کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی
معرفی کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی
کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی نوشتهٔ موریس ماندلباوم و ترجمهٔ مریم خدادادی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی در باب تجربهٔ اخلاقی از منظر پدیدارشناسی.
درباره کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی
کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی دربردارندهٔ شش مقالهٔ تحلیلی و فلسفی است و در هرکدام از این مقالات میتوانیم با رویکردهای متفاوت در مواجهه با تجربهٔ اخلاقی آشنا شویم. رویکردی که موریس ماندلباوم در نگارش این اثر در پیش گرفته است تحلیل پدیدارشناختی احکام اخلاقی انسانها است.به عقیدهٔ او این رویکرد به لحاظ روششناختی از همه معتبرتر است و میتواند ماهیت تجربهٔ اخلاقی را روشن سازد و مبنایی برای حل بسیاری از نزاعهای اخلاقی و آزمودن کفایت نظریههای اخلاقی رقیب فراهم کند. شاخصههای این روش از نظر نویسنده روش حدت بینش روانشناختی، موشکافی در جزئیات استدلالی و حکمتی اخلاقی است. این کتاب با بررسی کوتاهی از مسئلهٔ روش در اخلاق آغاز میشود ، با تحلیل و مقایسه انواع گوناگون احکام اخلاقی ادامه مییابد و با بحثی دربارهٔ انواع نزاعهای اخلاقی و اصولی که این نزاعها در چارچوب آنها قابل حل هستند، به پایان میرسد. ماندلباوم در بحث خود دربارهٔ روش اشاره کرده است که یکی از اعتراضات رایج به رویکرد پدیدارشناختی صرف در اخلاق، این است که این رویکرد، اخلاق را به رشتهای توصیفی و نه هنجاری تبدیل میکند. او در پاسخ به این اعتراض بیان کرده است که به نظر او ماهیت هنجاری اخلاق در توانایی آن برای فراهم آوردن هنجارهای عینیای برای رفتار نهفته نیست، بلکه اخلاق از این حیث هنجاری است که دادههای اولیهٔ آن هنجاری و این دادههای اولیه همان احکام مربوط به بهتر و بدتر و درست و نادرست هستند که انسانها در آنها تجربهٔ اخلاقی خود را ثبت میکنند.
این اثر در شش فصل نگاشته شده که عنوان آنهل عبارت است از «مسئله روش»، «احکام اخلاقی مستقیم»، «احکام اخلاقی دور»، «احکام مربوط به ارزش اخلاقی»، «سرچشمههای نزاعهای اخلاقی» و «حل نزاعهای اخلاقی».
کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ پدیدارشناسی و علاقهمندان به فلسفهٔ اخلاق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پدیدارشناسی تجربه اخلاقی
«تشخیص تغایر میان احکام اخلاقی ممکن است نزاع دیگری را پدید آورد و اینکه گاهی این قبیل نزاعها متضمن اختلافی اخلاقیاند. برای مثال، اگر در مثال قبلی، تعارض اولیه در احکام دو ناظر، موجب استنباط این واقعیت شود که یکی از آنها وظیفه خاصی را از جانب عامل درک میکند ــ وظیفهای که طرف مقابل از وجود آن خبر ندارد ـ آنگاه، ممکن است این موضوع که این وظیفه، جنبه کاملاً ذاتی موقعیتی است که عامل در آن قرار دارد یا نه، جای بحث داشته باشد. ممکن است این دو ناظر در باره این موضوع که کدام یک از دو مجموعه فرمان متعارض (که هریک از این دو شخص میتوانند هر دوی آنها را درک کنند) سرسختتر است، اختلاف داشته باشند. در این صورت، میتوان تفاوتهای آنها را اینگونه تفسیر کرد که اختلافی خصوصاً اخلاقی و ابتدایی را در باره سرسختی یک فرمان در مقایسه با فرمان دیگر، تشکیل میدهند. اما (دستکم در برخی از موارد) به نظرم میرسد که میتوان گفت، نزاع آنها پذیرای تحلیل بیشتری است. گاهی میتوان چنین تحلیلی را در چارچوب تفاوتهای میان شیوههایی ارائه کرد که هر یک از آنها مطابق آنها، جنبههای نااخلاقی متعلق حکم خود را «ساختاربندی» میکند. برای مثال، اگر یک ناظر بر جنبههایی از موقعیت کنونی عامل تمرکز کند که به گذشته مربوطند و موقعیت کنونی عامل را مرتبط با وظایف گذشته ببیند، در حالی که ناظر دیگر، بر خوبیهای آیندهای تمرکز کند که میتواند از طریق عمل خاصی که در این موقعیت انجام میشود، به دست آید، آنگاه تلقیهای متفاوتی در باره این موضوع خواهند داشت که کدام یک، وظیفه سرسختتری خواهد بود. و وقتی هر یک از آنها تلاش میکند تا دیگری را متقاعد کند، این تلاش در این چارچوب خواهد بود که کدام یک از این دو جنبه موقعیت عامل، جنبه «اساسی» تر آن تلقی میشود. هر یک از آنها تلاش خواهد کرد تا به تفسیری در باره شرایط دقیقی برسد که تصور میشود وظیفه سابق در آن شرایط وجود داشته است، و حیطه نتایج متحقق ساختن یا متحقق نساختن این وظیفه را در این زمان مشخص ارزیابی کند، اما حتی اگر آنها تفسیرهای یکسانی از این واقعیتها داشته باشند، تلقیهای آنها از ماهیت ذاتی موقعیتی که عامل در آن قرار دارد (و در نتیجه، تلقی آنها از «سرسختی» این فرمانها) به دلیل تفاوت میان دو تلقی زیر متفاوت خواهند بود: اینکه موقعیت کنونی را در استمرار با جنبههایی از گذشته تلقی کنیم که وظیفه در آنها ریشه دارد، یا سیاق کنونی را نسبتاً جدا از رویدادهای گذشته و دارای ارتباط تنگاتنگ با اوضاعی در نظر بگیریم که در صورت انجام شدنعمل یا غفلت ورزیدن از آن، به دنبال خواهند آمد. چنین تفاوتی در ساختاربندی موقعیت موجب طرح این پرسش میشود که یک شخص چگونه باید این موقعیت را در نظر بگیرد و چنین چیزی به نزاع در باره اینکه چه انگیزهای موجب یک عمل شده است یا اینکه یک عمل احتمالاً چه نتایج علّیای در بر خواهد داشت، شباهتی ندارد. اختلاف در باره اینکه کدام یک از این شیوهها، از منظر اخلاقی، شیوه اساسیتری از نگریستن به آن موقعیت است، به معنای اختلاف در باره این موضوع است که کدام یک از آنها، شیوه درست یا مناسبی برای حکم کردن در باره موضوع اخلاقی مورد نظر است. و چنین چیزی یک مسئله هنجاری است.»
حجم
۶۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۶۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه