
کتاب اشباح مارکس
معرفی کتاب اشباح مارکس
کتاب اشباح مارکس (وضعیت دِین، عمل سوگواری و بینالملل نوین)، با عنوان انگلیسی Specters of Marx: The State of the Debt, the Work of Mourning and the New International، نوشته ژاک دریدا و با ترجمه نادر خسروی، اثری فلسفی و نظری است که نشر چرخ در سال ۱۴۰۴ آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی میراث مارکس و مارکسیسم در جهان معاصر میپردازد. ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار واسازی، در این اثر بهسراغ پرسشهایی بنیادین دربارهی بقای اندیشههای مارکس پس از فروپاشی بلوک شرق و تحولات سیاسی دهههای پایانی قرن بیستم رفته است. او با زبانی پیچیده و ساختارشکن، مفاهیمی چون میراثبری، عدالت، شبحوارگی و مسئولیت را در بستر فلسفه و سیاست معاصر بازخوانی کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اشباح مارکس اثر ژاک دریدا
کتاب اشباح مارکس، به قلم ژاک دریدا، با تکیه بر رخدادهای سیاسی و اجتماعی اواخر قرن بیستم، بهویژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و گسترش اقتصاد بازار آزاد، به بازاندیشی جایگاه مارکسیسم در جهان معاصر میپردازد. ژاک دریدا در این کتاب، نهتنها به نقد و بررسی میراث مارکس پرداخته، بلکه تلاش کرده است نسبت فلسفهی واسازی با سیاست و اخلاق را نیز روشن کند. ساختار کتاب بر پایهی سخنرانی دریدا در کنفرانسی با عنوان مارکسیسم به کجا میرود؟ شکل گرفته و با افزودهها و توضیحات بیشتر بهصورت کتاب درآمده است.
ژاک دریدا در این اثر، مارکسیسم را نه یک نظام بسته و تمامشده، بلکه مجموعهای از اشباح و پرسشهای باز میداند که همچنان در اندیشه و سیاست امروز حضور دارند. او با ارجاع به متون مارکس و سنت فلسفی غرب، مفاهیمی چون عدالت، مسئولیت، سوگواری و میراث را در بستر بحرانهای جهانی و تحولات بینالمللی بازخوانی میکند. کتاب اشباح مارکس اثری است که خواننده را به مواجههی انتقادی با گذشته و مسئولیتپذیری در قبال آینده فرامیخواند و از او میخواهد نسبت خود را با میراث فکری و سیاسی گذشته بازتعریف کند.
خلاصه کتاب اشباح مارکس
کتاب اشباح مارکس با محوریت مفهوم شبح و میراثبری، به بررسی وضعیت مارکسیسم پس از فروپاشی بلوک شرق و ادعای پایان تاریخ میپردازد. دریدا با الهام از جملهی معروف مانیفست کمونیست (شبحی در حال تسخیر اروپاست، شبح کمونیسم) و با ارجاع به نمایشنامهی هملت، مفهوم شبح را بهعنوان نماد حضور مداوم و ناپیدای گذشته در اکنون مطرح میکند. او استدلال کرده است که مارکسیسم، حتی پس از شکست سیاسی و فروپاشی ساختارهای رسمیاش، همچنان بهصورت شبحی در اندیشه و سیاست معاصر حضور دارد و نمیتوان آن را بهسادگی کنار گذاشت یا به گذشته سپرد.
ژاک دریدا در این کتاب، میراث مارکس را امری تکهتکه، چندلایه و نیازمند انتخاب و نقد میداند. او تأکید کرده است که وارثبودن به معنای پذیرش منفعلانهی گذشته نیست، بلکه باید با نگاه انتقادی و گزینشی، بخشهایی از این میراث را زنده نگه داشت و به کار بست. دریدا همچنین به پیوند میان عدالت، مسئولیت و میراثبری پرداخته و نشان داده است که هرگونه سیاست یا اخلاق عادلانه نیازمند توجه به کسانی است که دیگر حضور ندارند یا هنوز نیامدهاند؛ یعنی مسئولیتپذیری در قبال اشباح گذشته و آینده. او با واسازی مفاهیم سنتی فلسفه و سیاست، خواننده را به بازاندیشی نسبت خود با تاریخ، سنت و امکانهای آینده دعوت میکند.
چرا باید کتاب اشباح مارکس را بخوانیم؟
کتاب اشباح مارکس اثری است که با رویکردی نو به میراث مارکس و مارکسیسم مینگرد و پرسشهایی بنیادین دربارهی عدالت، مسئولیت و نسبت ما با گذشته مطرح میکند. این کتاب نهفقط برای علاقهمندان به فلسفه و نظریهی انتقادی، بلکه برای کسانی که دغدغهی فهم تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر را دارند، فرصتی برای بازاندیشی فراهم میکند. دریدا با طرح مفهوم شبحوارگی، نشان داده است که گذشته هرگز بهطور کامل از میان نمیرود و همواره بهشکلی پنهان در اکنون حضور دارد. خواندن این کتاب به مخاطب کمک میکند تا نسبت خود را با سنتها و میراثهای فکری بازتعریف کند و مسئولیت خود را در قبال آینده و دیگران جدی بگیرد.
خواندن کتاب اشباح مارکس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به پژوهشگران فلسفه و علوم انسانی، علاقهمندان به اندیشههای مارکس و مارکسیسم و کسانی که بهدنبال فهم رابطهی میان گذشته، سنت و تحولات معاصر هستند، پیشنهاد میشود. این اثر برای کسانی که دغدغهی عدالت، مسئولیت اجتماعی و نقد ساختارهای فکری و سیاسی را دارند نیز الهامبخش است.
درباره ژاک دریدا
ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی الجزایریتبار و از اثرگذارترین چهرههای اندیشهی معاصر، در ۱۵ ژوئیهی ۱۹۳۰ زاده شد و در ۸ اکتبر ۲۰۰۴ درگذشت. او بنیانگذار رویکردی است که بعدها با نام واسازی شناخته شد؛ رویکردی که بر فلسفهی پستمدرن، نقد ادبی و علوم انسانی تأثیری عمیق گذاشت.
او سومین فرزند خانواده بود، اما از همان کودکی با فقدان و تبعیض روبهرو شد. یک سال پیش از تولدش، برادر بزرگترش در نوزادی مرده بود و همین تجربه بعدها دریدا را گرفتار این تصور کرد که جایگزینِ کودک ازدسترفته است. در سال ۱۹۴۲ و در اوج سیاستهای ضدیهودی دولت ویشی، در نخستین روز مدرسه از دبیرستان اخراج شد. دریدای نوجوان یک سال کامل مدرسه نرفت و روزهایش را به فوتبال و پنهانیخواندنِ روسو، نیچه، گید، کامو و سارتر گذراند؛ ادبیاتی که برای او ابزار اعتراض به خانواده و جامعه شد.
او در اواخر دههی ۴۰ به پاریس رفت و پس از یک بار شکست، بار دوم در آزمون ورودی مدرسهی عالی نرمال (ENS) پذیرفته شد؛ جایی که با لویی آلتوسر آشنا شد و کار خود را با مطالعهی پدیدارشناسی ادموند هوسرل آغاز کرد. پایاننامهی اولیهاش دربارهی هوسرل بود و همین پژوهشْ بذر ایدههای آیندهاش را کاشت؛ ایدههایی که بعدها در نوشتههایش شکوفا شدند.
در میانهی دههی ۶۰، پس از تدریس در سوربن و ENS، به جمع نویسندگان و متفکران گروه تلکل پیوست. نقطهی عطف شهرت جهانیاش سخنرانی معروف ساختار، نشانه و بازی در همایش جانز هاپکینز در سال ۱۹۶۶ بود؛ جایی که برای نخستین بار ساختارگرایی را هم تحسین و هم نقد کرد. این سخنرانی آنچنان اثرگذار بود که فضای همایش را از جشن ساختارگرایی به جدل ساختارگرایی و پدیدارشناسی بدل کرد.
دریدا بیش از هر چیز با نقد مفهوم عقلمداری/ لوگوسمحوری (Logocentrism) شناخته میشود؛ باوری دیرینه که معنا را ذاتیِ متن و زبان میداند. او در برابر این دیدگاه استدلال میکند که واژگان حامل معنای ثابت نیستند، بلکه پیوسته به یکدیگر ارجاع میدهند. معنا نه در متن بلکه در رابطهی تفسیرگر با متن تولد مییابد، در گفتوگوی خواننده و نوشتار.
دریدا از دل پدیدارشناسی بهسمت ساختارگرایی و سپس واسازی حرکت کرد. نگاه نوی او به زبان، دانش و متن، بهویژه تأکیدش بر ناپایداری معنا، توجه پژوهشگران ارتباطات، منتقدان ادبی و دانشگاهیان پستمدرن آمریکا را به خود جلب کرد. او که تحتتأثیر ساختارگرایی و گاه منتقد آن بود، فاصلهی سنتی میان فلسفه و ادبیات را کاهش داد و خود نیز بهعنوان منتقدی برجسته شناخته شد.
مفهوم مشهور او، Déconstruction، در فارسی به معادلهایی چون واسازی، شالودهشکنی و ساختگشایی ترجمه شده است، اما این اصطلاح را نباید با ساختار در ساختارگرایی یکی گرفت. دریدا این واژه را برای فرایندی به کار میبرد که همزمان ویرانکردن و دوباره ساختن است؛ حرکتی برای آشکارکردن لایههای پنهان معنا و مفروضات نهفته در متن.
از مهمترین آثار او میتوان به مواضع، تنگناها، در باب نام، آوا و پدیدار، از گراماتولوژی، نوشتار و تفاوت، بارآوری و حواشی فلسفه اشاره کرد، کتابهایی که امروز جزء متون بنیادین فلسفهی معاصر و نقد ادبی به شمار میآیند.
بخشی از کتاب اشباح مارکس
«اشباح مارکس، در ظاهر، واکنش دریدا به تحولات سیاسی ـ اجتماعی سالهای منتهی به دههٔ ۱۹۹۰ است؛ فروریختن دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فراگیر شدن اقتصاد بازار آزاد و وقایعی از ایندست. اما در اصل باید گفت دریدا از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ سودای «قرائت» مارکس را در سر داشت. حتی درگیری او با «پایان مارکسیسم»، به گفتهٔ خودش، به دههٔ ۱۹۵۰ میرسد: «برای بسیاریمان، پایان بهاصطلاح مارکسیسم کمونیستی… در گروِ فروپاشی اخیر اتحاد جماهیر شوروی و متعلقات آن در سراسر جهان نبود. همهچیز از اوایل دههٔ ۱۹۵۰ آغاز شده بود ــ همهچیز نوعی پیشدیدگی بود.» پِگی کاموف، مترجم اشباح مارکس به انگلیسی، در یادداشتی این دغدغهٔ دریدا برای پرداختن به مارکس را بهخوبی شرح داده است.»
حجم
۴۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۴۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
