
کتاب عصای چهارم
معرفی کتاب عصای چهارم
کتاب عصای چهارم نوشته گروهی از نویسندگان لبنانی، سوری و ایرانی و ترجمه کریم اسدی اصل توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این اثر مجموعهای از ۲۲ داستان کوتاه است که هرکدام روایتی مستقل از مقاومت، بیداری و تجربههای زیستهی مردمان منطقه در مواجهه با جنگ، اشغال و ظلم را به تصویر میکشد. داستانها از دل واقعیتهای تلخ و شیرین، امیدها و دلهرهها و آرمانهای مردمانی برمیآیند که در جغرافیای پرآشوب خاورمیانه باتکیهبر ایمان و هویت خود، برای آزادی و عزت انسانی ایستادگی کردهاند. اثر حاضر با بهرهگیری از قلم نویسندگان مختلف، تجربههای متنوع و نگاههای گوناگون به موضوع مقاومت را گردآوری کرده و تصویری چندوجهی از ادبیات بیداری ارائه داده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عصای چهارم
کتاب عصای چهارم با گردآوری داستانهایی از نویسندگان لبنانی، سوری و ایرانی به موضوع مقاومت و بیداری اسلامی در خاورمیانه پرداخته است. این ۲۲ دوستان کوتاه تلاش کردهاند تا روایتهایی از دل مبارزات مردمان کشورهای مختلف را به تصویر بکشد؛ روایتهایی که در بستر جنگ، اشغال، مهاجرت و آرمانخواهی شکل گرفته است. هر داستان، زاویهای تازه از تجربهی زیستهی شخصیتهایی را نشان میدهد که در برابر ظلم و سلطه ایستادهاند و با چالشهای فردی و جمعی دستوپنجه نرم میکنند. نویسندگان این مجموعه با زبان و سبکهای متنوع، از خاطرات، امیدها، ترسها و آرزوهای مردم خاورمیانه سخن گفته و تلاش کردهاند تا صدای مقاومت و بیداری را به گوش مخاطبان برسانند. کتاب عصای چهارم نهتنها به وقایع و رخدادهای تاریخی و سیاسی اشاره کرده، بلکه به لایههای عمیقتر انسانی، عاطفی و معنوی شخصیتها نیز میپردازد و تصویری چندبعدی از مفهوم ایستادگی و بیداری ارائه میدهد.
بعضی از داستانهای کتاب عصای چهارم، مانند شلنگ، لحظات پراضطراب و نفسگیر مقاومت در برابر حملات دشمن را روایت میکنند و نشان میدهند چگونه ابزارهای سادهای مثل یک شلنگ میتواند در شرایط بحرانی به نماد امید و بقا تبدیل شود. در داستان رادیو، ارتباط با جهان بیرون و خاطرات گذشته، بهانهای برای بازخوانی عشق، دلتنگی و پیوندهای خانوادگی است. داستانهایی مانند بَیدر و عصای چهارم به فقدان، سوگواری و رشد شخصیتها در بستر فجایع جمعی میپردازند و نشان میدهند چگونه آرمانها و خاطرات عزیزان ازدسترفته به نیرویی برای ادامهی راه تبدیل میشود. برخی داستانها مثل جنگ شوخی نیست، به ترسها و تردیدهای درونی رزمندگان اشاره دارند و مرز میان شجاعت و اضطراب را به تصویر میکشند. در کنار اینها داستانهایی با مضامین عاشقانه، خانوادگی و طنز تلخ در این مجموعه دیده میشود که فضای کتاب را از یکدستی خارج کرده و به آن عمق و تنوع بخشیده است.
نام نویسندههای کتاب عصای چهارم عبارت است از کریم عاصی، قاسم ساحلی، ایمان علویه، ریمه راعی، سدیف حماده، امکلثوم السبلانی، رقیه کریمی، علی حسین حمادی، د. محمد ناصرالدین، عبدالقدوس الامین، نبال رعد، د. صالح ابراهیم، هلا ضاهر و محمود طبق.
چرا باید کتاب عصای چهارم را بخوانیم؟
کتاب عصای چهارم با گردآوری داستانهایی از نویسندگان کشورهای مختلف، فرصتی برای آشنایی با تجربههای زیستهی مردمانی فراهم میکند که در بستر جنگ و بحران، معنای مقاومت و بیداری را بازتعریف کردهاند. این مجموعه با داستانهایی متنوع به لایههای انسانی و عاطفی شخصیتها نزدیک میشود و نشان میدهد که مقاومت فقط یک شعار سیاسی نیست؛ بلکه در زندگی روزمره، روابط خانوادگی، عشق، ترس و امید مردم ریشه دارد. خواندن این کتاب امکان همدلی با انسانهایی را فراهم میکند که در شرایط دشوار، انتخابهای بزرگ و کوچکشان معنای تازهای به زندگی میبخشد. همچنین تنوع سبکها و نگاهها در این داستانها تجربهی خواندن را برای مخاطب پویاتر میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب عصای چهارم به علاقهمندان ادبیات معاصر خاورمیانه، پژوهشگران حوزهی مقاومت و بیداری اسلامی، دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی و سیاسی و کسانی که دغدغهی شناخت تجربههای انسانی در بستر جنگ و بحران را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین این ۲۲ داستان کوتاه به کسانی که بهدنبال روایتهایی متفاوت از زندگی، امید و ایستادگی در شرایط دشوار هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب عصای چهارم
«قرار دیدار با معشوق
نبال رعد
مأموریت من، پرکردن کیسهها با شن و ساختن خاکریز بود. داشتم تعداد دانههای شن را میشمردم. از من نپرسید چگونه، ولی من داشتم میشمردمشان. میدانم میگویید دیوانه است! آخر چه کسی دانههای شن را میشمارد؟! حرفزدن دربارهٔ این موضوع را به پایان داستانم میبرم و آنجا برایتان تعریف میکنم. میخواهم داستان حادثهای را بگویم که باعث شد در شبی ساکن و آرام، قلبم همچون دهل بکوبد؛ تاجاییکه تصور میکردم همهٔ دنیا صدای آن ضربان را شنیده است.
مشغول مرتبکردن کیسههای شن در منطقهٔ «البوکمال» بودم. عادت داشتم کیسهها را بهشکل هندسی روی هم قرار دهم، انگار دارم خانهای را که آرزو میکردم روزی داشته باشم، مرتب و تزیین میکنم؛ خانهای با سنگ طبیعی و نقشی عالی، حاصل دست انسان. داشتم آنها را میچیدم درحالیکه روحم هرازچندگاهی بهسمت محبوبم میرفت و به او سلام میدادم و تشنگیاش را به یاد میآوردم: «السلام علیک یا اباعبدالله». با این کار، تشنگیام را فراموش میکردم. فاصلهٔ بین خاکریز و جایی که آب خنک گذاشته بودند، زیاد بود و باعث میشد کارم بهتأخیر بیفتد. کمی آنطرفتر، نزدیک آب، یکی از نگهبانان شوخی میکرد و یکی در حال استراحت بود و یکی هم با فرمانده حرف میزد. من اما دربوداغون بودم. تصمیم گرفتم تشنگی را تحمل کنم و کارم را ادامه دهم که علی صدایم کرد: «ای کلاهبردار! چهکار میکنی؟ بفرما، اسم تو را صدا میزنند.»»
حجم
۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۸۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه