دانلود و خرید کتاب آینه باز ناهید فرامرزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آینه باز

کتاب آینه باز

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آینه باز

کتاب الکترونیکی آینه‌باز نوشتۀ ناهید فرامرزی در انتشارات ققنوس چاپ شده است. این کتاب دربارۀ سفر یک زن جوان به زادگاهش و مواجهه با گذشته‌ای است که همیشه از آن گریخته است. داستان این کتاب در مرز بین خیال و واقعیت حرکت می‌کند و در آن عناصر روان‌شناختی و اسطوره‌ای ترکیب می‌شوند.

درباره کتاب آینه‌ باز

آینه‌باز داستان مهرانه است که در سفری ناخواسته از تهران به روستای دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد. در این سفر، او با رویدادها و شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که باعث می‌شود گذشته‌اش را دوباره مرور کند و با آن روبه‌رو شود. به تدریج، مهرانه درمی‌یابد که این سفر فقط یک سفر فیزیکی نیست، بلکه سفری درونی به هویت و گذشته‌ی خود است. نویسنده با استفاده از زبان تصویری و شاعرانه، فضای روستایی را به طور دقیقی توصیف می‌کند و از عناصری مانند رئالیسم جادویی برای ایجاد یک حال و هوای رازآلود بهره می‌برد.

در بخشی از کتاب، خانه‌ای که مهرانه در کودکی در آن زندگی کرده به نوعی سراب جلوه می‌کند؛ جایی میان بودن و نبودن که دنیای واقعیت و خیال در آن به هم می‌آمیزد. فرامرزی با بهره‌گیری از نثر پیچیده و توصیفی، خواننده را به دنیای ذهنی و احساسی مهرانه می‌برد که بین گذشته و حال در نوسان است. کتاب در تمام مراحل خود، مرزهای بین حقیقت و خیال را از هم جدا می‌کند و نثر آن بسیار روان و حسی است.

آینه‌باز همچنین از اسطوره‌ها و خرافات بومی در داستان خود استفاده می‌کند، به طوری که باورهای محلی و روایت‌های کهن به طور مستقیم بر ذهنیت شخصیت‌ها و مسیر داستان تاثیرگذار هستند.

کتاب آینه‌ باز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به خوانندگانی که به داستان‌های روان‌شناختی و پیچیده علاقه دارند، به ویژه کسانی که در پی کشف ابعاد درونی شخصیت‌ها و تحلیل رابطه گذشته و حال هستند، توصیه می‌شود. علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی با زمینه‌های بومی و اسطوره‌ای نیز از این کتاب لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب آینه باز

«پلک‌هایش توی خواب می‌لرزند. لابد دارد خواب کلات و ساره‌بیگم را می‌بیند. سنجاق طلای چارقد زیر گلویش می‌جنبد. سردستی به آینه کیفم نگاه می‌اندازم. به حلقه‌های کبودی که تازگی دور چشمم افتاده. به چین‌های کم‌عمقی که انگار پنجه کلاغی عصبانی به پیله‌های پای چشمم انداخته. شب‌های بی‌خوابی و خانه یادم می‌افتد، اتاقم و صدها تکه کاغذپاره طراحی پخش‌شده میان اتاق، طرح‌های عقیم و نیمه‌کاره‌ای که اتود زده‌ام. دامن‌های بی‌سرانجام، پیراهن‌های دراز بی‌پایان و یقه‌های سرسام‌گرفته پیچ در پیچ... لابد الآن گیتی رفته و همه‌شان را با آن سلیقه ممتاز اشرافی‌اش توی کمد و دراورها چیده و بعد رفته روی صندلی راحتی تراس نشسته و زل زده به ساختمان نیمه‌ساز رو به رو و شروع کرده به اشک ریختن و فرت‌فرت بالا کشیدن دماغ. بابا رضا چی؟ شاید او هم بی‌حوصله نشسته روی مبل و هوای بسته و نیمه‌تاریک سالن نشیمن را با دود سیگار خفه‌تر و تاریک‌تر می‌کند. درست مثل روزی که خبردار شد علی حاتمی مرده. چند ماه بعد از آمدنم به تهران، به گمانم سال ۷۵. آینه را ته کیف می‌اندازم و پد الکلی را بیرون می‌آورم. روی تک‌تک انگشتانم می‌کشم. به دلم نمی‌چسبد. دوباره تک به تک انگشتانم را می‌سایم. پوست سرخم به گزگز می‌افتد. زرنازخاتون با همان پلک‌های روی هم خوابیده می‌گوید: «بسه. واللّه که آش و لاش شدن. رگ و ریشه‌ت رو سوزوندی مهرانه.» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۰۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۵۰%
تومان