کتاب سرشارِ زندگی
معرفی کتاب سرشارِ زندگی
«سرشارِ زندگی» اثر جان فانته (۱۹۸۳-۱۹۰۹) نویسنده آمریکایی است. فانته روایتگر زندگی آدمهای عادی در دوران رکود اقتصادی در لوسآنجلس است که قلمش طنز گزندهای دارد. چارلز بوکوفسکی، فانته را نویسنده موردعلاقه خود میدانست و درباره او گفته بود: «فانته خدای من بود».
«سرشارِ زندگی» در میان آثار او جایگاه خاصی دارد. او در بهره بردن از اشخاص و ماجراهای واقعی تا جایی پیش رفته که حتی اسامی بعضی از شخصیتهای این رمان واقعی هستند. داستان در رابطه با زن و شوهری است که در شرف بچهدار شدن هستند و مشکلاتی دارند. با ورود پدر شخصیت اصلی داستان مسائل دیگری از جمله تقابل سنت و تجدد، عقاید مذهبی و خرافاتی هم در رمان مطرح میشود. این رمان اولین اثری است که از جان فانته به فارسی منتشر شده است:
خانۀ جاداری بود چون ما آدمهایی بودیم با نقشههای بزرگ. اولین نقشه را هم عملی کرده بودیم، برآمدگیای روی شکم زنم، که با حرکتی نرم مثل دستهای مار میخزید و میلولید. در ساعات آرام پیش از نیمهشب گوشم را گذاشتم روی آنجا و دراز کشیدم و به صدای چکههایی گوش دادم که انگار از چشمهای میآمد، به صدای شرشرها و مکیدنها و شلپ شلوپها.
گفتم: «حتم دارم رفتارش مثل مردهاست.»
- نه لزوماً.
- هیچ زنی اینقدر لگد نمیزنه.
اما جویس با من بحث نکرد. آن چیز درونش قرار داشت، و او سرد و تحقیرآمیز و کاملاً متبرک بود.
بااینحال من اهمیتی به آن برآمدگی نمیدادم.
«اصلاً خوشایند نیست.» و پیشنهاد دادم یک چیزی بپوشد تا شکمش برود تو.
- و بکشمش؟
- چیزهای مخصوص ساختهن. خودم دیدم.
با خونسردی به من نگاه کرد - نادان، احمقی که شبانه عبور کرده بود، نه یک انسان، بلکه شرور، مهمل.
خانه چهارتا اتاق خواب داشت. خانۀ خوشگلی بود. دورش پرچین داشت. پشتبامش بلند و نوکتیز بود. از خیابان تا در جلویی گذرگاهی از بوتههای گل سرخ به چشم میخورد. طاقی سفالی پهنی روی در جلویی بود. کوبۀ فلزی محکمی روی در قرار داشت. پلاکش ۳۷ بود، یعنی عدد شانس من. میرفتم آنور خیابان و با دهانی باز کل خانه را ورانداز میکردم.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه