تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب الکترونیکی «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» نوشتهٔ «اوریانا فالاچی» و با ترجمهٔ «شقایق خدادادی» توسط انتشارات امتیاز منتشر شده است. این اثر در قالب نامهنگاری، روایتگر دغدغهها و تردیدهای زنی است که با واقعیت بارداری ناخواسته روبهرو میشود و با فرزند نازادهٔ خود سخن میگوید. کتاب در دستهٔ خودسازی و مهارتهای زندگی زنان قرار میگیرد و به موضوعاتی چون مادرشدن، هویت زنانه و انتخابهای دشوار میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
«نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» اثری است که در دهههای پایانی قرن بیستم نوشته شده و بازتابدهندهٔ دغدغههای اجتماعی و فردی زنان در مواجهه با بارداری ناخواسته است. نویسنده، «اوریانا فالاچی»، روزنامهنگار و نویسندهٔ ایتالیایی، با زبانی صریح و بیپرده، تجربهٔ شخصی و ذهنی یک زن را در قالب نامههایی به جنین خود روایت میکند. این کتاب نه صرفاً یک داستان، بلکه سفری درونی است به اعماق احساسات، تردیدها و امیدهای یک زن که در جامعهای مردسالار، با فشارهای اجتماعی، اخلاقی و فردی دستوپنجه نرم میکند. روایت کتاب، در فضایی میان واقعیت و خیال، به موضوعاتی چون حق انتخاب، مسئولیت مادری، ترس از آینده و معنای زندگی میپردازد. اثر حاضر، با نگاهی انتقادی به سنتها و باورهای رایج دربارهٔ زنان و مادرشدن، تصویری از کشمکشهای درونی و اجتماعی زنان ارائه میدهد و به نوعی بازتابدهندهٔ دغدغههای جهانی دربارهٔ هویت، آزادی و مسئولیت است.
خلاصه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با آگاهی ناگهانی زنی از بارداریاش آغاز میشود؛ زنی که در تنهایی و تردید، با جنین نازادهٔ خود سخن میگوید. او در نامههایی صمیمی، ترسها، امیدها و تردیدهایش را با فرزند نازاده در میان میگذارد. روایت، از لحظهٔ کشف بارداری تا مواجهه با فشارهای اجتماعی، خانوادگی و حتی پزشکی پیش میرود. زن، با پدری غایب و جامعهای قضاوتگر، بار مسئولیت و انتخاب را به دوش میکشد و مدام میان تصمیم به نگهداشتن یا سقط فرزند مردد است. او از تجربههای شخصی، خاطرات کودکی، رابطه با مادر و پدر، و حتی قصههایی که برای فرزندش مینویسد، سخن میگوید. در این میان، دغدغههای فلسفی دربارهٔ معنای زندگی، رنج، آزادی، عدالت و جنسیت نیز مطرح میشود. روایت، بدون افشای پایان، خواننده را با پرسشهایی دربارهٔ حق انتخاب، مسئولیت فردی و معنای مادرشدن تنها میگذارد.
چرا باید کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را خواند؟
این کتاب با روایتی بیواسطه و صادقانه، تجربهٔ زیستهٔ یک زن را در مواجهه با یکی از حساسترین تصمیمهای زندگی به تصویر میکشد. «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» فرصتی است برای مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهٔ مادرشدن، هویت زنانه، حق انتخاب و مسئولیت. اثر، مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش سنتها، فشارهای اجتماعی و ارزشهای فردی در تصمیمگیریهای مهم زندگی دعوت میکند و تصویری از کشمکشهای درونی و اجتماعی زنان ارائه میدهد.
خواندن کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که دغدغههایی دربارهٔ هویت زنانه، مادرشدن، حق انتخاب و مسائل اجتماعی زنان دارند. همچنین برای علاقهمندان به ادبیات تأملبرانگیز و کسانی که با موضوعات خودسازی و مهارتهای زندگی زنان درگیر هستند، اثری قابل توجه است.
فهرست کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
- مقدمه: معرفی فضای ذهنی و دغدغههای زن راوی در مواجهه با بارداری ناخواسته و آغاز گفتوگو با جنین.- نامهها: روایت پیوستهٔ احساسات، تردیدها، ترسها و امیدهای زن خطاب به فرزند نازاده، همراه با بازگشت به خاطرات کودکی، رابطه با والدین و جامعه.- تأملات فلسفی: طرح پرسشهایی دربارهٔ معنای زندگی، رنج، آزادی، عدالت و جنسیت، و بازتاب آنها در تجربهٔ بارداری و مادرشدن.- قصهها و خاطرات: روایتهایی از کودکی راوی و قصههایی که برای فرزندش مینویسد، به عنوان بخشی از تلاش برای معنا دادن به تجربهٔ زیسته.- مواجهه با جامعه: شرح برخوردهای اجتماعی، خانوادگی و پزشکی با بارداری زن و تأثیر آن بر تصمیمگیری و احساسات او.- پایانبندی: بدون افشای پایان، کتاب با پرسشهایی دربارهٔ انتخاب، مسئولیت و معنای زندگی به پایان میرسد.
بخشی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
«امشب پی بردم که وجود داری؛ بهسان قطرهای از زندگی که از هیچ جاری شده باشد. با چشم باز در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی جرقهای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری. تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود و وقتی صدای نامرتب و پرهیاهوی ضربانش را باز شنیدم، احساس کردم تا خرخره در گودالی وحشتناک از تردید و وحشت فرو رفتهام. با تو حرف میزنم. اما ترسی آزاردهنده سراپایم را فرا گرفته است. و حالا در چهاردیواری این ترس زندانی شدهام و موجودیتم را گم کردهام.سعی کن بفهمی: من از دیگران نمیترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمیترسم، به این حرفها هم اعتقادی ندارم. از درد هم نمیترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت وجودت را از هیچ ربود و به جدار بطن من چسباند. هرچند همیشه انتظارت را کشیدهام هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشتم و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی و نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که «چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا؟»
حجم
۹۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۹۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه