کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتح‌الله جعفری فتح الله جعفری + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتح‌الله جعفری

کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتح‌الله جعفری

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتح‌الله جعفری

فتح‌الله جعفری اهل اصفهان است. در روزهای آغاز جنگ، این جوان در کردستانِ پرآشوب بود که عراق تانک‌ها و توپ‌هایش را از خطوط مرزی عبور داد و خاک ما را اشغال کرد. او به همراه چند نفر از همشهری‌هایش خود را به جنوب رساند تا آن ضرب‌شستی که به جیره‌بگیرهای داخلی نشان داده بود، به عراقی‌ها هم نشان دهد. فتح‌الله به جنگ جنوب گره می‌خورد. به نقشه‌ها و کالک‌ها، به رودخانه‌ها و پل‌ها، به تپه‌ها و دشت‌ها، به سنگرها و خاکریزها، به سلاح‌های سبک و سنگین، به تانک‌ها و نفربرها و مهم‌تر از همه این‌ها به اندیشمند جوانی گره می‌خورد که هم منطقه جنوب را مثل کف دستش می‌شناخت و هم راه‌های رسیدن به آسمان را. او دو زانو کنار حسن باقری می‌نشست و از تجربه‌های بی‌بدیل او برای بیرون راندن عراقی‌ها از خاک ایران استفاده می‌کرد. حالا سال‌ها از آن روزها می‌گذرد. هنوز کسی نمی‌داند حسن باقری در کدام طبقه آسمان خانه دارد. اما فتح‌الله مانده است تا سرداری باشد که از آن روزها بگوید؛ با همان لهجه خوش اصفهانی و زخم‌هایی که بر جان و دل دارد: «سوار یکی از نفربرها شدیم و به سرعت رفتیم طرف خط. به نیروها گفتم با من در تماس باشند و به محض این که گفتم، بیایند. هوا هنوز تاریک بود. دیدم یک نفر در میان تپه‌ها ناله می‌کند. نفربر را خاموش کرده بودم تا ساکت باشد. جوان لاغری نشسته بود. فهمیدم همان کسی است که سه روز پیش برای شناسایی رفته بود. سلام و علیک کردیم و پرسیدم: چه طوری؟ چه خبر؟ گفت: از نیروهای شناسایی هستم و سه روز است که این جا مانده‌ام. او هم فلانی است که در آن قسمت شهید شده. پرسیدم: نفر سوم کو؟ گفت: او هم آن جاست. کمین دشمن آن‌ها را زده بود. مانده بودند و نتوانسته بودند برگردند. سه روز چیزی نخورده بودند.لاغر و ضعیف شده بود. او را گذاشتیم داخل نفربر خودم و گفتم سریع ببرندش عقب و برگردند.»
نظری برای کتاب ثبت نشده است

بریده‌هایی از کتاب

هنوز کسی نمی‌داند حسن باقری در کدام طبقه آسمان خانه دارد.
phoenix
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوری
محمد بلوری
چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟
حجت شاه‌محمدی
زندگی در مه؛ خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی
داوود بختیاری دانشور
نخل ها تو را می خوانند
زهرا حیدری
جاده‌های سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگر
محمدمهدی بهداروند
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
قطعه‌ای از آسمان؛ جاده‌ی اهواز ـ خرمشهر
گل‌علی بابایی
کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی
راحله صبوری
او سلیمان بود
محمد شقاقی
بادهای برفی؛ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعی
محمد نبی ابراهیمی
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانی
اسماعیل امامی
سال‌های بی‌قرار: خاطرات جواد منصوری
محسن کاظمی
جشن حنابندان
محمدحسین قدمی
نبرد در الوک
محمود جوانبخت
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
روطه؛ جبهه‌ای به عرض ۱۰ متر
احمد رضا طاووسی
آزادگی در اسارت
سید حبیب حبیب‌پور
توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی
عبدالعظیم الشکرچی

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان