دانلود و خرید کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف
معرفی کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف
کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف نوشتهٔ نرگس صفائیان که خود او نیز گویندگی آن را انجام داده و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر منتشرش کرده، یک مجموعه داستان است.
درباره کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف
کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف نوشتهٔ نرگس صفائیان است.
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
شنیدن کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب صوتی تاکستان با طعم صدای پیاف
باد گیسوان به هم تابیده تاکها را تکان میداد و صدای سرخوشانه نسیم از مستی انگورها سرتاسر دشت را از سرمستی طبیعت لبریز میکرد.
باغبان با آن چشمان دریاییاش که پررنگتر از آسمان بود و کلاه حصیری قدیمی که از گوشههای شکستهاش، نور صبح جاندار تند به صورتش میتابید، از پایین دشت، جایی که خانه محقر و قدیمی روستاییاش آنجا بود، با کیفی خورجینمانند که بر دوش میکشید به سمت تاکستان میآمد. وقتی پشت به خورشید میایستاد، گویی که خورشید هالهای نور در اطراف سرش درست میکرد.
مرد فرانسوی حدود چهل سال سن داشت، اما گونههای گلانداخته و چشمان درخشان آسمانیاش، سن او را کمتر نشان میداد؛ گویی که سالها همنشینی با تاکها روزگاری دلپذیر برایش ساخته بود.
از بین تاکهای ایرانی که از سالهای خیلی دور به اینجا آمده بودند، گذشت. روی تپهماهوری- کمی بالاتر از تاکستان- درخت تاکی به تنهایی جا خوش کرده بود و مرد یادش نمیآمد آن درخت که شبیه دو درخت درهم پیچیده بود، از چه زمانی آنجا بود.
زمان
۱ ساعت و ۳۴ دقیقه
حجم
۸۶٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت و ۳۴ دقیقه
حجم
۸۶٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد