
کتاب قلعه حیوانات
معرفی کتاب قلعه حیوانات
معرفی کتاب قلعه حیوانات
کتاب الکترونیکی «قلعهٔ حیوانات» (Animal Farm) نوشتهٔ «جورج اورول» با ترجمهٔ رامین زاهدی و نشر «در قلم»، داستانی نمادین و تمثیلی از جامعه و قدرت است که در قالب داستانی برای نوجوانان روایت میشود. این اثر با زبان ساده و روایتی جذاب، به بررسی مفاهیم قدرت، انقلاب و فساد میپردازد و از آثار شاخص ادبیات قرن بیستم به شمار میآید. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قلعه حیوانات
«قلعهٔ حیوانات» در سالهای میانی قرن بیستم نوشته شده و بازتابی از فضای سیاسی و اجتماعی آن دوران است. این کتاب با بهرهگیری از شخصیتهای حیوانی، روایتی تمثیلی از انقلاب و دگرگونیهای اجتماعی ارائه میدهد. داستان در مزرعهای رخ میدهد که حیوانات آن علیه انسانها شورش میکنند تا جامعهای برابر و آزاد بسازند. اما به تدریج، رهبران جدید خود به همان رفتارهای سرکوبگرانهٔ انسانها دچار میشوند. این کتاب با نگاهی انتقادی به قدرت و فساد، به بررسی چرخهٔ تکرارشوندهٔ ظلم و استبداد میپردازد. فضای داستان، همزمان طنزآمیز و تلخ است و با وجود ظاهر ساده، لایههای عمیقی از نقد اجتماعی و سیاسی را در خود جای داده است. «قلعهٔ حیوانات» به عنوان اثری تاثیرگذار، همواره مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفته و در بسیاری از فهرستهای آثار مهم ادبیات جهان جای دارد.
خلاصه کتاب قلعه حیوانات
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با مزرعهای به نام «مانر» آغاز میشود که تحت مالکیت انسانی به نام «آقای جونز» است. حیوانات مزرعه، به رهبری خوکی پیر به نام «میجر»، از ظلم و استثمار انسانها به ستوه آمدهاند و با الهام از سخنان او، تصمیم به انقلاب میگیرند. پس از مرگ میجر، سه خوک به نامهای «ناپلئون»، «اسنوبال» و «اسکوئیلر» رهبری حیوانات را بر عهده میگیرند و موفق میشوند انسانها را از مزرعه بیرون کنند. آنها اصولی به نام «حیوانیت» وضع میکنند تا جامعهای برابر بسازند. اما به تدریج، اختلافات میان رهبران بالا میگیرد و ناپلئون با کمک سگهایی که خودش تربیت کرده، اسنوبال را از مزرعه بیرون میکند و قدرت را در دست میگیرد. با گذشت زمان، خوکها کمکم به رفتارهای انسانها شبیه میشوند و قوانین اولیه را به نفع خود تغییر میدهند. حیوانات دیگر، که در ابتدا امید به آزادی و برابری داشتند، درمییابند که تنها اربابانشان عوض شدهاند و ظلم همچنان ادامه دارد. داستان با فضایی تلخ و انتقادی، نشان میدهد که چگونه قدرت میتواند حتی آرمانهای اصیل را منحرف کند و انقلابها را به چرخهای از استبداد بدل سازد.
چرا باید کتاب قلعه حیوانات را خواند؟
این کتاب با زبانی نمادین و داستانی جذاب، مفاهیم عمیقی دربارهٔ قدرت، فساد، انقلاب و سرنوشت آرمانها را به تصویر میکشد. خواندن «قلعهٔ حیوانات» فرصتی برای اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی و سیاسی و تأثیر قدرت بر رفتار انسانها فراهم میکند. روایت تمثیلی اثر، امکان برداشتهای گوناگون را به خواننده میدهد و باعث میشود هر نسل بتواند پیامهای تازهای از آن دریافت کند.
خواندن کتاب قلعه حیوانات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای تمثیلی، دوستداران ادبیات سیاسی و اجتماعی، نوجوانان و بزرگسالانی که به موضوعاتی مانند قدرت، انقلاب و عدالت علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت سازوکارهای قدرت و فساد را دارند، مطالعهٔ این اثر توصیه میشود.
بخشی از کتاب قلعه حیوانات
«آقای جونز، مالک مزرعه مانر با فرا رسیدن شب و زمان استراحت مرغ و خروسها را به لانه برده و در لانه را قفل نمود ولی با وجود مستی بسیار فراموش کرد که دریچههای آن را ببندد. با فانوسی در دست تلوتلوخوران از حیاط عبور کرد. چکمههایش را درآورده، وارد خانه شد. در آشپزخانه لیوانی را آبجو برای خود پرنموده و به سمت رختخواب رفت. خانم جونز خوابیده بود. در سالنی که صدای خر و پفش بلند بود، با مکثی روشنایی اتاق خواب را خاموش کرد. زمزمه و تکاپویی در تمام مزرعه به راه افتاد. همه در مورد خوابی که میجر پیر، خوک نر برنده جایزه میدل وایت، شب گذشته دیده بود، صحبت میکردند. او مشتاق بود آن را برای همه حیوانات دیگر تعریف کند. قرار بود به محض رفتن آقای جونز همه حیوانات در طویله بزرگ جمع شوند. میجر پیر (که همه او را اینطور صدا میزدند، اگرچه با نام زیبای ویلینگدن به نمایش گذاشته شده بود) مورد احترام حیوانات مزرعه بود و همه حتی با وجود ساعت خواب منتظر حرفهای او بودند. میجر در انتهای طویله بزرگ روی سکوی نسبتاً بلندی از کاه، زیر نور فانوسی که از تیرک آویزان بود دراز کشیده بود. او دوازده سال داشت و بیشتر از آنکه قوی باشد، چاق شده بود. با وجود دندانهای نیش اصلی، خوک با عظمتی به نظر میرسید و ظاهری دانا و مهربان داشت. خیلی زود همه حیوانات رسیدند. ابتدا سگها، بلوبل، جسی و پینچر، آمدند و بعد خوکها آمدند و فوراً روی کاهها در جلوی سکو قرار گرفتند. مرغها روی تاقچه پنجره نشستند. کبوترها به طرف تیرهای سقف پرواز کردند و آنجا نشستند و گاوها و گوسفندان پشت سر خوکها دراز کشیدند و شروع به نشخوار کردند. اسبهای باری، باکسر و کلوور با هم وارد شدند. به آرامی قدم برمیداشتند و خیلی محتاطانه سمهای بزرگ و پشمالویشان را بر زمین میگذاشتند. شاید حیوان کوچکی زیر کاهها پنهان شده باشد. کلوور، مادیان تنومندی بود و حالت مادرانهای داشت و تقریباً میانسال بود و بعد از آوردن چهارمین کرهاش دیگر هیکلش به حالت قبل بازنگشته بود. باکسر جانور بسیار بزرگی بود و قدش تقریباً صد و هشتاد سانتیمتر بود و به اندازه دو اسب معمولی قدرت داشت. خط سفیدی که زیر پوزهاش بود به او ظاهر احمقانهای داده بود. در واقع او از نظر هوش درجه یک نبود. اما به خاطر قدرت و سرسختی در کار مورد احترام همه بود. بعد از اسبها موریل، بز سفید و بنجامین الاغ وارد شدند. بنجامین، پیرترین و بداخلاقترین حیوان مزرعه بود. او کم حرف میزد و بیشتر غر میزد. مثلاً میگفت که خداوند به او یک دم داده تا مگسها را از خود دور کند. اما ترجیح میداد اصلاً مگسی نبود و او هم دم لازم نداشت. در میان حیوانات مزرعه او تنها حیوانی بود که هیچوقت نمیخندید. اگر از او علتش را میپرسیدند در پاسخ میگفت چیز خندهداری نمیبیند که بخندد. با این حال، بدون اینکه علناً اعتراف کند به باکسر علاقهمند بود. آن دو اغلب یکشنبههایشان را در چراگاه کوچک پشت باغ با هم سپری میکردند. در کنار هم علف میخوردند و با هم حرفی نمیزدند.»
حجم
۴۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۴۵۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه