
کتاب کافه ماه کامل
معرفی کتاب کافه ماه کامل
کتاب کافه ماه کامل نوشتهی مای موچیزوکی و با ترجمهی هدیه جامعی، اثری داستانی است که توسط نشر کتاب کوله پشتی بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این کتاب با روایتی لطیف و خیالانگیز، زندگی زنی چهلساله به نام میزوکی سریکاوا را دنبال میکند که پس از تجربهی فرازونشیبهای شغلی و عاطفی، در آستانهی تغییر و بازنگری در مسیر زندگیاش قرار میگیرد. داستان با ورود به دنیایی جادویی و حضور شخصیتهایی غیرمنتظره، مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکند و به دغدغههای هویتی، معنای موفقیت و بازتعریف خود در میانهی تحولات فردی و اجتماعی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کافه ماه کامل
کافه ماه کامل اثری است که در ژانر داستانی و با رویکردی معاصر، به زندگی فردی و حرفهای زنی به نام میزوکی سریکاوا میپردازد. نویسنده، مای موچیزوکی، با نگاهی موشکافانه و در عین حال خیالپردازانه، بحرانهای میانسالی، شکستهای شغلی و دغدغههای هویتی را در بستری از واقعیت و فانتزی روایت کرده است. داستان در شهر کیوتو جریان دارد و با ورود شخصیتهایی چون گربههای سخنگو و کافهای اسرارآمیز، فضایی جادویی و نمادین خلق میشود که در آن مفاهیمی چون ستارهشناسی، دورههای زندگی و عصرهای تاریخی بشر بهعنوان استعارههایی برای رشد و تحول فردی به کار رفتهاند. ساختار کتاب با روایت اولشخص و فصلبندی منظم، خواننده را به سفری درونی و بیرونی میبرد؛ سفری که در آن مرز میان خواب و بیداری، واقعیت و خیال، بهتدریج محو میشود. کافه ماه کامل نهتنها داستانی دربارهی بازنگری در گذشته و پذیرش تغییرات است، بلکه بهنوعی بازتابی از تحولات اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر نیز بهشمار میآید.
خلاصه داستان کافه ماه کامل
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با زندگی میزوکی سریکاوا، فیلمنامهنویس سابقاً موفق و معلم جایگزین دبستان، آغاز میشود که پس از شکستهای شغلی و عاطفی، در آپارتمانی کوچک و با احساس ناکامی روزگار میگذراند. او که زمانی ستارهی صنعت تلویزیون بوده، حالا با نوشتن فیلمنامههای بازیهای موبایلی و خاطرات تلخ گذشته دستوپنجه نرم میکند. دیدار اتفاقی با همکار قدیمیاش، آکاری، و شنیدن خبر رد شدن فیلمنامهاش، او را بیشازپیش در بحران هویت و تردید فرو میبرد. در ادامه، میزوکی با دعوتی عجیب به کافهای به نام ماه کامل روبهرو میشود؛ کافهای که در ساحل رودخانه و زیر نور ماه کامل ظاهر میشود و توسط گربههایی سخنگو اداره میگردد. در این فضای جادویی، او با شخصیتهایی نمادین مانند کرونوس و کایلوس (که هرکدام نمایندهی سیارات و دورههای زندگیاند) گفتوگو میکند و از طریق استعارههای ستارهشناسی و تحلیل جدول تولدش، به بازنگری در گذشته و شناخت عمیقتر خود میرسد. کافه ماه کامل به مکانی برای رهاکردن پشیمانیها، پذیرش تغییر و یافتن معنای جدیدی برای زندگی تبدیل میشود. روایت با بازگشت میزوکی به واقعیت و تصمیم او برای ایجاد تغییرات کوچک اما معنادار در زندگی روزمرهاش ادامه مییابد، بیآنکه مرز میان خواب و واقعیت بهروشنی مشخص شود.
چرا باید کتاب کافه ماه کامل را بخوانیم؟
کافه ماه کامل با ترکیب واقعیت و خیال، تجربهی مواجهه با بحرانهای میانسالی، شکستهای شغلی و دغدغههای هویتی را بهشکلی ملموس و در عین حال شاعرانه روایت کرده است. این کتاب با بهرهگیری از عناصر نمادین مانند ستارهشناسی و کافهای جادویی، فرصتی برای تأمل دربارهی مسیر زندگی، پذیرش تغییر و بازتعریف موفقیت فراهم میکند. روایت داستان از زاویهی اولشخص و حضور شخصیتهایی غیرمنتظره، فضایی صمیمی و در عین حال رازآلود ایجاد کرده که خواننده را به همذاتپنداری وادار میکند. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون معنای خانه، اهمیت مراقبت از خود و عبور از گذشته، این اثر را به گزینهای مناسب برای کسانی تبدیل کرده که به دنبال داستانی تأملبرانگیز و متفاوت هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که با دغدغههایی مانند بحرانهای شغلی، احساس ناکامی، جستوجوی هویت فردی یا تجربهی تغییرات بزرگ در زندگی مواجهاند. همچنین، علاقهمندان به داستانهای معاصر با رگههایی از فانتزی و نمادپردازی، و کسانی که به موضوعاتی چون ستارهشناسی و خودشناسی علاقه دارند، از این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب کافه ماه کامل
«کافۀ ماه کامل مکان ثابتی نداره. ممکنه وسط یه خیابون شلوغ آشنا، ایستگاه انتهای راهآهن یا ساحل آروم یه رودخونه ظاهر بشه. توی این کافه شما چیزی سفارش نمیدین.» پنجهاش را روی سینه گذاشت و تعظیم کرد. «منظورتون اینه که لازم نیست از روی منو چیزی انتخاب کنم؟» گربۀ پوستلاکپوشتی با تکان سر گفت: «درسته.» «ولی اون آقای مسن که یهکم پیش اینجا بود داشت قهوه میخورد. یعنی میگین اون رو سفارش نداده بود؟» «دقیقاً.» «موضوع اینه که... داشتم فکر میکردم خودم یکی سفارش بدم.» استاد با حالتی عذرخواهانه لبخند زد. «ما معمولاً قهوه رو برای افرادی سرو میکنیم که تمام پستیوبلندیهای زندگی رو پشتسر گذاشتن. برای کسانی که هم اتفاقات تلخ و هم شیرین رو تجربه کردن، نه کسی به جوونی تو. متأسفم.» خندید. «جوون؟ من چهل سالمه.» «براساس ستارهشناسی تو هنوز توی دورۀ مریخت به سر میبری. این یعنی جوونی.» آه کشیدم. «پوف، دورۀ مریخ؟» «فکر میکنم سیارههای منظومۀ شمسی رو میشناسی! بهجز مریخ، البته.» سر تکان دادم. «خب، بله. البته.» ترتیبی که در مدرسه یاد گرفتیم چه بود؟ «عطارد، ونوس، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و پلوتون... درسته؟» استاد چیزی را که به نظر میآمد معادل انگشت سبابهاش باشد بالا گرفت و گفت: «دقیقاً. در واقع، وقتی صحبت از دورههای زندگی میشه، خورشید و ماه رو هم به این فهرست اضافه میکنیم. به این ترتیب: ماه، عطارد، ونوس، خورشید، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و پلوتون.»
حجم
۲۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۲۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه