تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب پرواز شماره ۲۲
معرفی کتاب پرواز شماره ۲۲
کتاب پرواز شماره ۲۲ نوشتهٔ «عصام عبدالوهاب الزبیدی» با ترجمهٔ «محمدحسین زوار کعبه» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این ناداستان روایتی از زندگی و خاطرات یک خلبان عراقی در دوران جنگ ایران و عراق است. این اثر در دستهٔ خاطرات جنگ و ادبیات مقاومت قرار گرفته و به زندگی شخصی، نظامی و تجربیات نویسنده در نیروی هوایی عراق پرداخته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پرواز شماره ۲۲ اثر عصام عبدالوهاب الزبیدی
کتاب «پرواز شمارهٔ ۲۲» (خاطرات خلبان عراقی) روایتی مستند از زندگی و خاطرات «عصام عبدالوهاب الزبیدی» است که پس از ورود به ایران تصمیم میگیرد تجربیات خود را از دوران خدمت در نیروی هوایی عراق و سالهای جنگ ایران و عراق بنویسد. کتاب حاضر در سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق نوشته شده و بهنوعی پلی میان زندگی شخصی نویسنده و تحولات اجتماعی و نظامی عراق در دهههای گذشته زده است. «عصام عبدالوهاب الزبیدی» با نگاهی جزئینگرانه از کودکی و خانوادهٔ پرجمعیت خود آغاز میکند و بهتدریج وارد فضای نظامی و آموزشهای خلبانی میشود. روایت کتاب علاوهبر بیان خاطرات فردی، اطلاعاتی دربارهٔ ساختار نیروی هوایی عراق، آموزشهای نظامی در کشورهای مختلف و فضای اجتماعی عراق در دوران بعث ارائه میدهد و همزمان با بازتاب دغدغههای انسانی و خانوادگی، تصویری از شرایط دشوار خلبانان عراقی و چالشهای اخلاقی و روانی آنان در دوران جنگ را ترسیم میکند.
خلاصه کتاب پرواز شماره ۲۲
کتاب حاضر با روایت زندگی «عصام عبدالوهاب الزبیدی» از کودکی در خانوادهای پرجمعیت در عراق آغاز میشود. او پس از فوت پدر، مسئولیت خانواده را بر عهده میگیرد و با مشکلات مالی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. با وجود مخالفت مادر، بهدلیل شرایط اقتصادی و امید به آینده، وارد دانشکدهٔ نیروی هوایی میشود. نویسنده به شرح دقیق مراحل آموزش خلبانی در عراق، پاکستان و شوروی میپردازد و از تجربههایش در محیطهای نظامی و برخورد با دانشجویان و افسران کشورهای مختلف میگوید. پس از بازگشت به عراق و با آغاز جنگ ایران و عراق بهعنوان خلبان جنگنده در مأموریتهای مختلف شرکت میکند. کتاب حاضر لحظات اضطراب، ترس و تردیدهای اخلاقی نویسنده را در مواجهه با مأموریتهای بمباران و خطر مرگ به تصویر میکشد. خاطرات پروازهای جنگی، سقوط هواپیماها، اسارت دوستان و فشارهای روانی، بخش مهمی از روایت را تشکیل میدهد. در نهایت، یکی از مأموریتهای حساس بهدلیل اشتباه در شناسایی شهر، منجر به فرود اضطراری و اسارت او در ایران میشود. این کتاب علاوهبر روایت فردی، تصویری از فضای سیاسی، اجتماعی و نظامی عراق در دوران جنگ ارائه میدهد.
چرا باید کتاب پرواز شماره ۲۲ را خواند؟
کتاب حاضر فرصتی فراهم میکند تا جنگ ایران و عراق از زاویهٔ نگاه یک خلبان عراقی روایت شود؛ زاویهای کمتر دیدهشده که همزمان با بیان خاطرات شخصی، اطلاعاتی دربارهٔ ساختار نیروی هوایی عراق، آموزشهای نظامی و فضای اجتماعی آن دوران ارائه میدهد. خواننده با دغدغههای انسانی، تردیدها و فشارهای روانی یک نظامی درگیر جنگ آشنا میشود و میتواند تجربهای متفاوت از ادبیات مقاومت و خاطرات جنگ را لمس کند.
خواندن کتاب پرواز شماره ۲۲ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ جنگ ایران و عراق، پژوهشگران حوزهٔ مطالعات جنگ، دوستداران خاطرات نظامی و کسانی که به روایتهای انسانی و شخصی از دل بحرانهای بزرگ علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای تاریخ، علوم سیاسی و مطالعات منطقهای.
بخشی از کتاب پرواز شماره ۲۲
«با شنیدن حرفهای او یکدفعه خاطرات گذشته در ذهنم زنده شد و یادم آمد هنگامی که وارد سال اول متوسطه شده بودم، یک کمیتهٔ دانشآموزی موسوم به «اتحادیهٔ کل دانشآموزان عراق» در داخل مدرسه فعالیت میکرد و ریاست آن را یکی از دانشآموزان ممتاز و اعضای کمیتهٔ فرهنگی و فنی عهدهدار بود. یکی از اعضای این کمیته در یک گردهمایی از دانشآموزان مطالب زیادی راجع به حزب بعث و نقش آن در انقلاب ۱۹۶۸ و همچنین دستاوردهای آن برایمان مطرح کرد و تأکید کرد که ما نسل انقلاب و فرزندان این حزب هستیم و باید اسامی خود را در فهرست هواداران آن به ثبت برسانیم. با این تصور که فکر میکردیم هواداری حزب بعث ضرری به ما نمیرساند، در آن حزب ثبتنام کردیم و از آن روز ملقب شدیم به بعثی. بعد از مدتی، یکی از اعضای این کمیته ما را برای حضور در جلسات هفتگی دعوت کرد. در پایان هر ماه هم یک سمینار تشکیل میشد. مبلغان حزب بعث همچنین از ما میخواستند که ماهیانه مبلغی را برای کمک به حزب بپردازیم.
جلسات ما معمولاً در مدرسه تشکیل میشد و یک مسئول حزبی، که غالباً در جلسات و سمینارهای حزب حضور مییافت، برایمان سخنرانی میکرد. او در این سخنرانیها معمولاً از کلمات و جملات پرطمطراقی مثل: حزب سوسیالیست بعث عرب؛ امت عربی واحد که دارای رسالتی جاودانه هستند و... استفاده میکرد. ما غالباً مجبور بودیم در این جلسات شرکت کنیم، زیرا آیندهٔ هر دانشآموزی بستگی به گرایش او به حزب بعث داشت.
نوبت مصاحبهٔ من که رسید، وارد اتاق شدم و در را پشت سر خود بستم. داخل اتاق، پشت یک میز، پنج نفر غیرنظامی نشسته بودند. سلام که کردم، تنها دو نفرشان جوابم را دادند و بقیه برّوبرّ نگاهم کردند. روی صندلی که نشستم سؤالات آنها شروع شد. بعد از یک سری سؤالات راجع به محل سکونت و وضعیت اجتماعیام، نوبت به طرح سؤالات اساسیتر رسید. یکی از آن پنج نفر پرسید: «آیا مایلی خلبان شوی؟»»
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه