
کتاب ولورین
معرفی کتاب ولورین
کتاب «ولورین» نوشتۀ مریم عابدی (ایراندخت) است و نشر گنجور آن را منتشر کرده است. ولورین روایتی گرم و پر از لحظات بامزه و واقعی از زندگی روزمره است.
درباره کتاب ولورین
کتاب ولورین با نثری پرجنبوجوش، پرکشش و طنزآلود آغاز میشود و از همان سطرهای ابتدایی، خواننده را به دل فضایی روزمره اما پراتفاق میبرد؛ فضایی که هم ملموس است و هم پر از شخصیتهایی که بهسرعت با خواننده ارتباط برقرار میکنند.
راوی ولورین خواننده را به اتاق پسری جوان میبرد که در خواب عمیقی فرورفته است. فضای اول داستان، فضای سکون است: خنکای صبح، بدن خسته، بالش خنک، نسیم در حرکت… اما این سکون دیری نمیپاید. ریتم پرشتاب بیدارشدن ناخواسته، افتادن موبایل، نوک زدن کبوتر به شیشه و شوک دیدن ساعت، بهیکباره همه چیز را دگرگون میکند. با این ضربآهنگ، داستان نهتنها به شکل پرانرژی و سینمایی آغاز میشود، بلکه با ظرافت، تیپ شخصیتی شخصیت اصلی را هم به تصویر میکشد: جوانی نهچندان منظم، خوابآلود، تا حدی بامزه و بیحوصلۀ اول صبح که حتی در موقعیتی جدی مثل قضا شدن نماز، همچنان حالوهوای شوخی در کلامش جاری است.
با ورود به فضای خانوادگی، لحن داستان طنزآلود میشود و شخصیتها یکی پس از دیگری با دیالوگهایی تندوتیز اما آشنا، خود را معرفی میکنند. روابط میان اعضای خانواده با شیرینی و طعنههایی که در گفتوگوها هست، خواننده را یاد خانوادههای واقعی، پر از بگومگو اما صمیمی میاندازد. مهرو، خواهر پرخور و بیخیال؛ مرصاد، برادر زودجوش و عصبی؛ معراج، پسری که تازه از خواب پریده و حوصله ندارد و پدری که حضورش به شکل صدایی توبیخگر اما مقتدر جریان دارد. مادر (شیوا) هم در دل اینهمه سروصدا، با ماهیتابه در دست، با شوخطبعی سعی دارد جو خانه را آرام کند.
ولورین اثری است که از همان ابتدا نشان میدهد با رمان خشک و عبوس یا داستانی کلیشهای طرف نیستیم. زبان آن محاورهای و پر از ظرافتهای زبانی و طنزآلود است. نویسنده با مهارت بالایی در خلق دیالوگ و فضاسازی روزمره، مخاطب را به دل زندگی شخصیتها میبرد، جایی که میتوان خندید، همذاتپنداری کرد و هم برای خواندن بیشتر مشتاق شد. داستان با ضربآهنگی مناسب جلو میرود و حتی لحظات سادهای مثل خوردن صبحانه یا دعوای خواهر و برادر را به شکلی روایت میکند که نهتنها کسلکننده نیست، بلکه بخشی از جذابیت داستان را شکل میدهد.
خواندن کتاب ولورین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ولورین
«روی شکم خوابیده و درحالیکه بالشت زیر سرش را در آغوش گرفته بود فارغ از دنیا خوروپف میکرد. نسیم خنک دم دمای صبح از میان پنجرهٔ نیمهباز اتاقش میوزید و حال خوبی به نیمتنهٔ برهنهاش میداد. در لایههای عمیق خواب لذت میبرد و خستگی روز گذشته را از تن به در میکرد که صدای زنگ موبایلش شروع روز جدید را به او نوید داد. پس از چند دقیقه کلافه از آهنگ زنگ بندری موبایلش اخمهایش در هم گرهخورده و آه کشداری گفت.»
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۳۵ صفحه
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۳۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی بودددددد
این کتاب حال و هوای خانوادگی و پلیسی داره جمله بندی ها فوق العاده حس و حال کتاب فراز و فرود زیادی داره و در نهایت پایان بندی فوق العاده ای در انتظاره مخاطبه