با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتحالله جعفری
۴٫۳
(۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب چزابه؛ خاطرات سردار فتحالله جعفری
فتحالله جعفری اهل اصفهان است. در روزهای آغاز جنگ، این جوان در کردستانِ پرآشوب بود که عراق تانکها و توپهایش را از خطوط مرزی عبور داد و خاک ما را اشغال کرد. او به همراه چند نفر از همشهریهایش خود را به جنوب رساند تا آن ضربشستی که به جیرهبگیرهای داخلی نشان داده بود، به عراقیها هم نشان دهد.
فتحالله به جنگ جنوب گره میخورد. به نقشهها و کالکها، به رودخانهها و پلها، به تپهها و دشتها، به سنگرها و خاکریزها، به سلاحهای سبک و سنگین، به تانکها و نفربرها و مهمتر از همه اینها به اندیشمند جوانی گره میخورد که هم منطقه جنوب را مثل کف دستش میشناخت و هم راههای رسیدن به آسمان را. او دو زانو کنار حسن باقری مینشست و از تجربههای بیبدیل او برای بیرون راندن عراقیها از خاک ایران استفاده میکرد.
حالا سالها از آن روزها میگذرد. هنوز کسی نمیداند حسن باقری در کدام طبقه آسمان خانه دارد. اما فتحالله مانده است تا سرداری باشد که از آن روزها بگوید؛ با همان لهجه خوش اصفهانی و زخمهایی که بر جان و دل دارد:
«سوار یکی از نفربرها شدیم و به سرعت رفتیم طرف خط. به نیروها گفتم با من در تماس باشند و به محض این که گفتم، بیایند. هوا هنوز تاریک بود. دیدم یک نفر در میان تپهها ناله میکند. نفربر را خاموش کرده بودم تا ساکت باشد. جوان لاغری نشسته بود. فهمیدم همان کسی است که سه روز پیش برای شناسایی رفته بود. سلام و علیک کردیم و پرسیدم: چه طوری؟ چه خبر؟
گفت: از نیروهای شناسایی هستم و سه روز است که این جا ماندهام. او هم فلانی است که در آن قسمت شهید شده.
پرسیدم: نفر سوم کو؟
گفت: او هم آن جاست.
کمین دشمن آنها را زده بود. مانده بودند و نتوانسته بودند برگردند. سه روز چیزی نخورده بودند.لاغر و ضعیف شده بود. او را گذاشتیم داخل نفربر خودم و گفتم سریع ببرندش عقب و برگردند.»
نظری برای کتاب ثبت نشده است
نبرد در الوک![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمود جوانبخت
کالکهای خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)محمدعلی (عزیز) جعفری
توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچیعبدالعظیم الشکرچی
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمندزهرا اسپید
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوریمحمد بلوری
اشغال و مدالصبار فلاح اللامی
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
تک آور گردان یکماکبر پیرپور
مهمان صخرهها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینیراحله صبوری
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
چه کسی قشقرهها را میکشد؟حجت شاهمحمدی
راز دوران پرالتهاب؛ خاطرات سروان عراقی ثامر حمود الخالصیثامر حمود الخالصی
سنگریزههایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)فاطیما فاطری
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابریمحسن سنچولی پردل
بلدچی؛ جلد دوماسماعیل سپهوند
جنایتهای ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهرمحمدنبی ابراهیمی
آتش به اختیارحجت ایروانی
ضربت متقابل: کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)حسین بهزاد
جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفریمجتبی جعفری
هم مرز با آتشحمید قبادی
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان