کتاب بهار با کنجی شکسته ماریو بندتی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب بهار با کنجی شکسته

کتاب بهار با کنجی شکسته

نویسنده:ماریو بندتی
انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب بهار با کنجی شکسته

کتاب بهار با کنجی شکسته با عنوان اصلی Primavera con una esquina rota نوشتهٔ «ماریو بندتی» و ترجمهٔ «نجمه شبیری» را نشر ثالث در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. این اثر که در دستهٔ رمان‌های اجتماعی و سیاسی اسپانیا قرار گرفته، به زندگی خانواده‌ای در اروگوئهٔ دوران دیکتاتوری نظامی پرداخته است. این رمان از زاویه‌دیدهای گوناگون و با لحن‌هایی متفاوت، تجربهٔ تبعید، زندان و جدایی را به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بهار با کنجی شکسته اثر ماریو بندتی

کتاب «بهار با کنجی شکسته» یک رمان با ساختاری چندپاره است که در سال ۱۹۸۲ میلادی و در دوران تبعید نویسنده نوشته شده است. این رمان بازتاب‌دهندهٔ فضای سیاسی و اجتماعی اروگوئه در سال‌های دیکتاتوری نظامی است. «ماریو بندتی»، نویسندهٔ اهل اروگوئه در این رمان با بهره‌گیری از چندین راوی و زاویه‌دید، زندگی خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که یکی از اعضای آن به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی زندانی شده است. روایت‌ها از زبان پدر، همسر، دختر خردسال، دوست خانوادگی و خود نویسنده شکل می‌گیرند و هرکدام بخشی از تجربهٔ تلخ تبعید، زندان و دوری را بازگو می‌کنند.

ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که فصل‌ها و بخش‌های مختلف با لحن‌ها و سبک‌های متفاوت نوشته شده‌اند؛ گاه کودکانه، گاه تلخ و گاه با نگاه انتقادی به جامعه و سیاست. این تنوع روایی، تصویری چندلایه از تأثیرات سرکوب سیاسی بر زندگی فردی و جمعی ارائه داده و خواننده را با ابعاد گوناگون رنج و امید در شرایط دشوار روبه‌رو کرده است. عنوان برخی از فصل‌های رمان «بهار با کنجی شکسته» به قلم «ماریو بندتی» عبارت است از «ضرب‌وشتم‌شده‌ها (اعمال سیاسی)»، «در سلول (اوهام تو در چه حالی هستند؟)»، «ضرب‌وشتم‌شده‌ها (یک یا دو فراز)»، «آن دیگری (خواستن، توانستن و غیره)» و «تبعیدگاه (خدانگه‌دار و خوش آمدید)». کتاب حاضر از متن انگلیسی با عنوان Springtime in a broken mirror به پارسی برگردانده شده است.

خلاصه داستان بهار با کنجی شکسته

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان حول محور خانواده‌ای در اروگوئهٔ دههٔ ۱۹۷۰ می‌چرخد. پدر خانواده (سانتیاگو) به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه دیکتاتوری نظامی زندانی شده است. کتاب از زاویه‌دیدهای مختلفی شکل می‌گیرد؛ نامه‌ها و یادداشت‌های سانتیاگو از زندان، تک‌گویی‌های همسرش (گراسیلا) که با دشواری‌های زندگی روزمره و دوری از همسر دست‌وپنجه نرم می‌کند، نگاه کودکانهٔ دخترشان (بئاتریس) به جهان تبعید و غیبت پدر و همچنین خاطرات و تأملات پدر سانتیاگو که با احساس گناه و دلتنگی مواجه است. در کنار این شخصیت‌ها، دوستان و آشنایان خانواده نیز هرکدام بخشی از بار تبعید و سرکوب را به دوش می‌کشند و روایت‌هایی از زندگی در تبعید، تلاش برای سازگاری با محیط جدید و حفظ هویت فردی و جمعی ارائه می‌دهند. کتاب با روایت‌های کوتاه و گاه گسسته، فضای خفقان‌آور دیکتاتوری، اضطراب، امید و مقاومت را در زندگی روزمرهٔ شخصیت‌ها منعکس می‌کند. در این میان، فصل‌هایی به خود نویسنده اختصاص یافته که تجربهٔ شخصی او از تبعید و مواجهه با دیگر تبعیدیان را بازتاب می‌دهد.

چرا باید کتاب بهار با کنجی شکسته را بخوانیم؟

این رمان با روایت چندصدایی و ساختار پازل‌گونه‌اش، تجربهٔ زیستن در سایهٔ سرکوب سیاسی و تبعید را از زوایای گوناگون به تصویر می‌کشد. «بهار با کُنجی شکسته» نه‌تنها به مسائل سیاسی و اجتماعی می‌پردازد، بلکه تأثیر این شرایط را بر روابط خانوادگی، هویت فردی و نگاه کودکان به جهان بررسی می‌کند. خواندن این اثر فرصتی است برای درک عمیق‌تر رنج و مقاومت انسان‌ها در برابر بی‌عدالتی و همچنین آشنایی با ادبیات آمریکای لاتین و تجربه‌های زیستهٔ مردمان آن منطقه. روایت‌های کتاب، همدلی و تأمل دربارهٔ مفهوم آزادی، امید و پایداری را برمی‌انگیزد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و سیاسی، دوستداران ادبیات داستانی ‏‫قرن ۲۰ اسپانیا و کسانی که دغدغهٔ تبعید، هویت و تأثیر سیاست بر زندگی فردی و خانوادگی دارند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که به‌دنبال درک تجربه‌های زیسته در شرایط سرکوب و مهاجرت هستند.

درباره ماریو بندتی

«ماریو بندتی» (Mario Benedetti) زادهٔ سال ‫۱۹۲۰‏ و درگذشتهٔ سال ‏۲۰۰۹ میلادی، نویسنده، شاعر، منتقد و روزنامه‌نگار کمونیست اروگوئه‌ای بود. در نوجوانی و جوانی شغل‌های مختلفی را تجربه کرد و از نزدیک با چالش‌های طبقهٔ متوسط آشنا شد. همین تجربه‌ها الهام‌بخش بسیاری از داستان‌های او دربارهٔ زندگی و روابط این طبقه شد. این نویسنده فعالیت ادبی خود را از سال ۱۹۴۵ با نوشتن برای مجلات ادبی آغاز کرد. اولین دفتر شعر و سپس اولین مجموعه داستانش را منتشر کرد که هر دو مورد توجه قرار گرفت. فعالیت‌های سیاسی او همزمان با کار ادبی‌اش پیش می‌رفت؛ به جنبش اعتراضی علیه معاهدهٔ نظامی با ایالات متحده پیوست و از آن زمان به بعد حضوری فعال و مستمر در جنبش‌های سیاسی و ادبی داشت. پس از کودتای ۱۹۷۳، به‌دلیل مواضع سیاسی‌اش مجبور به ترک اروگوئه شد؛ ابتدا به آرژانتین و سپس به پرو رفت، اما پس از دستگیری در پرو در کوبا اقامت گزید. در کوبا بود که نمایشنامهٔ مشهور «پدرو و کاپیتان» را نوشت. پس از سال‌ها تبعید و زندگی در اسپانیا و کوبا بالاخره در سال ۱۹۸۵ به اروگوئه بازگشت. او کتابخانهٔ شخصی‌اش در مادرید را به دانشگاه آلیکانته اهدا کرد تا به مرکزی برای مطالعات آمریکای لاتین تبدیل شود؛ همچنین «بنیاد بندتی» را برای حمایت از ادبیات و مبارزه برای حقوق بشر به‌ویژه حقوق زندانیانِ ناپدیدشدهٔ اروگوئه‌ای راه‌اندازی کرد. «ماریو بندتی» در ۸۸سالگی و ماه مهٔ ۲۰۰۹ درگذشت. از او بیش از ۸۰ اثر در ژانرهای مختلف به جا مانده که جوایز متعددی برایش به ارمغان آورده‌اند.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

«ماریو بندتی» (Mario Benedetti) در سال ۱۹۸۷ میلادی جایزهٔ Llama de Oro (شعلهٔ طلایی) را از سازمان عفو بین‌الملل برای رمان «بهار با کنجی شکسته» دریافت کرد. او برندهٔ Premio Reina Sofía de Poesía Iberoamericana در سال ۱۹۹۹ شد؛ همچنین ‌جایزهٔ José Martí Ibero-American Prize را در سال ۲۰۰۱ کسب کرد. از دیگر افتخارات او می‌توان به دریافت Menéndez Pelayo International Prize در سال ۲۰۰۵ میلادی اشاره کرد.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

کتاب حاضر نخستین‌بار با عنوان «بهار در اغما» با ترجمهٔ «نجمه شبیری» توسط فرهنگ جاوید در سال ۱۴۰۱ فیپا گرفت و سپس با نام‌های زیر نیز منتشر شد:

- «بهار در آینه‌ی شکسته» ترجمهٔ «الهام داوید»، نشر مؤسسهٔ فرهنگی و هنری سفیر فرهنگ و هنر، ‏‫۱۴۰۲.‬

- «موسم بهار در آینه‌ای شکسته» ترجمهٔ «سحر قدیمی»، نشر چشمه‏‫، ۱۴۰۳.‬

بخشی از کتاب بهار با کنجی شکسته

«سانتیاگو به گراسیلا گلایه کرده که مدتی است برایش نامه نمی‌نویسم و این درست است. اما به او چه بگویم؟ مثلاً بگویم که این کار از عواقب عملکرد خودش است؟ این را که می‌داند. این‌که من احساس گناه می‌کنم که به اندازهٔ کافی با او صحبت نکردم تا او را (وقتی که هنوز زمان صحبت‌کردن بود و نه قورت‌ندادن کلمات) متقاعد کنم که این راه را نرود؟ شاید این را به طور حتم نداند، اما شاید آن را حدس بزند. همچنین باید تصور کند که اگر او و من عمیقاً این گفت‌وگو را می‌کردیم، باز او به هر حال درنهایت همان راه را انتخاب می‌کرد. این‌که هر بار که شب بیدار می‌شوم نمی‌توانم جلوی دلهره و حس بدِ اضطراب را بگیرم، چه بگویم، این‌که احتمالاً در همین ساعت دارند او را شکنجه می‌دهند یا این‌که تازه از زیر شکنجه بیرون آمده و دارد بهبود پیدا می‌کند یا دارد برای مرحلهٔ بعد آماده می‌شود یا در حال دشنام‌دادن به کسی است؟ شاید تمایل نداشته باشد که چیزی این‌چنین را تصور کند. زجر خودش به‌تنهایی کافی است، انزوایش، حال بدش. وقتی کسی خودش متحمل زجرِ شخصی‌اش است، دیگر نیازی به دردهای بیگانه و جانبی ندارد. اما گاه‌گاه من تصور می‌کنم که با وسایلی در حال شکنجه‌اش هستند و در همان لحظه من هم احساس درد واقعی می‌کنم (تصوری نه)، درد واقعی در تن خویش می‌کنم یا اگر فکر کنم که دارند با غرق‌کردن مصنوعی شکنجه‌اش می‌کنند، به معنای واقعی کلمه من هم خفه می‌شوم. چرا؟ این داستانی قدیمی است، به عبارت بهتر علامتی قدیمی؛ کسی که از کشتار جمعی جان سالم به درمی‌برد از زنده‌ماندن خود احساس گناه می‌کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

حجم

۲۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۹۳,۷۵۰
۲۵%
تومان