
کتاب یکی از این روزها به بلوغ رسیدم
۴٫۰
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب یکی از این روزها به بلوغ رسیدم
محمود نجیمی نوجوان بود که به جبهه رفت. در سال ۱۳۶۰ وقتی قرار بود به کلاس اول راهنمایی برود، خودش را پشت خاکریزها و سنگرها دید و ماند. مثل خیلیهای دیگر که رفتند و ماندند و در جبهههای جنگ با خاک و گلوله اُنس گرفتند و بزرگ شدند. او در هفده عملیات بزرگ و کوچک شرکت کرد و بیش از پنج شش بار مجروح شد که هنوز آثار آن را بر تن و جان دارد.
این کتاب «یکی از این روزها به بلوغ رسیدم» دستنوشتههای محمود از شش عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم، بدر و والفجر هشت است که همان روزها و در بحبوحه جنگ نوشته است. بعدها با کمک یکی از دوستانش، عباس محمدی، نوشتهها کاملتر شد.
امروز محمود نجیمی آن نوجوان اصفهانی به جنگ رفته نیست، پدری است که دو دختر و یک پسر دارد. حتی خودش میگوید وقتی سوم خرداد ماه امسال، ساعت ده صبح، پا در خرمشهر گذاشت، خبر تولد اولین نوهاش (محمد) را به او دادند. محمود نجیمی قول داده است خاطرات خود را از عملیاتهای دیگر هم بنویسد و مانند این کتاب گفتنیهایی را از سالهای جنگ به یادگار بگذارد.
یک وجب و چهار انگشت: خاطرات شفاهی عظیم حقی![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمد پرحلم
بازمانده: خاطرات نورمحمد کلبادینژادسید ولی هاشمی
حاج عمران؛ خاطرات اولین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا سردار حاج عبدالعلی عمرانیسیدولی هاشمی
آن روز سه و نیم بعد از ظهرسیدسعید غیاثیان
زمین ناله می کند: خاطرات محمود شیرافکنحسن شیردل
خاکریزهای دورهگرد: خاطرات علی لطفیساسان ناطق
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابریمحسن سنچولی پردل
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستارهدانساسان ناطق
بلدچی؛ جلد اولاسماعیل سپهوند
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوریمحمد بلوری
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
حماسه یاسینسید محمد انجوی نژاد
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازادهساسان ناطق
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
قیمت:
۱۳۶,۰۰۰
۶۸,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
عالی بود
کتاب خوبی بود ، خدا به شما آقا محمود عزت بیشتری عنایت کند