
کتاب لهجه های غزه ای
معرفی کتاب لهجه های غزه ای
کتاب لهجههای غزهای (چند روزنوشت از غزه) نوشتهی یوسف القدرة و فاتنه الغره با ترجمهی محمدرضا ابوالحسنی، مجموعهای از یادداشتها و روایتهای روزانه از دل باریکهی غزه است که در روزهای پس از شروع حملهی زمینی ارتش اسرائیل به این منطقه نوشته شدهاند. این اثر با نگاهی انسانی و اجتماعی، تجربههای زیستهی دو نویسنده را از دل جنگ و آوارگی بازگو میکند؛ یوسف القدرة، شاعر مقیم غزه و فاتنه الغره، شاعرهای فلسطینیالاصل که در بلژیک زندگی میکند و در جریان جنگ برای دیدار خانوادهاش به غزه آمده بود. ناشر این کتاب، انتشارات سوره مهر است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب لهجه های غزه ای
کتاب لهجههای غزهای با گردآوری یادداشتهای روزانهی یوسف القدرة و فاتنه الغره، تصویری نزدیک و بیپرده از زندگی مردم غزه در میانهی جنگ و محاصره ارائه میدهد. این یادداشتها که از میان مجموعهای بزرگتر انتخاب شدهاند، روایتهایی هستند از دل خانههای ویران، صفهای طولانی آب و نان، آوارگی، و تلاش برای حفظ امید و انسانیت در شرایطی که مرگ و ویرانی هر روزه تکرار میشود. نویسندگان با زبانی صمیمی و بیواسطه، نهتنها وقایع بیرونی، بلکه احساسات، ترسها، و امیدهای خود و اطرافیانشان را نیز به تصویر کشیدهاند. ساختار کتاب مبتنی بر روزنوشتهایی است که هرکدام به یک رخداد یا تجربهی خاص میپردازد؛ از روایتهای تلخ بمباران و از دستدادن عزیزان تا لحظات کوتاه شادی و همدلی در میان آوارگان. این کتاب، فراتر از یک گزارش خبری، تلاشی است برای ثبت و حفظ خاطرات و لهجههای مردمی که در دل بحران، زندگی را از نو معنا میکنند.
خلاصه داستان لهجه های غزه ای
کتاب لهجههای غزهای مجموعهای از روایتهای روزانه است که دو نویسنده، یوسف القدرة و فاتنه الغره، در میانهی جنگ و آوارگی در غزه نوشتهاند. این یادداشتها، تصویری ملموس از زندگی روزمره در شرایطی است که بمباران، کمبود آب و غذا، و آوارگی به بخشی از واقعیت تبدیل شدهاند. نویسندگان با روایتهایی از دستدادن اعضای خانواده، تلاش برای یافتن آب آشامیدنی، صفهای طولانی نان، و حتی شادیهای کوچک مثل خوردن یک لیوان آب خنک یا پختن فلافل، نشان میدهند که چگونه مردم غزه با وجود همهی سختیها، به زندگی و امید چنگ میزنند. در کنار روایتهای تلخ از مرگ و ویرانی، لحظاتی از همدلی، شوخطبعی و مقاومت نیز دیده میشود؛ از بازی کودکان در پناهگاهها تا تلاش زنان برای حفظ سنتها و لهجههای محلی. کتاب، با تمرکز بر تجربههای شخصی و جمعی، تصویری چندلایه از پایداری و انسانیت در دل بحران ارائه میدهد و نشان میدهد که حتی در تاریکترین روزها، زندگی و امید همچنان جاری است.
چرا باید کتاب لهجه های غزه ای را بخوانیم؟
لهجههای غزهای با روایتی نزدیک و بیواسطه، تجربهی زیستهی مردم غزه را در دل جنگ و محاصره به تصویر میکشد. این کتاب، فراتر از اخبار و تحلیلهای سیاسی، به لایههای انسانی و اجتماعی بحران میپردازد و صدای کسانی را بازتاب میدهد که اغلب در روایتهای رسمی نادیده گرفته میشوند. خواندن این اثر، فرصتی است برای درک عمیقتر از واقعیتهای زندگی در شرایط جنگی، لمس امیدها و ترسها، و آشنایی با فرهنگ و زبان مردم غزه. همچنین، کتاب با روایتهای متنوع و جزئینگر، نشان میدهد که چگونه انسانها حتی در سختترین شرایط، برای حفظ کرامت و هویت خود تلاش میکنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان روایتهای انسانی از جنگ، پژوهشگران حوزهی مطالعات خاورمیانه، فعالان اجتماعی، و کسانی که دغدغهی شناخت زندگی مردم در شرایط بحران را دارند پیشنهاد میشود. همچنین، برای کسانی که به ادبیات مقاومت و روایتهای روزمره از دل بحران علاقهمندند، این اثر میتواند تجربهای متفاوت و تأثیرگذار باشد.
بخشی از کتاب لهجه های غزه ای
«سه بامداد... بمباران قصه این بود: همه خواب بودند که ساعت سه بامداد هواپیماهای اسرائیل غاصب سررسیدند و خانه را صاف کردند. سه طبقه در یکآن با زمین یکی شد! در یک لحظه، هرکسی را که در خانه بود، از دست دادیم؛ خانهای در مرکز شهر. بیستوشش شهید که بیشترشان زن و کودک بودند و خواهرم شیما، دخترش مروا و همسرش هم جزو قربانیان بمباران وحشیانهٔ اسرائیل بودند. ساعت شش صبح خبر، ساعت شش صبح بهمان رسید؛ چون تماس و ارتباط سخت بود. با برادرم رفتیم آنجا و عاجز و درمانده، جلوی تلّ آواری که برداشتنش به یک نیروی خدایی نیاز داشت، ایستادیم. در همان نگاه اول فهمیدم کسی زنده بیرون نخواهد آمد: انفجار سقف طبقهها را روی هم پایین آورده بود. نیروهای دفاع شهری لای آوارها دنبال صدایی از کسی... پیکری... امیدی چیزی میگشتند. اما آنجا جز درماندگی و بوی مرگ، هیچ چیز نبود. نُه صبح تا نُه صبح منتظر ماندیم تا یک لودر آمد و سعی کرد آوار را بردارد یا جابهجا کند: محتاطانه و پیگیر. پیکر پنج بچه را در آوردند که به بیمارستان ناصر منتقل شدند، و بعد لودر کارش را ادامه داد، تاجاییکه دیگر نتوانست کاری از پیش ببرد. آواربرداری وسایل خاص خودش را میخواهد.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
