
کتاب عایده
معرفی کتاب عایده
کتاب عایده نوشتهی محبوبهسادات رضوینیا و به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این اثر روایتی است از زندگی عایده سرور، مادر شهید حزبالله لبنان، علی عباس اسماعیل. کتاب با محوریت خاطرات و روایتهای عایده، تصویری از زیست یک زن لبنانی در بستر تحولات اجتماعی، مذهبی و سیاسی لبنان ارائه میدهد و همزمان به تربیت و رشد فرزندش، علی، که در نوجوانی به شهادت رسید، میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از مصاحبههای مفصل و حضور میدانی در لبنان، تلاش کرده است تا علاوهبر بازنمایی زندگی شهید، به ریشهها و زمینههای خانوادگی و فرهنگی او نیز بپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عایده
کتاب عایده با قلم محبوبهسادات رضوینیا، روایتی است از زندگی عایده سرور، زنی لبنانی که مادر شهید نوجوان حزبالله، علی عباس اسماعیل، است. این کتاب در قالب خاطرات و روایتهای شخصی، تصویری از زندگی زنان و خانوادههای لبنانی در دوران جنگ، اشغال و مقاومت را ترسیم کرده است. ساختار کتاب بر پایهی مصاحبههای طولانی و عمیق با عایده سرور شکل گرفته و نویسنده با دقت به جزئیات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، تلاش کرده است تا هم زندگی فردی و خانوادگی عایده و هم زمینههای اجتماعی و تاریخی لبنان را به تصویر بکشد. روایت از دوران کودکی عایده آغاز میشود و با شرح فرازونشیبهای زندگی او، از جنگ داخلی لبنان تا اشغال اسرائیل و شکلگیری مقاومت، ادامه مییابد. در کنار روایت زندگی عایده، به تربیت فرزندش علی و ویژگیهای شخصیتی او نیز پرداخته شده است. کتاب با بهرهگیری از پاورقیهای توضیحی، مخاطب را با جغرافیا، تاریخ و فرهنگ لبنان آشنا میکند و همزمان، تجربههای زیستهی یک زن مقاوم را در بستر تحولات بزرگ منطقهای بازگو میکند.
خلاصه کتاب عایده
کتاب عایده با محوریت خاطرات عایده سرور، زندگی او را از کودکی تا سالهای پس از شهادت فرزندش روایت میکند. نویسنده با تکیهبر مصاحبههای مفصل، تصویری زنده از دوران کودکی عایده در شهر صور و بیروت، تجربههای او از جنگ داخلی لبنان، اشغال اسرائیل و زندگی در روستا و شهر را ارائه داده است. در بخشهایی از کتاب، به نقش خانواده، مادربزرگ و داییها در شکلگیری شخصیت و باورهای مذهبی عایده اشاره شده و تأثیر محیط و سنتهای روستایی و شهری لبنان بر تربیت او برجسته شده است. در ادامه، کتاب به تجربههای عایده از مواجهه با اشغالگران، حضور در پناهگاهها، مهاجرتهای اجباری و تلاش برای حفظ هویت و ایمان خانوادگی میپردازد. روایتهایی از تلاش عایده برای یادگیری نماز، حجاب و پایبندی به ارزشهای دینی، در کنار شرح روابط خانوادگی و نقش مادربزرگ نابینایش، بخش مهمی از کتاب را تشکیل میدهد. همچنین، کتاب به شکلگیری علاقه و ارادت عایده به شخصیتهایی چون امام موسی صدر و روحانیان محلی میپردازد و نشان میدهد چگونه این ارتباطها بر باورها و رفتارهای او اثر گذاشتهاند. در بخشهای بعدی، کتاب به تربیت فرزندش علی و ویژگیهای شخصیتی او میپردازد و نشان میدهد چگونه محیط خانوادگی و ارزشهای مقاومت، علی را به نوجوانی شجاع و مؤمن تبدیل کرده است. در نهایت، کتاب با روایتهایی از شهادت علی و تأثیر آن بر زندگی عایده، تصویری از پایداری، ایمان و امید در دل بحرانها ارائه میدهد.
چرا باید کتاب عایده را بخوانیم؟
کتاب عایده با روایت صمیمی و جزئینگر، تجربههای زیستهی یک زن لبنانی را در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی لبنان به تصویر کشیده است. این کتاب نهتنها خاطرات یک مادر شهید را بازگو میکند، بلکه با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، آداب و رسوم، و روابط خانوادگی، مخاطب را با فرهنگ و تاریخ معاصر لبنان آشنا میسازد. حضور پررنگ مادربزرگ، داییها و دیگر اعضای خانواده در روایت، لایههای مختلفی از هویت و مقاومت را آشکار میکند. همچنین، کتاب با ارائهی پاورقیهای توضیحی، امکان درک بهتر زمینههای تاریخی و جغرافیایی را فراهم کرده است. مطالعهی این اثر میتواند برای کسانی که به دنبال شناخت عمیقتر از نقش زنان و خانوادهها در مقاومت و تحولات منطقه هستند، ارزشمند باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان تاریخ معاصر لبنان، مطالعات مقاومت، خاطرات زنان، پژوهشگران حوزهی خانواده و فرهنگ، و کسانی که دغدغهی شناخت نقش زنان در تحولات اجتماعی و مذهبی دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عایده
«سه سال از من بزرگتر بود و موهای بلندش مثل آبشاری پشتسرش ریخته بود. دختر مهربان همسایه را نه مثل دوست، که مثل یک خواهر بهحساب میآوردم. اهل ترکیه بود. نمازخواندن را برای اولینبار پیش مادربزرگش، امرشید، یاد گرفتم و قبل از اینکه به مدرسه بروم، نوشتن را هم تافکا به من یاد داد. خانههایمان نزدیک بود و با هم درس میخواندیم. حروف الفبا را به من نشان میداد و مثلاً میگفت: «این الف است، این میم... با آنها یک کلمه بساز.» توی خانه، بدون کمک پدر و مادرم، خودم تنهایی تمرین میکردم تا چیزهایی را که تافکا گفته بود، خوب بلد بشوم. جمعهها هم که میرسید، من و او با خانواده، به پارک صنایع که نزدیک خانهمان بود میرفتیم و کنار بقیهٔ بچهها بازی میکردیم. مدرسه که رفتم، همهچیز را بلد بودم؛ طوریکه از من پرسیدند: «کسی توی خانه با تو درس کار میکند؟ کمکت چه کسی است؟ مادرت یا پدرت؟» میگفتم: «نه، هیچکس!» مادرم خواندن و نوشتن بلد نبود و من این موضوع را نمیدانستم. از مدرسه که برمیگشتم، میگفت: «خب، امروز توی مدرسه چه چیزهایی یاد گرفتی؟ تعریف کن ببینم.» هر اتفاقی آنجا افتاده بود، برایش موبهمو تعریف میکردم. بعضی وقتها که خواندن کلمهای برایم مشکل بود، طور خاصی به من خیره میشد؛ انگار میخواست بفهماند اشتباه خواندهام. بچه بودم و به خیالم، واقعاً از درسهایم سردرمیآورد. گذشت تا اینکه کلاس دوم ابتدایی وقتی خواستم حل جدول کلمات متقاطع را یاد بگیرم، متوجه شدم سواد ندارد.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
