادری بین خودش و محمد بروجردی که بی‌نهایت به شخصیت او عشق می‌ورزید، پیروزی‌های بزرگی در منطقهٔ کردستان به دست آورد. آخرین مسئولیت شهید آب‌شناسان، فرماندهی لشکر ۲۳ نیروهای مخصوص بود که بیش از چهار سال طول کشید. این مرد بزرگ که چریک پیر هم لقب گرفته بود، در تاریخ هشتم مهرماه سال ۱۳۶۴ طی عملیات قادر ـ که طراحی و فرماندهی آن را نیز خودش بر عهده داشت ـ در منطقهٔ سرسول به شهادت رسید.

درباره گلستان جعفریان

گلستان جعفریان نویسنده‌ای ایرانی است که آثارش تأثیر گسترده‌ای بر ادبیات جنگ و پایداری گذاشته است. او با نگاهی انسانی، عاطفی و روزمره به جنگ بُعد دیگری از انسانیت و فداکاری را به رشته‌ی تحریر درآورده است. آثار او همیشه منتقدانی جدی داشته‌اند که گاهی موافق و گاهی مخالف سبک روایت او بوده‌اند.

گلستان جعفریان در مشهد به دنیا آمد؛ شهری که تأثیرات فرهنگی عمیقی بر تربیت او گذاشت. خانواده‌اش در سال‌های ابتدایی زندگی، به کرج نقل مکان کردند. این تغییر مکان، تجربه‌ای غنی از تنوع فرهنگی و اجتماعی برای او فراهم کرد که بعدها در آثارش بازتاب یافت.

او در دانشگاه در رشته الهیات و تمدن ملل اسلامی تحصیل کرد. این رشته، دیدگاه‌های او را درباره‌ی تاریخ، فرهنگ و روایت‌های مذهبی غنی‌تر کرد. علاقه‌مندی او به تاریخ و تمدن باعث شد تا در آثارش روایت‌هایی را در پیش بگیرد که جنبه‌های انسانی و فرهنگی را در جنگ و مقاومت برجسته می‌کند.

بیوگرافی گلستان جعفریان را در صفحه این نویسنده می‌توانید بخوانید.

نظرات کاربران

سعیدرضا
۱۴۰۰/۰۴/۲۷

کتاب تاثیر گذاری بود اما حق شهید آبشناسان را ادا نمی کرد. به دوستان توصیه میشود

Hamid Mousazadeh
۱۳۹۷/۱۲/۰۴

با اینکه خودم از علاقه مندان به تاریخ ارتش هستم واقعا از خرید پشیمون شدم نویسنده یه افسانه از زندگی شهید درست کرده و صحنه بستن بند کفش رو در سه صفحه توضیح داده، این کتاب رو مقایسه کنید با

- بیشتر
حمید
۱۴۰۴/۰۶/۲۸

کتاب بصورت کاملن خلاصه شده است و برای کسانی که مثل من دنبال جزئیات در خاطره ها هستند مناسب نیست

کاربر ۲۶۹۹۷۵۵
۱۴۰۳/۰۹/۲۶

عالی بود شهید فردی خستگی ناپذیر بود

mmd :)
۱۴۰۲/۰۲/۲۷

شهید حسن ابشناسان فرمانده بسیار پر افتخاری بوده؛ اما این کتاب میتونست خیلی واقع بینانه تر به زندگی و افتخارات این شهید بپردازد. خیلی از افتخارات این شهید جاودان، با یک سرچ ساده در اینترنت با اسناد و مدارک زیادی قابل

- بیشتر

بریده‌هایی از کتاب

پروردگار مهربان، همهٔ بندگانش را دوست دارد. ما توکلمان ضعیف است.
گل پری
تنها انتظارم این است که به من اجازهٔ خدمت در جایی داده شود که از تمام توانایی‌هایم در راه دین و میهنم استفاده کنم.
گل پری
این مرد بزرگ پس از شهادتش میراثی نداشت جز چهار هزار جلد کتاب و انبوهی از یادداشت‌های عرفانی که از روح زیبای او سخن می‌گفت. به پسرش افشین گفته بود: «پسرم، من برای تو پول، ملک و فرش به ارث نگذاشته‌ام. من در زندگی به دنبال بهتر کردن منزل، وسایل زندگی یا پس‌انداز پول‌هایم در بانک نبوده‌ام. من در زندگی به دنبال ساختن شخصیت خودم بودم.
معجزه ی سپاسگزاری
«تا می‌توانی بخوان، پسرم! فرصت خیلی کمی داری! فرصت‌ها آن‌قدر به‌سرعت از دست می‌روند که نمی‌توانی تصورش را هم بکنی. بخوان و به آموخته‌هایت عمل کن. اگر این کار را نکنی، آنچه آموخته‌ای از میان می‌رود و تو به سستی و بی‌انگیزگی کشانده می‌شوی.»
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
«دعا بهترین کاری است که بندگان خدا در حق همدیگر انجام می‌دهند، گروهبان. برو در پناه خدا. حتماً جواب نامه‌های دخترت را بده!»
گل پری
احساس غرور و برتری‌جویی نسبت به انسان‌های دیگر که لباسی معمولی پوشیده‌اند، بد است. این حالت یعنی هوای نفس، یعنی آن چه تو باید بر آن غلبه کنی.
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
ـ خب، به نظر تو می‌شود در روز سه وعده غذا نخورد و بعد از بدن کار کشید؟ روح هم همین‌طور است. من چطور می‌توانم به مغزم غذا ندهم و بعد انتظار داشته باشم که فکرم درست کار کند و درست تصمیم بگیرد؟
parimah
تو باید بخوانی و عمل کنی، وگرنه خوانده‌ها و دانسته‌هایت ضایع می‌شود و می‌تواند ذهنت را هم ضایع کند.
parimah
پروردگارا! از آنچه می‌ترسم، نیرومندم ساز و از آنچه هراسانم نگهم دار و از جان و دینم محافظت نما.
parimah
او معتقد بود که در میدان نبرد، علاوه بر توکل به خدا، دانش، معلومات، جسارت، لیاقت و ابتکار عمل در فرماندهی نیروها هم لازم است
گل پری
جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدی
حسین نیری
تکریت با طعم پنج پنج
محمد علی‌زاده
آزادگی در اسارت
سید حبیب حبیب‌پور
زندان الرشید؛ خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه سردار علی اصغر گرجی زاده
محمدمهدی بهداروند
ضربت متقابل: کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
حسین بهزاد
شلیک به آسمان
ابراهیم زاهدی مطلق
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزاد‌شده ایرانی شریف صابری
محسن سنچولی پردل
دین
علی‌رضا مسرتی
نام: سیدرضا
رضا جمشیدی
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
گزارش یک بازجویی
مرتضی بشیری
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی‌ بالازاده
ساسان ناطق
پرواز با آتش
زهره علی‌عسگری
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
یک شهر یک خانه
مریم حضرتی
سالار تکریت
مصطفی زمانی‌فر
پاداش و کیفر
بیژن کیانی

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان