بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شوهر آهو خانم | طاقچه
۳٫۶
(۳۲۸)
خداوند هيچوقت همه آرزوها را يکجا برآورده نمی‌کند.
min
کسی که دوستيش به ضرر آدم باشد چه بهتر که دشمن باشد.
hassan 8481 8481
در روز حساب هم نامه اعمال ما را می‌خوانند نه نامه افکار ما را.
faezeh
ـ پروردگارا، آهو ديگر چه مرادی دارد که از تو بخواهد، يکبار قسمتش کن دستش به قفل امام رضا برسد؛
min
سه چيز است که بايد زود جلويش را گرفت، درد و قرض و آتش
hassan 8481 8481
وقايع را نبايد هرگز همان گونه که پيش می‌آيند استقبال کرد. حرکت و جنبش اگر همه جا همدم موفقّيّت نيست، سکون و تسليم در عوض همسر مادام العمر ناکامی است؛
مهدی
انسان وقتی چيزی از دستش می‌رود آن‌چه برايش مانده است عزيزتر می‌گردد.
hiba
اصلاً تو اين را به من بگو، در مملکتی که پايه‌اش بر اجحاف و تجاوز و غصب گذاشته شده است، هيچ چيزش دليل هيچ نيست، کار توليدی بزرگش دروغ و فساد شده است، نه شرع می‌شناسد نه قانون، رشوه‌خواری، حق‌کشی، کاغذبازی و پاپوش‌دوزی مثل کچلی تا توی ابرويش پائين آمده است، درست‌کاری و رفتن از راه راست چه معنی دارد؟
saeedeh
حرکت و جنبش اگر همه جا همدم موفقّيّت نيست، سکون و تسليم در عوض همسر مادام العمر ناکامی است
marzie
مثلی است معروف، زير ديوار شکسته نخواب و خواب آشفته نبين.
faezeh
من آن وقت‌ها که جوان بودم، دندان در دهانم بود و موهای سرم از سياهی مثل شبق برق می‌زد اهل اين شيطنت‌ها نبودم؛ حالا که به قول معروف پاتيلم دررفته است چطور ممکن است باشم؟ درست است که او زنی قشنگ، خوش صحبت، و از همه مهمتر مهربان بود؛ امّا امر به تو مشتبَه نشود، خودش يک پا مرد بود؛ زن‌های تهرانی همه چنين‌اند. ضمن مسافرت، من يکی دو جای ديگر با زن‌های تهرانی برخورد کرده‌ام؛ از آن‌ها چيزهايی ديده‌ام که هر کس بشنود باور نمی‌کند. با زن‌های پخمه، توسری خورده و بی‌دفاع خودمان مثقالی هفت صنّار تفاوت دارند. پُر دربند حجاب نيستند، امّا کيست که بتواند به آنها چپ نگاه کند.
حسین احمدی
در زندگی لحظاتی پيش می‌آيد که انسان نه کسی را دوست دارد نه دلش می‌خواهد کسی او را دوست داشته باشد؛ از همه چيز و همه کس حتّی از وجود خود بيزار است؛ مثل اين که تمام نيروها و رشته‌های زندگی را از او بريده‌اند، نه ميل کارکردن دارد و نه اشتهای خوردن؛ دلش می‌خواهد خاموش و تنها در گوشه‌ای بنشيند و به نقطه ثابتی خيره شود؛ يا اين که صورت اشک آلود خود را در مُتّکا فرو برد و به هيچ چيز نينديشد
a lovinɡ
بعضی را عقيده بر آن است که اصولاً سيّدها، که اولاد پيغمبر باشند، به تبع آن حضرت صلوات الله عليه و جانشينانش از اين جهت که جهان بايد بر نسل آنها پايدار باشد ميل بيشتری به جماعت زن دارند؛ از درستی يا نادرستی اين نظر همين قدر بايد گفت که اگر اسلام بر پايه اين گِرايش استوار نبود نمی‌توانست دين تعدّد زوجات باشد. يک مسلمان هر آينه ميلش قرار گيرد و استطاعتش را داشته باشد می‌تواند حَرَم خود راتا آنجا که گنجايش دارد از زنان عقدی و صيغه‌ای پر کند.
"مِشکات"
اينها، با همه نقص ظاهری که ممکن بود در ترکيب صورت يا اندام خود داشته باشند همين قدر که مقيد به اصل پوشاندن رو بودند از نظر مرد ديندار ما زنانی بودند کامل و برخوردار از يک زيبايی حقيقی؛ زنانی در رديف فرشتگان آسمانی و برای شوهران خود آيه‌های رحمت و سعادت از جانب پروردگار توانا.
محمدحسن
انگليسی‌ها مثلی دارند که می‌گويند: من آن قدر دارا نيستم که چيز ارزان بخرم.
میشه گفت کتابخوان
ببخشيد هان اگر رک می‌گويم: آخر در دنيا غير از خوردن و خوابيدن و جوجه پس انداختن که کارهای عمومی قلمرو حيوانی است چيزهای ديگری نيز هست که ما مردم بدبختانه کمتر از آن خبر داريم؛ از دماغهايی که ببوی گند آبشوران عادت کرده‌اند بيش از اين چه توقّع می‌توان داشت. من از ناليدن و شکوه سَرْ کردن بيهوده خوشم نمی‌آيد. کنْفوسيوس می‌گويد عوض آن که بر تاريکی لعنت بفرستيد شمعی روشن کنيد.
حسین احمدی
يگانگی يعنی دست خدا، يعنی قدرت و موفقيت. و بدبخت آن قوم و گروهی که مانند عاد و ثمود در ميان خود چند دستگی و ناسازگاری داشته باشند.
faezeh
مردها وقتی که با زن رو به رو هستند، يک پا اخلاق بچّه را دارند. اين موضوع مهم را نبايد فراموش کنی که با بارک الله و ماشاءالله بهتر می‌شود آنها را رام کرد تا با اَخم و تخم و حتّی خواهش و التماس.
حسین احمدی
مرد مؤمن از روی بيم و پاکدلی بياد اين روايت مذهبی افتاد: و بپرهيزيد از زنان که امّت شيطانند.
"مِشکات"
هيچ دروغی و تقلّبی بهتر از راستی نيست؛
حسین احمدی
اگر او مرد بود و کسی ديگر زنش را ضبط کرده بود بی‌شک معلوم بود که قضيّه بی‌فاجعه و خونريزی پايان نمی‌پذيرفت. امّا افسوس که زن بود و کاری از دستش ساخته نمی‌شد.
narjes.nmD
ـ در اين سرما بچّه را چرا از خانه بيرون می‌آوريد خانم. هوا آفتابی است، امّا ببين چه سوزی می‌آيد. چلّه کوچيکه حرامزاده و بی‌چشم و روست، از او نمی‌شود غافل بود. طفلک لپها و نوک بينی‌اش از سرما مثل لبوی پوست کنده قرمز شده است. به خانه که رسيدی اسفند و دعا را فراموش مکن.
محمدحسن
. آهو پول را به خمير تشبيه می‌کرد که خود به خود ور می‌آمد و زياد می‌شد. سيّدميران برای آن خمير مايه‌ای لازم می‌دانست که عبارت بود از کار.
marzie
سيّدميران، موقعی که همصحبت چيز فهم را با معرفتی به تورش می‌خورد بيش از هر زمان ديگر خصوصيّات نيک خود را منعکس می‌کرد. هم چون خَوانين ثروتمند و اهل دل لُر کلاهش را جلوی سر می‌گذاشت، آستين‌ها را بالا می‌زد، برق خشنودی از چشم‌هايش می‌جَست و رديف دندان‌های سفيدش را صميميّت و گرمی مطبوعی که خالی از لطف نبود به تبسّمی شيرين و دعوت کننده ديده می‌شد.
حسین احمدی
انسان وقتی چيزی از دستش می‌رود آن‌چه برايش مانده است عزيزتر می‌گردد.
حسین احمدی
سرشناس بودن هم‌چنان‌که فوائدی دارد و در ميان مردم سکه اعتبار آدمی می‌گردد، برای خود عوارضی نيز دارد که کمتر از ماليّات‌های غير مستقيم دولت تحميلی نيست. شهرت و آبرو يکی از آن کالاهايی است که اگر يک بار زيان ببيند برای هميشه بازارش تخته می‌گردد.
حسین احمدی
او البتّه از غيبت پشت سر اشخاص فوق‌العاده روی می‌گرداند و بدش می‌آمد. عقيده داشت که غيبت نوعی تعريف از خود و تملّق از شنونده است.
حسین احمدی
خلاقيّت در ميان ما مردم يعنی دست درازی به حقوق ضعيفتر از خود
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
تأخير معشوقه از نظر عاشق معمولاً نه گناه است نه عقوبت، چاشنی عشق است؛ کششی است که لطف دلبری را افزون می‌سازد.
a lovinɡ
تف به تو، تف به تو ای مرد بی‌عاطفه و انصاف که هرگز مهر و وفا را نشناخته بودی
a lovinɡ

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۱۱ صفحه

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۱۱ صفحه

قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۷۲,۹۰۰
۳۰%
تومان