کتاب آبراه هجرت (خاطرات رزمندگان اندیمشک)
۵٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب آبراه هجرت (خاطرات رزمندگان اندیمشک)
«آبراه هجرت» خاطرات رزمندگان اندیمشک، عبدالرحیم چگله،حسن جلالی عزیزیان، پرویز پورحسینی و محمدمهدی بهداروند از دوران جنگ تحمیلی است.
بخشی از خاطرات پرویز پورحسینی را میخوانید:
غروب روز دوازدهم شهریورماه ۱۳۶۵ بود. از خانه بیرون زدم و به طرف مسجد علیبن ابیطالب علیهالسلام راه افتادم. مسجد، پاتوق بچهجبههایها و رزمندهها بود و میعادگاه عاشقان کوی دوست.
به صحن مسجد که رسیدم، برادر عزتالله حسینزاده، فرمانده گروهان حدید را دیدم که با برادری دیگر مشغول صحبت بود. جلو رفتم و سلام کردم. با خوشرویی پاسخم را داد و گفت: «فین شمارهٔ چند میپوشی؟» گفتم: «چطور؟» «بگو!» گفتم: «فین شماره هشت یا نُه.» گفت: «پس آماده باش که فردا برای مأموریتی مشکل اعزام میشوی!»
من که از خدا میخواستم با خوشحالی گفتم: «باشد.»
نماز جماعت که تمام شد، فوراً به خانه آمدم و مشغول بستن کولهپشتی شدم. مادرم تا مرا دید، گفت: «باز عازم شدی؟» گفتم: «امام دستور داده.» گفت: «برو به سلامت!»
نظری برای کتاب ثبت نشده است
رد پای برهنه
حمید حسام
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراقمهناز فتاحی
شبهای بیمهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهابالدین شهبازیمحسن کاظمی
وری وقت جنگه؛ خاطرات شفاهی اکبر کمالیسیدقاسم یاحسینی
آخرین شلیککاظم فرامرزی
جاده های خلوت جنگمحسن مطلق
گزارش یک بازجوییمرتضی بشیری
گمشده من: سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی به روایت دکتر محسن رضاییمحمدمهدی بهداروند
زمان ایستاده بودفرزانه قلعهقوند
یکی از این روزها به بلوغ رسیدممحمود نجیمی
رقص روی یک پا؛ خاطرات شفاهی اسماعیل یکتایمصطفی مصیبزاده
نبرد در الوکمحمود جوانبخت
کلاه قرمزیهازهره علیعسگری
اردوگاه عنبرغلامحسین کهن
چه کسی قشقرهها را میکشد؟حجت شاهمحمدی
دیار غربتاحمد مبهوتی
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمندزهرا اسپید
از جماران تا تکریتسیدابوالقاسم امیرعلیاکبری
کولجشاهرخ ساسانی
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۵۷ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰۵۰%
تومان