کتاب شبحی در پشت بام مجید ملامحمدی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب شبحی در پشت بام

کتاب شبحی در پشت بام

انتشارات:به نشر
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب شبحی در پشت بام

کتاب شبحی در پشت بام نوشتهٔ «مجید ملامحمدی» (نقاش، پژوهشگر تاریخ هنر و روزنامه‌نگار) و منتشرشده توسط به‌نشر، ده داستان نیمه‌بلند در باب وقایع اجتماعی و تاریخی ایران در دورهٔ رضاشاه پهلوی است. این مجموعه با نگاهی به زندگی مردم عادی، روحانیون و خانوادهٔ سلطنتی، به موضوع کشف حجاب و پیامدهای آن بر جامعه پرداخته است. روایت‌های کتاب حاضر از زاویه‌های مختلف، فضای پرتنش و دغدغه‌های مردم آن دوران را به تصویر می‌کشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شبحی در پشت بام اثر مجید ملامحمدی

کتاب «شبحی در پشت‌بام» مجموعهٔ ده داستان نیمه‌بلند است که وقایع مهم اجتماعی و سیاسی ایران را در دورهٔ رضاشاه پهلوی به‌ویژه ماجرای کشف حجاب را از منظر شخصیت‌های گوناگون روایت می‌کند. کتاب با بهره‌گیری از چندین زاویه‌دید، زندگی مردم کوچه و بازار، روحانیون، خانواده‌های مذهبی و اعضای خاندان سلطنتی را به تصویر می‌کشد. «مجید ملامحمدی» با انتخاب برشی از تاریخ معاصر، به تأثیرات فرمان کشف حجاب بر زندگی روزمره، روابط خانوادگی و باورهای دینی مردم می‌پردازد. داستان‌ها در شهرهای مختلف ایران، از تهران و مشهد تا قم جریان دارد و هر کدام، بخشی از مقاومت، ترس، امید یا ناامیدی مردم را بازتاب می‌دهد. کتاب حاضر در قالب داستان‌هایی پیوسته و گاه مستقل، تصویری از جامعهٔ ایرانی در مواجهه با تغییرات اجباری و سیاست‌های حکومتی ارائه داده است. این اثر در فضایی میان واقعیت و تخیل به بررسی هویت، دین، سنت و قدرت می‌پردازد و با زبانی روایی، مخاطب را به دل ماجراهای آن روزگار می‌برد. این ده داستان نیمه‌بلند با روایت‌هایی پیوسته و گاه موازی، تأثیرات اجتماعی و روانی و خانوادگیِ فرمان کشف حجاب را در لایه‌های مختلف جامعه بررسی کرده است.

۱۰ داستان نیمه‌بلندِ موجود در کتاب «شبحی در پشت‌بام» زندگی شخصیت‌هایی همچون «فتح‌ا آژان»، «کریم حمام‌چی»، «عباسقلی درشکه‌چی»، خانواده‌های مذهبی و اعضای خاندان سلطنتی را به تصویر کشیده است. هر داستان، گوشه‌ای از جامعهٔ ایران در دوران کشف حجاب را نشان می‌دهد؛ از اضطراب و تردید مأموران نظمیه گرفته تا ترس و مقاومت زنان و خانواده‌ها. مأمور نظمیه، درگیر عذاب وجدان و تضاد میان وظیفه و باورهای خانوادگی است. «کریم حمام‌چی» و همسرش «عالیه» با ترس و نگرانی زنان محله روبه‌رو هستند که برای حفظ حجاب، دزدکی از پشت‌بام‌ها به حمام می‌آیند. این داستان‌ها روایت‌هایی از خانه‌های مذهبی، تلاش برای برگزاری روضه و حفظ سنت‌ها را در برابر فشارهای حکومتی نشان می‌دهد. در بخش‌هایی دیگر، فضای دربار و خانوادهٔ رضاشاه و واکنش آن‌ها به فرمان کشف حجاب به تصویر کشیده می‌شود. این مجموعه داستان با ماجراهایی از مقاومت روحانیون مانند «شیخ محمدتقی بافقی» و سرگذشت زنانی که سال‌ها خانه‌نشین می‌شوند تا حجاب خود را حفظ کنند، ادامه می‌یابد.

چرا باید کتاب شبحی در پشت بام را خواند؟

این مجموعه داستان تصویری ملموس از یکی از پرتنش‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران ارائه می‌دهد. خواننده با زندگی روزمرهٔ مردم، دغدغه‌ها، ترس‌ها و مقاومت‌هایشان در برابر تغییرات اجباری آشنا می‌شود. اثر حاضر فرصتی برای درک عمیق‌تر پیامدهای اجتماعی و انسانی سیاست‌های حکومتی و تجربهٔ زیستهٔ نسل‌های گذشته فراهم می‌کند؛ همچنین با پرداختن به زوایای مختلف جامعه، امکان هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌های گوناگون را به وجود می‌آورد.

خواندن کتاب شبحی در پشت بام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران، پژوهشگران حوزهٔ مطالعات اجتماعی و فرهنگی، دانش‌آموزان و دانشجویان رشته‌های تاریخ و علوم اجتماعی و هر کسی که دغدغهٔ شناخت تأثیر سیاست‌های حکومتی بر زندگی مردم را دارد، مناسب است؛ همچنین به کسانی که به روایت‌های داستانی با زمینهٔ تاریخی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب شبحی در پشت بام

«شاه‌آبادی! اسمی بود که از دهان آژان فشنگچی بیرون پرید. اما من که منظورش را نفهمیدم. پرنده‌ای از روی درخت کنار مسجد، آواز غم‌انگیزی سر می‌داد. از شب همچنان سکوت سنگینی می‌بارید. وقتی از لب بام مسجد به‌طرف کوچه کلّه کشیدی، دل آژان فشنگچی برای لحظه‌ای به هم ریخت و خشم ترس‌آلودی به چشم‌های سبزش دوید. فکر کرد تو با مشکلی روبه‌رو شده‌ای؛ اما نیشِ خنده‌هایت خشکش کرد. خواست سرِ تو فریاد بزند که نتوانست، یعنی جای دادوهوار کردن نبود. باید لب‌هایش را چفت نگه می‌داشت. تو یعنی همان رحمت کفتربازِ معروف که از دیوار بلند مسجد قدیمیِ محله، بالا خزیده بودی، آن بالا دست تکان می‌دادی و می‌خندیدی.

آژان فشنگچی که کاسهٔ صبرش داشت لبریز می‌شد، باتومش را اخم‌آلود طرف تو تکان داد و زیر زبانی غُرولُند کرد که: «بازی‌ات گرفته کفتربازِ بی‌همه‌چیز؟! یالا بپر در را باز کن ابله!»

نوچه‌های قلچماق تو دمِ در مسجد، جلو گاری لکنتهٔ اکبر گاریچی، کمر به دیوار داده بودند و به سایه‌های کش آمدهٔ خودشان که لرزش بخار دودکش‌های حمام قدیمی محله را تداعی می‌کرد، چشم دوخته بودند. سر کوچهٔ مسجد، اصغر آژان خبردار ایستاده بود تا اگر کسی به‌طرف مسجد آمد، ردّش کند و هیچ‌کس به گاری جلو مسجد، آن هم در آن نیمهٔ شب شک نکند. آژان فشنگچی دیگر نای ایستادن نداشت. منتظر تو بود که زودتر کلون درِ چوبی مسجد را از پشت باز کنی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان