
کتاب بی باک (جلد سوم)
معرفی کتاب بی باک (جلد سوم)
کتاب بیباک (جلد سوم) نوشتهی لورن رابرتس با ترجمهی پگاه فرهنگمهر، سومین بخش از مجموعهای پرطرفدار در ژانر فانتزی نوجوان و جوان است که نشر داهی آن را منتشر کرده است. این جلد ادامهی ماجراهای شخصیتهایی است که در دنیایی پر از قدرتهای ویژه، تبعیض و نبرد برای بقا زندگی میکنند. داستان حول محور پیدین، دختری معمولی در سرزمینی که برگزیدگان با قدرتهای خاص بر آن حکومت میکنند، میچرخد و او را در میانهی کشمکشهای سیاسی، عاطفی و هویتی قرار میدهد. بیباک با روایتی چندصدایی، لایههای مختلفی از روابط انسانی، قدرت، خیانت و امید را به تصویر میکشد و شخصیتها را در موقعیتهایی قرار میدهد که باید میان عشق، وظیفه و بقا انتخاب کنند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بی باک (جلد سوم)
کتاب بیباک (جلد سوم) نوشتهی لورن رابرتس، داستان را در نقطهای حساس و پرتنش ادامه میدهد؛ جایی که پیدین، شخصیت اصلی، پس از پشت سر گذاشتن آزمونهای طاقتفرسا و خیانتهای تلخ، حالا در مرکز توجه و قدرت قرار گرفته است. این جلد، با تمرکز بر پیامدهای انتخابهای گذشته و تأثیر آنها بر آیندهی سرزمین ایلیا، فضایی آکنده از تردید، ترس و امید را خلق میکند. روایت کتاب میان چند شخصیت اصلی جابهجا میشود و هرکدام از زاویهی دید خود، وقایع را بازگو میکنند. این ساختار چندصدایی، امکان درک عمیقتری از انگیزهها و کشمکشهای درونی شخصیتها را فراهم میکند. بیباک (جلد سوم) نهتنها به مسائل سیاسی و اجتماعی سرزمین برگزیدگان میپردازد، بلکه روابط پیچیدهی میان شخصیتها، از جمله پیدین، کیت و کای، را نیز بهتصویر میکشد. در این جلد، موضوعاتی چون قدرت، هویت، انتقام، بخشش و اتحاد، در بستر رویدادهای پرتنش و تصمیمهای سرنوشتساز، بهشکل ملموسی مطرح شدهاند. لحن کتاب، صمیمی و درعینحال پر از اضطراب و تردید است و فضای داستانی آن، همواره میان امید به تغییر و ترس از آینده در نوسان است.
خلاصه داستان بی باک (جلد سوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در بیباک (جلد سوم)، داستان با صحنهای پرتنش آغاز میشود؛ پیدین، دختری که زمانی تنها یک فرد معمولی در سرزمین ایلیا بود، حالا بهعنوان عروس آیندهی پادشاه و نماد صلح میان مردم عادی و برگزیدگان معرفی میشود. او پس از پشت سر گذاشتن آزمونهای مرگبار و خیانتهای تلخ، اکنون در مرکز توجه و قدرت قرار گرفته است. اما این جایگاه جدید، نهتنها امنیت و آرامش برایش بههمراه ندارد، بلکه او را در معرض تهدیدهای تازه و انتخابهای دشوار قرار میدهد. کیت، پادشاه جوان، برای حفظ سرزمین و جلوگیری از فروپاشی، تصمیم میگیرد با پیدین ازدواج کند تا اتحاد میان مردم عادی و برگزیدگان را تقویت کند. این تصمیم، واکنشهای متفاوتی را در میان اطرافیان و مردم ایلیا برمیانگیزد و پیدین را با چالشهای تازهای روبهرو میکند. در این میان، کای، برادر پادشاه و مجری قانون، نیز با احساسات متناقض و وظایف سنگین خود دستوپنجه نرم میکند. روایت کتاب، با جابهجایی میان دیدگاه شخصیتها، لایههای مختلفی از روابط انسانی، قدرت، خیانت و امید را آشکار میکند. در طول داستان، پیدین باید با گذشتهی پر از درد و رازهای خانوادگی خود روبهرو شود و تصمیم بگیرد که چگونه میتواند هم به خود و هم به سرزمینش وفادار بماند. بیباک (جلد سوم) سرشار از لحظات پرتنش، گفتوگوهای عمیق و کشمکشهای درونی است که شخصیتها را وادار میکند میان عشق، وظیفه و بقا انتخاب کنند.
چرا باید کتاب بی باک (جلد سوم) را بخوانیم؟
بیباک (جلد سوم) با روایت چندصدایی و پرداختن به لایههای پیچیدهی روابط انسانی، تجربهای متفاوت از داستانهای فانتزی ارائه میدهد. این کتاب نهتنها به ماجراهای پرهیجان و نبردهای قدرت میپردازد، بلکه دغدغههایی چون هویت، تبعیض، بخشش و اتحاد را نیز بهشکل ملموسی مطرح میکند. شخصیتها در موقعیتهایی قرار میگیرند که باید میان احساسات شخصی و مسئولیتهای اجتماعی انتخاب کنند و همین امر، داستان را از سطح یک روایت صرفاً ماجراجویانه فراتر میبرد. اگر علاقهمند به داستانهایی هستید که علاوهبر هیجان و تعلیق، به مسائل اخلاقی و انسانی نیز توجه دارند، این کتاب میتواند انتخابی مناسب باشد. همچنین، فضای پرتنش و روایت پویا، خواننده را تا پایان با خود همراه میکند و امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان ژانر فانتزی نوجوان و جوان، کسانی که به داستانهای چندلایه با محوریت قدرت، هویت و روابط انسانی علاقه دارند، و افرادی که دغدغههایی چون تبعیض، اتحاد و انتخابهای دشوار را دنبال میکنند، پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که به دنبال داستانهایی با شخصیتپردازی عمیق و روایت پرکشش هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب بی باک (جلد سوم)
«قطرهای خون بر زمین میچکد، و سنگ مرمر زیر پاهای لرزانم را کثیف میکند. به لکهٔ ارغوانی خیره میشوم، درحالیکه گوشهایم زنگ میزنند و مقابل دیدگانم تار است. عسل. عسل است. رودخانههایی به رنگ قرمز پیچوتابخوران روی پاهایم جاری میشوند، و بهقدری سریع هستند که باعث میشوند سرم تاب بخورد. یا شاید هم کمکم دارم میفهمم چه بلایی قرار است سرم بیاید که باعث میشود تالار شاهنشین دور سرم بچرخد، همچون فشار محکمی که حلقهٔ نقرهای روی شستم وارد میکند. رو به زمین براق چند باری پلک میزنم، به دختری خیره میشوم که انعکاسش مقابل رویم است. صورتش پر از خاک و کثیفی است، چشمانش اسیر آیندهای شدهاند که هنوز به چشم ندیده و هیچوقت گمان نمیکرد ببیند. موهای نقرهای روی شانههایش ریخته، که درست بهاندازهٔ صورت عرقکردهاش رنگپریده است. تاب میخورد، همچون وقتی که روی کفشهای یکی از عزیزانت میایستی. دستانش پشتسرش بسته شدهاند، و خون از پوست پارهپارهاش پایین میچکد. او آشفته است. پرتلاطم است. بهزودی ازدواج خواهد کرد. اما چنین چیزی نباید اتفاق بیفتد. من همهچیزش را از او گرفتهام. و او باید بهخاطر این کار جانم را بگیرد. باید این کار را بکند.»
حجم
۵۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
حجم
۵۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه