دانلود و خرید کتاب باز هم من جوجو مویز ترجمه سمیرا بیات
تصویر جلد کتاب باز هم من

کتاب باز هم من

معرفی کتاب باز هم من

یکی از آثار نویسنده‌ی موفق انگلیسی، جوجو مویز کتاب باز هم من است که در ژوئن سال 2018 منتشر شده است. این کتاب به نوعی ادامه‌ی اتفاقاتی است که در کتاب‌های من پیش از تو و پس از افتاده است و توسط لوئیسا کلارک بیان می‌شود.

درباره کتاب باز هم من

او در این کتاب علاوه‌بر اینکه یک داستان بامزه را روایت می‌کند خواننده را تشویق می‌کند تا با درون خودش بیشتر آشنا شود، روزهای خود را به‌صورت تکراری سپری نکند و از روزمرگی‌های خودش خارج شود. کتاب باز هم من با ترجمه‌های مختلفی در بازار نشر ایران منتشر شده است.

در ادامه‌ی اتفاقاتی که در من پیش ازتو و پس از تو افتاده است، حالا لوئیسا وارد نیویورک شده است تا زندگی جدیدی را شروع کند و در ابتدا با کار در منزل لئونارد گوپینگو همسرش شروع می‌کند و وارد دنیای انسان‌های ثروتمند می‌شود. دنیای که تجربه‌های جدید و زندگی جدیدی را به او هدیه می‌دهد. او با جاش آشنا می‌شود، جاش شخصی است که خاطرات گذشته‌اش از جمله عشق شکست خورده‌اش با ویل را برایش پررنگ‌تر می‌کند.

این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال 2018 بوده است.

چرا باید کتاب باز هم من را مطالعه کنیم؟

اگر شما کتاب قبلی جوجو مویز را خوانده‌اید قطعا منتظرید که ببینید چه اتفاقی در ادامه می‌افتد. این کتاب فضایی آرام و رمانتیک دارد و تا حدی به خواننده آرامش می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

اگر شما از طرفداران کتاب‌های عاشقانه هستید و هم‌چنین علاقه‌ی زیادی به خواندن رمان‌های طولانی دارید حتما بایذ این کتاب را مطالعه کنید.

درباره جوجو مویز

جوجو مویز نویسنده‌ی رمان‌های عاشقانه است که در سال 1969 در انگلستان متولد شد. او در دانشگاه لندن به تحصیل در رشته‌ی روزنامه‌نگاری مشغول شد و حدود 12 سال روزنامه‌نگار بود. او به صورت پاره‌وقت مطالبی می‌نوشت و از سال 2002 تصمیم گرفت به صورت تمام‌وقت کتاب بنویسد، البته بعد از اینکه در بسیاری شغل‌ها خود را سنجید، تصمیم به شروع کار نویسندگی کرد و شاید داستان‌هایش از این روحیه‌ی ماجراجوی و تسلیم نشدنش نشات گرفته است. او هم‌اکنون در یک مزرعه به همراه همسر و سه فرزندش زندگی می‌کند.

جوجو مویز یکی از معدود نویسندگانی است که موفق شده است تا دو بار جایزه‌ی بهترین رمان‌نویس رمانتیک را از آن خود بکند، اولین بار در سال 2004 با انتشار کتاب میوه‌ی خارجی و بار دیگر با انتشار کتاب یک به‌علاوه یک در سال 2014. سال 2002 سال بسیار مهمی برای جوجومویز بود، با منتشر کردن کتاب سرپناه بارانی به‌صورت جدی وارد کار نویسندگی شد و تا به امروز 16 رمان با موضوع عاشقانه از خود را منتشر کرده است که در فهرست پرفروش‌ها قرار داشت. رمان‌‌های او به 14 زبان مختلف ترجمه و در سر‌اسر جهان فروش رفته است.

رمان من پیش از تو که در سال 2012 منتشر شد و به سرعت در پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفت و باعث پیشرفت و شهرت جوجو مویز در جهان شد و جنب و جوشی در بین جوانان و خوانندگان این اثر افتاد، بعد از آن او هر سال کتاب جدیدی را منتشر می‌کرد.

دوازدهمین رمان جوجو مویز یک به‌علاوه یک بود که در سال 2014 منتشر شد و مثل همیشه با استقبال زیادی رو‌به‌رو شد، این کتاب هم مانند دیگر کتاب‌هایش داستانی عاشقانه و آمیخته با غم‌‌ را دارد، البته این کتاب بیشتر داستان یک سفر جاده‌ای است و این موضوع کتابش را از بقیه‌ی کتاب‌هایش جدا کرده است. رمان من پیش از تو در کمترین حالت در 28 کشور دنیا ترجمه شده است، بیشتر کسانی که کتاب را شروع کردند، دیگر مایل به گذاشتن کتاب به زمین نبودند. او برای نوشتن این کتاب تحقیقات واقعی و زیادی را روی یک ورزشکار فلج و بیمارانی که دچار ناتوانی شده‌اند و پرستاران آن‌ها انجام داده است.

آخرین نامه‌ی معشوق، ماه‌عسل در پاریس، رها در باد نیز از جمله کتاب‌هایش هستند که با استقبال خوبی رو‌به‌رو شده بود.

تکه هایی از کتاب باز هم من

محل سکونت خانواده گاپنیک در طبقه دوم و سوم ساختمانی آجری به سبک معماری گوتیک بود که حدود ۲۵۰۰ متر مربع مساحت داشت؛ یک آپارتمان دوبلکس در این بخش نیویورک که نشان دهنده ثروت نسل های قبلی خانواده گاپنیک بود. به گفته نِیتِن لَوِری یک نسخه کوچک کپی شده بود از ساختمان اصلی معروفی به نام داکوتا که یکی از قدیمی ترین مجتمع‌ها در بخش شمال شرقی مَنهَتَن بود. هیچ‌کسی نمی‌توانست بدون تایید هیئت امنا ساکنان در آنجا آپارتمانی را خرید یا فروش کند که آنها هم سرسختانه مخالف هر گونه تغییری بودند. درحالی که مجتمع‌های مسکونی پر زرق و برق آن سوی پارک ثروتمندان جدیدی مثل اُلیگارش های روس، ستاره های موسیقی پاپ، غول‌های چینی صنعت فولاد و میلیاردرهای فعال در صنایع فناوری را همراه با رستوران‌های قومی، باشگاه‌های ورزشی، مهدکودک‌ها و استخرهای بزرگ در خود جای داده، ساکنین ساختمان لَوِری به سبک و سیاق قدیمی خودشان علاقه‌مند بودند.

این آپارتمان‌ها نسل به نسل به ارث رسیده بودند؛ ساکنان آن‌ها یاد گرفته بودند که سیستم لوله‌کشی سال ۱۹۳۰ را تحمل کنند، نبردهایی پر فراز و نشیب و طولانی را پشت سر گذاشته بودند تا چیزی حتی مثل یک کلید برق را تغییر ندهند و همانطور که نیویورک در اطرافشان تغییر می‌کرد، به شکل مؤدبانه‌ای آن را نادیده می‌گرفتند، درست مثل اینکه کسی گدایی را که مقوایی را در دست گرفته و روی آن درخواست کمکش را نوشته نادیده می‌گیرد.

معرفی نویسنده
عکس جوجو مویز
جوجو مویز

جوجو مویز، نویسنده رمان مشهور من پیش از تو، در ۴ اکتبر ۱۹۶۹ در میدستون انگلستان به دنیا آمد. در دوران کودکی، مویز کتاب ولوت ملی اثر انید باگنولد را خواند و خواندن این کتاب باعث شد او در دوران کودکی احساس کند می‌تواند به چیزهایی بزرگ‌تر از آن‌چه در آن زمان فکر می‌کرد، دست‌ پیدا کند.

i._.shayan
۱۳۹۶/۱۲/۲۵

و باز هم اثر بی ارزشی که به دلیل معروف بودن نویسنده زود تر از بسیاری از کتابای خوبی که ترجمه نشدن هنوز و چندین ساله منتظریم به بازار بیان عرضه شد

محدثه فاطمی
۱۳۹۶/۱۲/۲۸

داشتیم زندگیمونو میکردیم که یهو یه صدایی رسید بازم من 😐😐😐😐

SIR_SARAB
۱۳۹۶/۱۲/۲۵

خدایی دیگه از دست مویز خسته شدم😐 بسه دیگه، چقدر می نویسی؟؟؟؟ 😐 (ولی اصلا دلم نمیاد نخونم😕)

maryamshirzad
۱۳۹۶/۱۲/۲۵

دو فصل خواندم! خیلی بد است. دیگر این خانم دارد شورش را درمی‌آورد!

kimmy
۱۳۹۷/۰۵/۱۶

با اینکه انتقادات زیاد میشه از ادامه دادن داستان ولی برای من خوندنش خالی از لطف نبود و حس خوبی داشتم چون شخصیتی که ابعادش رو به خوبی میشناختم و با افراد خانوادش و محیط های گذشتش آشنایی داشتم رو

- بیشتر
Matin032
۱۳۹۶/۱۲/۲۵

واقعا هم باز هم تو:/ راهش رو یاد گرفته دیگه

شهریار
۱۳۹۷/۰۳/۰۶

ایشالا لوئیزا هم بمیره بر پیش ویل هم ما راحت شیم هم این دوتا

مستورع
۱۳۹۹/۰۴/۲۳

خدایا یکی از ینجور ( سم ها) هم ب ما عطا کن :)

fatemeh.seif
۱۳۹۷/۰۱/۱۷

ترجمه خوبی نداشت😒😒😒

ترنم
۱۳۹۹/۰۱/۲۹

اثرات جوجومویز واقعا فوق العادس لطفا این کتاب رو توی طاقچه بی نهایت بزارین

روزی روزگاری دختری بود که در شهری کوچک و در دنیایی کوچک زندگی می‌کرد. این دختر بسیار خوشبخت بود یا دست‌کم به خودش می‌گفت که خوشبخت است. مثل بسیاری از دخترها، این دختر هم عاشق این بود که خود را به قیافه‌های جورواجور درآورد، کسی شود که واقعآ نبود. اما مثل بسیاری از دخترها، زندگی او را ضعیف‌تر کرد تا این‌که، به‌جای پیدا کردن چیزی که واقعآ مناسب اوست، خودش را استتار کرد، بخش‌هایی از وجودش که او را از دیگران متمایز می‌ساخت، را پنهان نمود. او تا مدت‌ها اجازه داد تا دنیا او را آزرده کند، تا این‌که به این نتیجه رسید که مطمئن‌تر این است که اصلا خودش نباشد.
محدثه فاطمی
«دیروز با بابا تماس گرفتم، گفت که مهم اینه که جوری نشون بدی که انگار به کارت وابسته نیستی، باشه؟ انگار که... انگار که آدم بلندپروازی هستی و یه مرد کاری تموم عیاری، ولی هر وقت که بخوای می‌تونی به یه شرکت دیگه هم بری، چون پیشنهاد کاری زیاد داری. اونا باید این‌جوری حس کنن که اگه طَلبت رو ندن این خطر وجود داره که ممکنه بری یه جای دیگه، می‌فهمی چی می‌گم
محدثه فاطمی
«وقتی انسان کاری را که شیفته‌ی آن است انجام می‌دهد تسلای خاطر می‌یابد.»
لیلی مهدوی
کتابا به ما درس زندگی و مهربونی میدن؛ و اگه تو بتونی هر کتابی که دوست داری رو قرض بگیری دیگه کتاب نمی‌خری پس کتابخونه یک منبع حیاتیه! لوئیسا اونا با از بین بردن یک کتابخونه، یک ساختمان را نابود نمی‌کنن بلکه امید رو هم از بین می‌برن.»
Shaghayegh
«یه لحظه هم خیال نمی‌کردم اونی که دلم رو می‌شکنه خودِ تو باشی.»
Shaghayegh
مردم کاری را که بخواهند انجام بدهند، انجام می‌دهند
maneli1388
چطور ممکن است احساسات واقعی در پشت این کلمات پنهان شود.
maneli1388
«اما سخته که وانمود کنی درد نداری، می‌فهمی؟ ظاهرآ تو اهمیت نمی‌دی؟» امیدوارانه گفتم: «مردم به مرور زمان عوض می‌شن.»
maneli1388
وای، لوئیسا، آدم می‌تونه در نتیجه‌ی یه غرور بی‌جا دودستی بچسبه به درد خودش یا این‌که می‌تونه این غرور رو کنار بذاره و از تک تک لحظات ارزشمندی که داره لذت ببره.»
Shaghayegh
‫«خرد و دانش مایه‌ی ثبات اوضاع تو خواهند بود.»
کاربر 6057
«وقتی انسان کاری را که شیفته‌ی آن است انجام می‌دهد تسلای خاطر می‌یابد.»
غزاله نشاط
تو تنها یک زندگی خواهی داشت
ema
وقتی هم که مامانم عکسی از خودش و تام را در یک نمایش تئاتری با یک نامه برایم فرستاد و نوشته بود: «فقط برای این‌که قیافه‌هامون رو فراموش نکنی.» گریه‌ام گرفت.
maneli1388
سگی را دیدم که روی تخته اسکیت بود، وقتی برای خواهرم پیغام فرستادم و این را تعریف کردم او فکر کرد که مستم.
maneli1388
من اونجوری‌که می‌گن نیستم. به چهار زبون حرف می‌زنم، پیانو می‌زنم، مدرک مخصوص ماساژ درمانی دارم. می‌دونی اون به چه زبونی حرف می‌زنه؟ دو رویی!»
maneli1388
شگفت‌زده بودم که دو نفر که زمانی خیلی با هم راحت بودند، حالا به سختی می‌توانند کاری کنند تا یک جمله را در یک مکالمه به هم بگویند.
Shaghayegh
«می‌دونی، وقتی به سن من برسی، پشیمونی‌هات اون قدر روی هم تلنبار می‌شه که دیگه نمی‌تونی جلوت رو ببینی.»
Shaghayegh
با بغض ادامه داد: «لوئیسا بعضی وقتا فکر می‌کنم که دیگه نمی‌تونم ادامه بدم.» از آنجایی که من نمی‌توانستم حرف دیگری بزنم فقط گفتم: «اون تو رو دوست داره.» او با دستش اشک‌هایش را پاک کرد و سرش را در دستانش گرفت انگار که می‌خواست احساساتش را از خودش دور کند. به من لبخندی زد و گفت: «می‌دونم اما عشق نمی‌تونه همه چیز رو درست کنه.»
Shaghayegh
هندزفری‌ام را در گوشم گذاشتم و به آهنگی گوش دادم که می‌دانستم حالم را بدتر می‌کند، اما اصلا اهمیتی ندادم.
Shaghayegh
با خودم فکر کردم شاید آن سوسک خیلی تنهاست و می‌خواسته دوست من باشد. رفتم و زیر وان حمام را نگاه کردم جایی که اورا لگد کرده بودم. پس قطعآ مرده بود. این باعث ناراحتی من شد و خیلی بیشتر عصبانی شدم
Shaghayegh

حجم

۴۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۴۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان