
کتاب اشک حوا
معرفی کتاب اشک حوا
کتاب اشک حوا نوشتهی سیده معصومه حسینی و به روایت همسر شهید حسین شاهحسنی، اثری است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی است از زندگی، رنجها و ایستادگی زنی روستایی که همسرش را در راه وطن از دست داده و با خاطرات و دشواریهای پس از آن، مسیر زندگی را ادامه داده است. اشک حوا با نگاهی انسانی و عمیق به زندگی زنان و خانوادههای شهدا، نهتنها به روایت یک زندگی شخصی میپردازد، بلکه تصویری از فرهنگ، آداب و رسوم و سبک زندگی روستایی جنوب ایران را نیز به تصویر میکشد. این اثر با زبانی صمیمی و جزئینگر، خاطرات شفاهی سیده کلثوم موسوی را در قالب داستانی پراحساس و ملموس روایت میکند و تلاش کرده است تا صدای ناگفتهها و دردهای پنهان زنان این سرزمین را به گوش مخاطب برساند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اشک حوا
کتاب اشک حوا با قلم سیده معصومه حسینی، روایتی است از زندگی سیده کلثوم موسوی، همسر شهید حسین شاهحسنی. این کتاب در قالب خاطرات شفاهی و با ساختاری داستانی، زندگی زنی روستایی را از کودکی تا بزرگسالی و مواجهه با رنجهای جنگ و فقدان همسر به تصویر کشیده است. روایت کتاب از دل روستای محمله در جنوب ایران آغاز میشود و با جزئیات فراوان، فضای خانوادگی، روابط اجتماعی، آداب و رسوم و دشواریهای معیشتی آن دوران را بازتاب میدهد. ساختار کتاب در ۹ فصل تنظیم شده و هر فصل به برههای از زندگی شخصیت اصلی اختصاص یافته است. نویسنده با بهرهگیری از مصاحبههای متعدد با اعضای خانواده، دوستان و هممحلیها، تصویری چندوجهی و زنده از زندگی و احساسات شخصیتها ارائه داده است. اشک حوا نهتنها روایتگر رنج و ایستادگی یک زن است، بلکه بهنوعی سندی از فرهنگ بومی و سبک زندگی روستایی در دهههای گذشته نیز بهشمار میآید. این کتاب با تمرکز بر احساسات، خاطرات و جزئیات زندگی روزمره، تلاش کرده است تا مخاطب را به همدلی و درک عمیقتری از شرایط زنان و خانوادههای شهدا برساند.
خلاصه کتاب اشک حوا
کتاب اشک حوا با محوریت زندگی سیده کلثوم موسوی، تصویری از کودکی تا بزرگسالی او را در روستای محمله ترسیم کرده است. روایت با خاطرات کودکی، بازیها، فقر، کارهای روزمره و روابط خانوادگی آغاز میشود و به تدریج به دشواریهای زندگی در روستا، بیماری پدر، قحطی، مهاجرتهای اجباری و تلاش برای بقا میپردازد. در این میان، نقش مادر بهعنوان ستون خانواده و نماد صبر و ایثار برجسته شده است. کتاب با جزئیات فراوان، لحظات تلخ و شیرین زندگی، از دست دادن عزیزان، کوچهای مکرر و تلاش برای یافتن کار و درآمد را شرح داده است. در ادامه، ازدواج خواهر، جداییها، مرگ پدربزرگ و خواهر کوچکتر، و بازگشت به روستا، هرکدام نقطه عطفی در زندگی شخصیت اصلی هستند. روایت با ورود به سالهای نوجوانی و جوانی، به تدریج به آشنایی با حسین شاهحسنی و شکلگیری زندگی مشترک میرسد. در این مسیر، کتاب به نقش جنگ، شهادت و پیامدهای آن بر زندگی زنان و خانوادهها میپردازد و نشان میدهد که چگونه عشق، ایستادگی و امید، در دل رنج و فقدان، به حیات ادامه میدهد. اشک حوا با تمرکز بر احساسات، خاطرات و جزئیات زیسته، تصویری ملموس از رنج، عشق و مقاومت زنان روستایی ارائه داده است.
چرا باید کتاب اشک حوا را بخوانیم؟
کتاب اشک حوا با روایت صادقانه و جزئینگر خود، فرصتی فراهم کرده است تا مخاطب با لایههای پنهان زندگی زنان روستایی و خانوادههای شهدا آشنا شود. این کتاب نهتنها به بیان خاطرات فردی میپردازد، بلکه تصویری از فرهنگ، آداب و رسوم و سبک زندگی جنوب ایران را نیز ارائه میدهد. از ویژگیهای شاخص این اثر میتوان به پرداختن به احساسات عمیق، نمایش قدرت زنان در مواجهه با رنج و فقدان، و بازتاب واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی دوران اشاره کرد. خواندن این کتاب میتواند به درک بهتر نقش زنان در تاریخ معاصر ایران و شناخت ارزشهای انسانی چون صبر، ایثار و امید کمک کند. همچنین، اشک حوا با روایت ملموس و انسانی خود، امکان همزادپنداری و همدلی با شخصیتها را برای مخاطب فراهم میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به خاطرات شفاهی، تاریخ اجتماعی ایران، مطالعات زنان، و کسانی که به دنبال شناخت فرهنگ و زندگی روستایی جنوب کشور هستند پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دغدغه فهم رنجها و ایستادگی خانوادههای شهدا را دارند، این اثر توصیه میشود.
بخشی از کتاب اشک حوا
«خاله. امروز باید همهش رو سی مو تعریف کنی. خودش قوری را از روی بخاری برمیدارد و چای میریزد. قند پهلویش میگذارد و میآید کنارم مینشیند. میگویم زندگی مثل همین چای است که باید نوشید؛ تلخ یا شیرین. در آن غرق میشوم. یاد گذشته میافتم. باز هم نمیتوانم حرفی بزنم. چی بُگُم خاله؟ رنج بید. همین یه حرف خلاصهٔ همهشه. بیشتر بُگُم معنیش رو گم میکنه. بالاخره مردم باید بفهمِن آخرش چی میشه. آخرش؟ معلومه دیگه. رنج که با عشق به جونت بیفته چی میشه بهجز زندگی؟! سمت اتاق میروم تا عکسها را بیاورم. شاید بتوانم از روی آنها چیزهایی برایش بگویم. کمد را زیر و رو میکنم. آخرین بار پشت وسایل قایمش کردم تا دیگر چشمم به آن نیفتد. میبینمش اما جرئت باز کردنش را ندارم. دوباره در کمد را میبندم. میخواهم برگردم که دستم را میگیرد. قایمش نکن. دوس دارُم ببینُمشون. فقط همین یهبار. چشمم به عکسی میافتد که گوشهاش از آلبوم بیرون زده؛ عکسی که لبخند میزند و دیگر نمیتوانم از آن روی برگردانم. همانجا مینشینم و زل میزنم به آن. لبخند بعضی آدمها چقدر زنده است. مردانگی و مهر در نگاهش موج میزند. اما پشت آن نگاه چیزی است که مرا آزار میدهد. سؤالات مبهم و جوابهای بیسروته دوباره در سرم میچرخند. از آن چشم برمیدارم، لای آلبوم پنهانش میکنم و دوباره در کمد میگذارم.»
حجم
۶۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه
حجم
۶۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه